بدون شک صنعت فلزکاری تجلیگاهی از سنن، آداب و رسوم و گواهی از اندیشمندی اقوام ایرانی در آفرینش هنرهای ارزنده است، تلاشهای مستمر و پیگیر نسلهای پی در پی انسانهایی را رقم میزند که در این عرصه از هیچ خلاقیتی دریغ نداشتند.
در پایان آخرین دوران یخچالی، رگههای برخی از فلزات که بهصورت خالص در طبیعت وجود دارند همچون طلا و مس... در سطح زمین نمایان شدند. بشر در این زمان که در دوران «فرا پارینهسنگی»بسر میبرد و بهصورت گروههای شکارگر در جستجوی غذا بود، کمکم با این رگههای فلز که بعضا دارای درخشش و برق و جلا نیز بودند آشنا شد.
انسانهای دوران باستان ابتدا از فلز به عنوان وسیلهای برای تزیین و اشیا و محل زندگی خود استفاده میکرده است. آنها از پودر «مالاشیت» که رنگ سبز زمردی دارد و «هماتیت» که به رنگ قرمز آجری است، تن و بدن خود را در جشنها و جنگها و مراسمات مختلف مذهبی تزئین میکردند یا دیوار غارها را با نقوش مختلفی مزین میکردند. امروزه ما میدانیم که این دو ماده طبیعی در اثر حرارت به ترتیب تبدیل به مس و آهن میشوند و انسانهای بدوی از این سنگها بهعنوان وسیلهای برای تزئین استفاده میکردند.
هر چند امروزه تاریخ دقیق ساخت اشیا از فلزات چندان روشن نیست اما بر طبق مدارک باستانشناختی اولین اشیای فلزی در اواخر دوران نوسنگی (10000ـ5500 قبل میلاد) ساخته شده است. در این دوره که انسان با سنگ برای خودش ابزار میساخت، در طبیعت به مادهای برخورد که هنگام ضربه خوردن نمیشکست، بلکه نرم میشد و تغییر شکل میداد. این سنگ مس بود اما بشر هنوز به خاصیت ذوب شدن فلزات پی نبرده بود، این امر به دست سفالگران کشف شد که با پختن ظروف سفالین خود در کورهها، متوجه شدند بعضی از سنگها در برابر حرارت ذوب و برخی به شکل دیگری مبدل میشوند.
حال آنکه شواهد باستانشناختی ساکنان فلات ایران، آناتولی و کردستان عراق را اولین مناطقی معرفی میکند که در حدود هزاره هفتم و ششم قبل از میلاد، مراحل گوناگون استفاده از فلز را آنهم به دلیل وجود ذخایر غنی کانیهای فلزی، زودتر از سایر نقاط جهان تجربه کردند و به این ترتیب دانش فلزکاری از این مراکز به سایر نقاط آسیا، اروپا و آفریقا گسترش یافت.
بررسیهای علمی در چارچوب پراکندگی انبوه اشیا فلزی، انباشت فراوان بقایای ذوب فلزات و تعدد کورهها و معادن باستانی و دیرینگی آنها همواره این سرزمین را بهعنوان قلب فلزکاری جهان کهن معرفی و حاکی از آن است که مردم فلات ایران پیش از سایر مناطق جهان با فلز آشنا بودند و با کشف فلز که مبین پیشرفت و موفقیت انسان در تسلط بر محیط است وارد مرحله جدیدی از زندگی شدند. مرحلهای که پیامدهای و دگرگونیهای سریعی در پیشرفت نهادههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و هنری و... را در پی داشت.
مدارک متعدد مکشوفه از کارگاه و کورههای ذوب مس در نقاط مختلف ایران در تپههای باستانی قبرستان قزوین، سیلک کاشان،، حصار دامغان و تل ابلیس کرمان و ... همگی موید تحولی عظیم در صنعت فلزکاری ایران در جهاناند و آن کشف مراحل ذوب فلز و آغاز ساخت اشیا از طریق تکنیک قالبگیری در حدود هزاره پنجم پیش از میلاد است که به عصر مس معروف است و تا 3000 ق.م ادامه یافت.
اما از آنجا که مس خالص مقاومت زیادی ندارد و با توجه به امکان ذوب و قالبریزی که در اختیار فلزکاران قرار میداد، بشر درصدد تهیه ترکیبی از مس با دیگر عناصر موجود در طبیعت برآمد تا به این وسیله بتواند ظروف، وسایل و ابزار کار مقاومتری تولید کند. به این ترتیب در حدود 2500ـ1500 ق.م با کشف اتفاقی فلز قلع، عصر مفرغ (برنز) آغاز شد و صنعتگران توانستند با ترکیب مس و قلع به ماده اولیه مستحکمتری دست یابند و در هزاره دوم پیش از میلاد مفرغکاری بهصورت یکی از برجستهترین صنایع بشری برگزیده شد. این برهه تاریخی که با عنوان عصر مفرغ مشهور است با شروع عصر آهن در حدود 1500 پ.م در ایران به پایان رسید که با ورود به هزاره اول پیش از میلاد همراه بوده و صنعتگران موفق به ساخت انواع سلاحهای جنگی و تدافعی، لوازم کشاورزی و ابزار شکار با استفاده از آهن شدند.
در این هزاره که یکی از ادوار بسیار مهم فلزکاری ایران محسوب میشود، آثار فلزی بسیار در خور توجهی در نقاط مختلف ایران ساخته شد که جزو بهترین شاهکارهای هنری محسوب میشوند. از جمله آثار مفرغی لرستان که شامل انواع مجسمههای کوچک، زینتآلات، تجهیزات سوارکاری، جنگافزارها و... با انواع موضوعات متنوع سمبلیک و مضامین فلسفی و اعتقادی است که تعداد بسیاری از آنها توسط خاکبرداران غیرمجاز به بازار عتیقهفروشان جهان و موزههای معروف دنیا راه یافتند. علاوه بر این آثار بهدست آمده از قبل از میلاد و متعلق به ساکنان اولیه آذربایجان و کردستان (ماناها، مادها، سکاها) نیز از جمله زیباترین آثار هنری و تجملی این دوران ردهبندی میشوند. بهرغمی که اشیای طلایی به دست آمده از تپه باستانی حسنلو در 85 کیلومتری جنوب ارومیه و گنجینه زیویه در نزدیکی سقز که از حیث ساخت و تزئین در نوع خود بیهمتا هستند، در کنار جامهای طلایی مارلیک گیلان و کلاردشت مازندران جملگی بیانگر پیشرفت قابل توجه صنعت فلزکاری مردمانی است که این آثار را درسدههای نخستین هزاره اول ق.م به بهترین شکل خود خلق کردهاند.
اما با شکلگیری دولت مقتدر و منسجم هخامنشی (550ـ330 ق.م) و توجه پادشاهان این سلسله به انواع هنر، رشد و پیشرفت بیش از پیش این صنعت در طول دوران حکومت هخامنشیان مهیا شد. نمونههای بسیار فلزی یافت شده این تمدن از مناطق مختلف جهان، که مهمترین آنها عبارتند از: گنجینه شوش در خوزستان، گنجینه جیحون در بلخ باستان در ماوراءالنهر (ترکمنستان)، آثار مکشوفه از همدان و نیز اشیای غار کلماکره همگی حکایتگر سلیقه و استادی فلزکاران و هنرمندان این عصر در تاریخ مزبور است که هنرهای تزئینی و تجملی ایران باستان را وارد عصر کلاسیک خود ساختند. این اشیا شامل انواع ظروف، سلاحها، زیورآلات و کتیبههای فلزی (طلا، نقره، مفرغ و آهن) هستند که در کنار مسکوکات، انواع ریتونها و ساغرهای مشهور آنان عموما بهطریق چکشکاری و قالبگیری در مراکز معروف صنایع فلزی این روزگار مانند لرستان، آذربایجان و کرمان ساخته و پرداخته شدهاند.
با روی کار آمدن ساسانیان در حدود 224 پس از میلاد، رونق اقتصادی، گسترش تجارت و توجه ویژه پادشاهان این سلسله به هنر و تجملگرایی، این صنعت به عالیترین درجه و اوج اعتلای خود رسید و حتی فراتر از مرزهای این امپراتوری رهسپار شد. سیمگران ظرفهای گرانبها میساختند و همراه با زرگران، زینتآلات گوهرنشان میپرداختند. معروفترین و مهمترین این آثار شامل ظروف نقرهای است که امروزه در موزههای بریتانیای انگلیس، آرمیتاژ لنینگراد روسیه، متروپولیتن نیویورک و کتابخانه ملی پاریس نگهداری میشوند. این ظروف نقرهای که بعضا زراندود نیز میشدند شامل انواع بشقاب، کاسه، ریتون، تنگ و سینی هستند که منقش و در مواردی حامل کتیبهای به خط پهلوی ساسانیاند. عموما نقوش متصور شده ظروف صحنههای شکارسلطنتی، صحنههای تاجگذاری، ضیافت، حیوانات واقعی و خیالی و تصاویری با ویژگیهای مذهبی را دربر دارند.
در دوران اسلامی نیز این صنعت که جنبه هنری به خود گرفته بود، همانند رشتههای هنری دیگر تدریجا متحول شد و طی چند قرن به یکی از برجستهترین و ماندگارترین هنرها در جهان اسلام تبدیل شد. هر چند تولیدات از لحاظ شیوه ساخت و شکل و حجم بویژه در 4 قرن اولیه اسلام به سبک و سیاق دوره ساسانی ادامه حیات یافتند ولی در مقایسه با آن، گرایش به سادهزیستی و پرهیز از تجملگرایی که از ویژگیهای مکتب جدید است، مد نظر قرار گرفت. به این ترتیب ساخت آثار تزئینی از طلا و نقره منسوخ شد و به جای آن استفاده از مس و برنز رواج بیشتری یافت و در سایه اعتقاد جدید و مکتب اثربخش اسلامی موضوع تزئینات از حالت نقوش اساطیری ایران باستان و جنبههای تشریفاتی برای مصرف شاه و درباریان ساسانی بیرون آمد و در قالب نیازهای جامعه و کاربرد علمی و در نهایت سادگی مورد استفاده روزمره قرار میگیرد.
بهطور کلی طراحان و تولیدکنندگان این دوره برای ساخت اشیای مورد نظر خود از طرحها و قالبهای متعدد با کاربردهای مختلف سود میجستند. اشیائی چون وسایل روشنایی (چراغ، فانوس، پایه شمعدانها) عطردانها، آیینه، قلمدان، انواع جعبه و صندوق، آفتابه و ابریق، کاسهها و لیوانها، سینی، ابزارآلات علمی مانند ابزارآلات نجوم، پزشکی، مهندسی و معماری، سکهها، اشیای تزئینی و در نهایت تولید تجهیزات جنگی.
ادوات و ابزار یاد شده در سایهسار انواع تکنیکهای کندهکاری، مهر کردن، قلمزنی و حکاکی، فلزکوبی یا ترصیعکاری، مشبککاری، سیاه قلم، آبکردن (جوهرکاری)، میناکاری، گوژکاری، ملیلهکاری با انواع نقوش انسانی، حیوانی، پرندگان و طرحهای هندسی، گیاهی و اسلیمی و نمادهای کیهانی بهمنصه ظهور رسیدند.
در کنار فرم و طرحهای ویژه و منحصربهفرد، تلفیق مضامین یاد شده با دستورات و فرامین الهی از آیات قرآن کریم و جملات اندرزگونه و توصیهها، احادیث، اشعار و... که با انواع نوشتههایی به خطوط کوفی، نسخ، ثلث و سایر مشتقات آنها مزین میشدند، جملگی با تعامل یکدیگر هنر فلزکاری این سرزمین دیر پای را طی هزاران سال به شکوفایی وصفناپذیری نائل آوردند. به نحوی که طی قرون متمادی اسلامی، از خلیفه بغدادی گرفته تا کشورگشایان ترک و سلجوق و مغول و شاهان صفوی، قسمت اعظم اقتصاد کشور روی معادن فلز ایران بنا شد و همواره برای صنعتگران ایرانی مواد خام تهیه میشد تا کالاهای ارزشمندی را برای مصرف داخلی و صادرات این حکومتها مهیا کنند.
اینک پیش از پایان گرفتن این مبحث باید به ضعف و انحطاطی اشاره کنیم که صنعت فلزکاری ایران را همچون برخی از صنایع مستظرفه این مرزوبوم تحتالشعاع قرار داده است. افولی که متاسفانه بهدلیل صنعتی شدن سریع کشورمان در چند دهه اخیر اثری عمیق بر پیکره تولیدات دستی و ملیمان گذارده و اغلب آثار هنری را دچار رکود ساخته و به دست فراموشی سپرده است.
امروزه دیگر خبری از چکش، سندان، کوره، دمپوستی، قالب و ... و هایوهوی راسته بازارهای این عرصه در شهرهای مختلف نیست و صاحبان این حرفه مغازههای خود را رها کرده و دنبال کار دیگری رفتهاند به نحوی که در حال حاضر بشدت از تعداد هنرمندان این عرصه کاسته شده است. این امر ابتدا به دلیل تقاضا به جهت تولید ظروف ارزانقیمت و سازگار با پسند قشر عادی مردم به وقوع پیوست که به مرور زمان تغییر شیوه زندگی مردم و حضور کالاهای پرزرق و برق و متنوع وارداتی به بازارهای ایران،آنهم کاملا غیراصولی و بدون تطابق با نیازهای جامعه، همگی مزید این علت شدند که ظروف مصرفی خانوادههای ایرانی (چه کاربردی و چه تزئینی) بتدریج از مطبخهای قدیمی و فضاهای مسکونی رخت بربندند و جای خود را به انواع ظروف جدید همچون تفلون، سیلور، استیل، پیرکس و... بسپارند.
این عوامل درحالی جلوه میکنند که هنرهای صنایع ناب و پر رمز و راز ایرانی که در طول قرون متمادی و طی هزاران سال در بستری آرام جریان یافته و به تکامل رسیدند به یکباره دچار تحولات و انقطاعی عمیق با عصر مدرن شدند و اینک بر ماست که با مدیریت صحیح و تحقیق و تدبر، از میراث ارزشمند نیاکانمان صیانت کنیم و با ارائه راهکارهای تخصصی و کارآمد، طرحی نو در تطابق با حرکتهای نوین هنری و مستحکم ساختن ریشههای کهن و نو در پیش بگیریم.
مهدیس نجفزاده / جامجم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد