درباره سبکی که در آثارتان ارائه کردهاید و نام فرتورنگاری برای آن انتخاب کردهاید، توضیح دهید.
این سبک، تلفیقی از عکاسی و تصویرسازی است که من واژه فرتورنگاری را برای آن انتخاب کردهام. این اتفاق جدیدی است که برای اولین بار رخ داده. تصاویری که ارائه کردهام، با پیمون ساخته شدهاند. پیمون همان عکس است که از عناصری با ماهیت حقیقی گرفته شده و با تکرار و چرخش آن به ترکیبی واحد در یک تصویر میرسیم. مانند معماری سنتی و جریانی که در یک سیستم مدولار جاری است و هربار یک نو فضا ساخته میشود.
چرا عنوان نمایشگاه را «سیم شاخهها» انتخاب کردید؟
چون سوژه من سیمهای برق هستند که در سطح شهر میبینیم. من این سیمها را درختهای شهرمان دیدهام؛ درختهایی که از جنس بتون و فلز هستند و عناصر زندگی مدرن تلقی میشوند. یعنی درختی قطع و به جای آن دکل برق کاشته میشود. حالا دکلهای برق هستند که درختان شهر ما شدهاند و ما را تغذیه میکنند. ما از طریق آنها ارتباط میگیریم و در زندگی شهری جامعه مدرن داریم خاکستر میشویم.
این ایده چطور و از کجا به ذهنتان آمد؟
از روستا. پروژهای داشتم که باید در یک روستا ساختمانی طراحی میکردم که تکنولوژی داشت اما آن تکنولوژی نمیبایست طبیعت روستا را خراب کند. از آنجا حفظ زیبایی طبیعت برایم مهم شد. داشتم از ساختمان قدیمی عکاسی میکردم که دیدم دکل برق جلوی آن آمده و به آسمان و افق دید و زندگی طبیعی جاری در روستا ضربه زده است. در نتیجه، آن سوژه را پیدا کردم. سپس در تصویرسازیها به رنگهای صنعتی رسیدم. در این فرآیند به یک جامعه مصرفگرا رسیدم. این سیمها به عنوان عناصر مدرنیته که تاثیرات منفی روی ما میگذارد و زیبایی را قربانی میکند، اذیتم میکرد. اینها باعث شد زیبایی را ببینم. در روشی که برای آثار در نظر گرفتم با چرخاندن عکسها به تصاویر جدید و واحدی رسیدم که اگر این تصاویر را نگاه کنیم سبکهای هنری مختلفی در آن میبینیم که زمان و مکان را از دست میدهند و حتی میتوانند تصاویر جدید دیگری دیده شوند. این تصاویر یک جور فضای سوررئال خلق میکنند. با این دید، حتی در تصاویر فقیر و غنی یکی میشوند. به این معنا که اگر غنی یا فقیر باشیم، اگر در بالای شهر یا پایین شهر زندگی کنیم، هیچ فرقی نمیکند، چون همه داریم از برق 220 ولت استفاده میکنیم.
رویکرد شما در ارائه این آثار، بازگشت به سنتهاست یا نگاه مکتب فرانکفورتی را دنبال میکنید یا رویکرد ضد مدرنیته دارید؟گالری
نمیخواهم اسم خاصی بگذارم. میگویم طبیعتمان را نگه داریم و سنت هایمان را حفظ کنیم. آن چیزی باشیم که هستیم. درست است که جریان مدرنیته جاری است و نمیتوانیم تغییرش دهیم، اما میتوانیم زیباتر بببینیم و طبیعتمان را از بین نبریم.
این چندمین نمایشگاه انفرادی شما محسوب میشود؟
«سیم شاخهها» نهتنها اولین نمایشگاه انفرادی من، بلکه اولین نمایشگاهم (چه به صورت انفرادی و چه گروهی) محسوب میشود.
استقبال فرهنگسرای ارسباران از آثارتان چطور بود و چرا یک فرهنگسرا را برای نخستین نمایشگاهتان انتخاب کردید؟
دو ماه طول کشید که برای نمایش کارهایم مجوز گرفتم و آثارم تائید شد. از کارها به دلیل نگاه نویی که داشت استقبال شد. علت این که در فرهنگسرا نمایشگاهم را برگزار کردم این بود که بیشتر از این که کارهای من دکوراتیو باشد، یک جور کار شهری است. در واقع نوعی معماری در دل فضای شهری است. پس ترجیح دادم با یکی از فرهنگسراهای شهرداری کار کنم.
چرا پروژهای که در روستاها انجام دادید و به آن اشاره کردید، منجر به برپایی نخستین نمایشگاه شما نشد؟
آنها پروژههایی بود که به عنوان طرح باید به دانشگاه ارائه میدادم؛ البته با قابلیت اجرایی. آن مورد پروپوزالی بود که برای پایاننامه معماری داخلی تحویل دادم و بعدها در قالب نمایشگاه آن را ارائه نکردم.
سجاد روشنی/ گروه فرهنگ و هنر
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد