اعتبارات اندک سازمان میراث فرهنگی نیز بویژه معاونت صنایعدستی آن، مشکلات متعدد هنرمندان ازجمله بیمه، تسخیر بازار صنایعدستی نیز به وسیله کالاهای چینی و هندی که به گفته برخی به صورت قاچاق وارد کشور میشوند، قیمت تمامشده محصولات داخلی که توان رقابت با کالاهای خارجی را ندارد، همه و همه گویای ناخوشاحوالی حوزهای است که میخواهد بخشی از هویت ملی ما را بر دوش بکشد. با همه اینها در روزهای اخیر هنرمندان و صنعتگران ایران به مناسبت روز جهانی صنایعدستی در چهارمین نمایشگاه بینالمللی صنایعدستی در محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی تهران گرد هم آمدند تا نشان دهند همچنان به بهبود این بدن بیمار امیدوارند و منتظرند برای رسیدن روزهای خوش. به مناسبت روز جهانی صنایعدستی و هفته ملی صنایعدستی بر آن شدیم در میزگردی با حضور فعالان و هنرمندان عرصه صنایعدستی و هنرهای سنتی به بررسی وضعیت حال حاضر صنایعدستی کشور بپردازیم. خانم دکتر پویا محمودیان، مدیرکل دفتر صادرات معاونت صنایعدستی و دبیر چهارمین نمایشگاه صنایعدستی در این جلسه از آمار و ارقامی میگوید که نشانگر رشد صادرات و فروش داخلی صنایعدستی در سال جاری است؛ آمار و ارقامی که به گمان او ما را به آینده خوشبین میکند. سیدحسن صائب، استاد نگارگری و از پیشکسوتان هنرهای سنتی معتقد است مردم با صنایعدستی قهر کردهاند. او همچنین از تعطیلی موزه صنایعدستی در مجموعه کاخ سعدآباد گلایه میکند و میگوید پس از چند سال میراث فرهنگی همچنان حاضر به بازگشایی این موزه نیست.
از سوی دیگر، حسین بختیاری نماینده تشکلهای صنایعدستی، ادغام سازمان صنایعدستی با سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را آغاز تمام مشکلات صنایعدستی ایران میداند و چاره را در تغییر ساختار معاونت صنایعدستی برمیشمرد.
نیما ذاکریسعید از صنعتگران جوان کشور نیز تعطیل شدن کارگاههای صنایعدستی را حاصل سیاستهای غلط گذشته عنوان میکند و با اشاره به مشکل بیمه هنرمندان صنایعدستی، همچون بختیاری تنها راهحل مشکلات این حوزه را تغییرات ساختاری مانند تبدیل شدن سازمان میراث فرهنگی به وزارتخانه میداند.
آنچه در ادامه میآید، مشروح این میزگرد است. شاید بخواهید قبل یا بعد از خواندن این میزگرد، نمایشگاه صنایعدستی را که فردا شب به کار خود پایان میدهد، از نزدیک ببینید تا خود در باره نظرات و گفتههای حاضران در این میزگرد قضاوت کنید.
جامجم: اگر موافق باشید، ابتدا نظر هر یک از عزیزان را درباره وضعیت کنونی صنایعدستی در کشور جویا شویم. آقای صائب صنایعدستی و هنرهای سنتی ما چه وضعیت و جایگاهی دارد؟
حسن صائب: بلایی در گذشته بر سر میراث فرهنگی و صنایعدستی آمده که به نظرم ترمیم آن سالها به طول میانجامد. به گمانم در طول سالهای گذشته صدمات جبرانناپذیری بر پیکر سازمان میراث فرهنگی وارد شده است. بسیاری از صنعتگران و هنرمندان ما ورشکست و خانهنشین شدند. چگونه میتوان این صدمات را جبران کرد؟ هر چند با روی کار آمدن دولت یازدهم و آغاز به کار آقای نامور مطلق، معاون صنایعدستی کشور، گامهای سازندهای برداشته شده اما این اقدامات کافی نیست، چرا که صنایعدستی با این اقدامات به وضع مطلوب نخواهد رسید. زمانیکه تشکیلاتی از هم گسیخته شود، بازسازی آن کار آسانی نیست. کارگاههای صنایعدستی ما به دلیل تورم و شرایط اقتصادی توان کمر راست کردن ندارند. مواد اولیه و سوخت و... گران است، برای همین قیمت تمامشده محصولات صنایعدستی بالاست و خریدارش کم.
از سوی دیگر، ورود بیرویه صنایعدستی کشورهای دیگر به ایران، بر بازار صنایعدستی داخلی ما تأثیر منفی گذاشته است. هر چه هنرمندان و فعالان صنایعدستی درخواست میکنند که گمرک اقدامی در این باره انجام دهد یا از قاچاق بیرویه محصولات خارجی به کشور جلوگیری شود، متأسفانه قدم مثبتی برداشته نشده و در اکثر فروشگاههای صنایعدستی همچنان شاهد عرضه محصولات چینی و هندی هستیم در حالیکه این محصولات کیفیت چندانی ندارند و اصلا نمیتوان آن را به عنوان کالایی هنری شناخت. دولت باید در این زمینه اقدام عاجلی صورت دهد.
پویا محمودیان: درباره وضعیت فعلی و اتفاقاتی که در این حوزه در حال رخ دادن است، ابتدا به چند عدد و رقم اشاره میکنم. سال 93 با رشد 36 درصدی صادرات صنایعدستی همراه بود. در فروش بازار داخلی نیز شاهد 18 درصد رشد بودیم. این ارقام در بازار داخلی و خارجی اگر چه با ایده آلها بسیار فاصله داشت، اما برای ما نویدبخش بود. این امر نشان میدهد صنایعدستی در وضعیت فعلی اقتصادی کشور با رشد همراه بوده و با برنامهریزی دقیق، همدلی و حمایت تمام سازمانهای دولتی و دستاندرکار میتوانیم به رشدی بیش از اینها دست یابیم.
همچنین میتوان به بازارچههای نوروزی صنایعدستی اشاره کرد که هر سال همزمان با تعطیلات نوروزی برپا میشود. فروش این بازارچهها که میتوان از آن به عنوان بزرگترین رخداد خردهفروشی صنایعدستی یاد کرد و نوروز 94 در 530 محل در 31 استان کشور برپا شده بود، نزدیک به 24 میلیارد تومان بود که این رقم نسبت به سال گذشته 26 درصد رشد داشت. نباید فراموش کرد که نوروز امسال، شرایط جوی در برخی مناطق کشور برای سفر مساعد نبود، ولی با وجود رشد 5درصدی سفرهای نوروزی ما شاهد رشد 66 درصدی تعداد بازدیدکنندگان از بازارچههای نوروزی نسبت به سال گذشته بودیم.
مطالبی که عنوان شد، نشان میدهد با وجود مشکلات اقتصادی و...، کالاهای فرهنگی بویژه صنایعدستی با رونق نسبی همراه بوده، اما به هیچ وجه رضایتبخش نیست و راه درازی برای رسیدن به شرایط مطلوب در پیش داریم.
اتفاق دیگری که سال 93 روی داد، استقبال 70 درصدی بانکها از محصولات صنایعدستی در سبد جوایز غیرنقدیشان بود. برای مثال، یکی از بانکهای قدیمی برای قرعهکشی جوایز قرضالحسنه کل جوایز غیرنقدی خود را به صنایعدستی اختصاص داد و حدود 17 میلیارد تومان از محصولات صنایعدستی خریداری کرد.
جامجم: استقبال مردم و دارندگان حساب از این موضوع چگونه بود؟ آیا برآوردی از این موضوع صورت گرفته است؟
محمودیان: درباره این موضوع باید فرهنگسازی شود. در گذشته اغلب به دارندگان حساب قرضالحسنه اگر لپتاپ یا تبلت میدادند آنها خیلی خوشحال میشدند، اما اگر تمام دستگاهها و سازمانها در این زمینه فرهنگسازی کنند، قطعا میتوانیم سبب جلب رضایت مشتریای شویم که در قرعهکشی بانک، برنده یکی از محصولات صنایعدستی میشود.
در همین ارتباط، بانک مرکزی ابلاغیهای صادر کرد و در آن از تمام بانکها درخواست شده صنایعدستی را در سبد جوایز غیرنقدی خود قرار دهند. یک ماه پیش هم معاون صنایعدستی کشور، آقای دکتر نامور مطلق با مدیران عامل بانکهای کشور جلسهای برگزار کرد و این موضوع مورد استقبال آنها قرار گرفت و امیدواریم بانکهای دیگر نیز به این جریان بپیوندند.
حسین بختیاری: ابتدا میخواهم روز صنایعدستی را به همه هنرمندان و فعالان صنایعدستی تبریک بگویم و نسبت به روح هنرمندان خاموش و همه هنرمندان پیشکسوت این عرصه ادای احترام کنم. در ارتباط با سخنان خانم دکتر محمودیان و آقای استاد صائب باید به نکاتی اشاره کنم که حاکی از درد عمیقی است که پیکر نیمهجان صنایعدستی ما را فراگرفته و اگر حس مسئولیت و عزمی ملی برای نجات این بخش وجود نداشته باشد، ما باید افسوس از میان رفتن صنایعدستی کشور را بخوریم. امیدواریم این احساس مسئولیت در مدیران طراز اول مملکت و تصمیمسازان حوزه صنایعدستی کشور به وجود آید تا فرمایش رهبر معظم انقلاب که یک دهه پیش گفتند «باید صنایعدستی را جدی بگیریم و در آن سرمایهگذاری کنیم» محقق شود.
به نظرم بزرگترین آسیبی که صنایعدستی از آن رنج میبرد، جدی نگرفتن آن از سوی مسئولان است. اتفاقاتی که برای صنایعدستی روی داده و خانم دکتر محمودیان و آقای صائب نیز به آن اشاره کردند، واقعیاتی است که با آن مواجهیم، اما تلاش مدیران مانند خانم محمودیان برای خارج کردن صنایعدستی از وضع کنونی موفق نخواهد بود، چرا که فاجعه عمیقتر از آن است که بتوان با چنین اقداماتی آن را جبران کرد. متأسفانه اوایل دهه 80 اعضای غیرکارشناس هیأت مدیره وقت سازمان صنایعدستی ایران که زیرمجموعه وزارت صنایع به شمار میآمد، با انحلال این سازمان، آن را با میراث فرهنگی و گردشگری ادغام کردند. این فاجعه سبب شده امروز هر چه مدیران کارآمد و هنرمندان دلسوز و بخش خصوصی تلاش میکنند، اتفاق خاصی رخ ندهد.
به باور من تا مسئولان طراز اول کشور و مدیران اثرگذار ما تصمیم به جدی گرفتن صنایعدستی نگیرند ما نباید منتظر اتفاق خاصی در صنایعدستی باشیم. شاید عنوانهای میراث فرهنگی و گردشگری و صنایعدستی با یکدیگر همخوانی داشته باشد، اما سازمان میراث فرهنگی جایگاه مناسبی برای صنایعدستی نیست. صنایعدستی ایران، ظرفیت لازم را برای ایجاد یک سازمان مستقل در کنار فرش دارد و در این صورت است که ما به جایگاه اصلیمان در ایران و دنیا دست خواهیم یافت. برای نجات صنایعدستی به مدیریت کارآمد با عزمی ملی نیاز است. پرداختن به مسائل حاشیهای مانند این که صادرات در دولت گذشته کم بود یا چرا محصولات چینی وارد کشور میشود، چندان سودمند نیست.
اگر صنایعدستی را به یک انسان تشبیه کنیم، این انسان در تصادف چنان صدمه دیده که با درمان موقت نمیتوان او را معالجه کرد. صنایعدستی هویت ملی بوده و نیاز است مسئولان طراز اول ما اعم از دولت و مجلس تصمیم واقعبینانه برای نجات آن بگیرند و آن را از وضع موجود خارج کنند وگرنه مباحث حاشیهای ما را به جایی نخواهد برد. ما به عنوان فعالان عرصه صنایعدستی بر تلاش شبانهروزی مدیران معاونت صنایعدستی صحه میگذاریم، اما با تلاش شبانهروزی آنها اتفاق خاصی روی نمیدهد، چرا که آنها ابزار لازم را در اختیار ندارند. مشکل را باید در جای دیگری جست؛ ساختار بیمار و ناکارآمد است.
جامجم: یعنی شما اشاره میکنید که پیش از ادغام صنایعدستی در سازمان میراث فرهنگی، وضعیت صنایعدستی کشور عادی بود، ولی با این اتفاق دچار بحران شد؟
بختیاری: در آن زمان، صنایعدستی راه خودش را پیدا کرده بود و شرایط نسبتا خوبی داشت و سیر صعودیاش را طی میکرد که تنگنظران با انحلال شرکت بازرگانی صنایعدستی و به امید این که یک سازمان صنایعدستی جدید ایجاد شود، تخریب صنایعدستی را آغاز کردند. مصوبهای در دولت مبنی بر تشکیل سازمان صنایعدستی ایران در سال 83 به تصویب رسید و لایحه آن در مجلس شورای اسلامی تصویب و در نهایت ابلاغ و اجرا شد، اما در دولت نهم سازمان صنایعدستی منحل و سپس به عنوان یک معاونت در سازمان میراث فرهنگی ادغام شد. این اتفاقات سبب شده وضعیت امروز صنایعدستی کشور ما اینگونه باشد. آماری که دوستان از وضعیت صنایعدستی میدهند، آمار درستی است، اما اینها مشکل صنایعدستی ما را حل نمیکند. ما ظرفیت میلیونی در هنرمندان صنایعدستی کشور داریم که در صورت فعال شدن همه این ظرفیتها شاهد آماری هزار برابر چیزی که دوستان اعلام میکنند خواهیم بود، اما آیا اعتبارات، امکانات و نیروی لازم وجود دارد؟ آیا نیرو و پرسنل ستادی صنایعدستی در سال 80 با امروز قابل مقایسه است؟ آیا امکانات و تجهیزات همان است که سال 80 بود؟
جامجم: یعنی این نیروها تعدیل شدهاند و کارگاهها به بخشهای خصوصی یا دیگر بخشها واگذار شده است؟
بختیاری: اماکن زیادی از صنایعدستی به معاونتهای میراث فرهنگی و گردشگری واگذار شده و بسیاری از نیروهای ستادی و غیرستادیاش در اختیار بخشهای دیگر قرارگرفته و این امر سبب تضعیف ساختار صنایعدستی کشور شده است. ساختار معاونت برای صنایعدستی ما مناسب نیست. ما به سازمانی منسجم برای صنایعدستی احتیاج داریم.
چرا خود تشکلها و بخش خصوصی صنایعدستی آنقدر توانمند نیست که جابه جا شدن مدیران و تغییر سیاستها در این عرصه چنین تأثیر عمیقی بر آن نگذارد؟ برای نمونه، آیا صنایع غذایی متولی خاصی دارد تا چتر حمایتی خود را بر سر آنها بگستراند؟ به نظر میرسد این تولیدکنندگان به دلیل آن که محصولاتشان در جامعه تقاضا دارد، به صورت مستقل به فعالیت خود ادامه میدهند.
بختیاری: در حوزههای دیگر باید به میزان سرمایهگذاری گذشته در این عرصهها توجه کرد. آیا در صنایعدستی به اندازه حوزه کشاورزی و صنایع غذایی سرمایهگذاری شده بود؟ آیا بخش غیردولتی کشاورزی و بخش خصوصی صنایعدستی ما از نظر سرمایه با یکدیگر قایل مقایسهاند؟ صنایعدستی شامل تعدادی هنرمند فداکار و مظلوم است که به دلیل انحصارات موجود از قبل در حوزه مدیریت صنایعدستی در استضعاف نگه داشته شدهاند. از همان دهه 40 که بخش اداری صنایعدستی در وزارت اقتصاد و دارایی ایجاد شد، به دلیل انحصارات دولتی، هنرمندان ما در محرومیت ماندند و اکنون قدرت اقتصادی مورد نیاز برای استقلال سرمایهای و راهاندازی تجارت خود را ندارند.
توجیه مدیران وقت برای انحلال سازمان صنایعدستی چه بود؟
بختیاری: آنها با شعار عدم تصدیگری و واگذار کردن بخشهای مختلف این سازمان به بخش خصوصی دست به چنین اقدامی زدند، ولی هیچگاه هیچ امتیازی به بخش غیردولتی صنایعدستی داده نشد. بسیاری از کارخانههای نساجی با مبلغی ناچیز به بخش غیردولتی واگذار شد اما یک نمونه به من نشان دهید که سازمان، صنایعدستی امکاناتش را با مبلغ کم به بخش خصوصی عرضه کرده باشد. از آنجا که مدیران وقت هیچ عرقی به صنایعدستی نداشتند، در بحث خصوصیسازی صنایعدستی را قربانی کردند.
جامجم: به نظر شما بخش خصوصی توان نجات صنایعدستی کشور را ندارد؟
بختیاری: چه کسی میآید خانهای را که در حال ویرانی است با ساختمانی نوساز معاوضه کند؟ صنایعدستی وضعیت نابهنجاری از نظر ساختار دارد. به باور من، نجات صنایعدستی کشور تنها از دست رئیسجمهور ساخته است. بخش غیردولتی ما در حوزه صنایعدستی خواهان ایجاد ساختار مناسب برای صنایعدستی است و از دولت و مجلس میخواهد با ایجاد ساختار پایدار و اثرگذار صنایعدستی را از وضع کنونی خارج کنند.
جامجم: آقای ذاکری، به نظر شما آمار و ارقامی که ارائه شد، توانسته صنایعدستی کشور را به تحرک وادارد؟
ذاکری سعید: انتظار میرود در روز صنایعدستی، ما به عنوان فعالان این عرصه در این روز دور هم جمع شویم و برای صنایعدستی جشن تولد بگیریم، اما با توجه به مشکلاتی که هنرمندان صنایعدستی با آن دست و پنجه نرم میکنند، دل خوشی برای برگزاری چنین جشنی وجود ندارد. در این یکی دو سال، اقدامات مثبتی از سوی معاونت صنایعدستی صورت گرفته، اما چنان نبوده که ما آن را در کارگاههای صنایعدستی احساس کنیم. به عنوان کسی که کارگاه تولیدی دارد و کار هنری انجام میدهد، باید اشاره کنم ما در بخش تولید با مشکلات زیادی مواجهیم. همانطور که دوستان اشاره کردند، به فاصله سالهای 80 تا 82 با باز شدن درهای کشور به روی محصولات چینی، بیشتر کارگاههای ما تعطیل شدند. پس از آن، برای تولید محتاج مواد اولیه دیگران شدیم، به صورتیکه میتوان گفت امروزه در این بخش وابستهایم. خود ما برای تهیه یراقآلات کیف و چرم به واردات وابستهایم. ما شعار میدهیم که مردم از کالای ایرانی استفاده کنند، اما امروزه در بازار کالای صددرصد ایرانی پیدا نمیکنید.
یعنی در گذشته ما از مواد اولیه تهیه شده در کشور برای تولید محصولاتمان استفاده میکردیم؟
ذاکریسعید: زمانی بیشتر این وسایل در ایران تولید میشد، اما تولیدکنندگان به این نتیجه رسیدند که تولید این مواد و وسایل هزینه زیادی دارد و به واردات آن از چین پرداختند. همانطور که گفتم، تمام یراقآلات کارگاه ما از چین وارد میشود، در صورتی که زیرساخت تولید بهینه این یراقآلات در کشور ما وجود ندارد.
جامجم: چه ایرادی دارد ما این مواد اولیه را با قیمت پایینتری وارد کنیم؟
ذاکریسعید: یکی از مشکلاتش این است، یراقی را که امروز از بازار میگیرم، فردا نمیتوانم آن را در بازار تهیه کنم، چون در ایران تولید نمیشود. از سوی دیگر، کارگاهها به وسایل روز تجهیز نشده و دستگاههای ما قدمتی 30، 40 ساله دارد.
از سوی دیگر، شهریورماه سال گذشته بیمه هنرمندان قطع شد. بیمه افرادی که پرداخت هزینهشان یک هفته به تأخیر بیفتد، قطع میشود و افراد جدید دیگر به بیمه معرفی نمیشوند. سال گذشته اعلام شد بیمه هنرمندان دوباره برقرار میشود، اما هنوز خبری نیست. امیدواریم وعدههایی که سال گذشته داده شد، امسال عملی شود.
بختیاری: در زمینه بیمه، قانون ناقص است؛ چراکه در قانون ذکر شده سازمان تأمین اجتماعی به شرط تأمین اعتبارات، هنرمندان و صنعتگران صنایعدستی را بیمه کند. قاعدتا تا زمانی که اعتبارات فراهم نشود، تأمین اجتماعی هم خود را مکلف نمیداند. قانون باید اصلاح و دولت موظف به تأمین اعتبارات شود. از سوی دیگر، انحرافات در اجرای این قانون بسیار زیاد است. برای از بین بردن انحرافات میتوانیم از نیروی تشکلها و بخش دولتی برای راستیآزمایی هنرمندان و صنعتگران حوزه صنایعدستی استفاده کنیم. با یک هیأت سه نفره متشکل از نمایندگان بخش غیردولتی، معاونت صنایعدستی و بیمه، در سه ماه میتوانیم اشتغال 20 هزار هنرمند و صنعتگر دارای مجوز را راستیآزمایی و فهرست بیمه را تهیه کنیم. در این صورت اعتبارات بیمه زیاد هم خواهد آمد، اما به بخش غیردولتی اجازه ورود به این موضوع را نمیدهد.
خانم محمودیان، از بیمه هنرمندان و فعالان صنایع دستی خبر جدیدی ندارید؟
محمودیان: از آنجا که مسئول آن مدیرکل تولید و حمایت است، من نمیتوانم درباره بیمه اظهارنظر دقیقی داشته باشم و از جانب این اداره کل صحبت کنم. بهتر است در مجالی دیگر از زبان خودشان در باره برنامههای آنها بپرسید.
ذاکریسعید: جدا از بحث بیمه، هنرمندان صنایعدستی ما استرس زیادی در زندگی دارند. یکی از مشکلات آنها بازار فروش محصولاتشان است. آنها محصولی را تولید میکنند که نمیتوانند آن را به فروش برسانند. بنابراین امنیت شغلیشان به خطر میافتد. به همین دلیل فروش محصولات صنایعدستی از بزرگترین مشکلات ماست. به نظر میرسد یکی از دلایل این است که ما آثار فاخر هنرهای سنتی و آثار تولید انبوه صنایعدستی را در یک جایگاه قرار دادهایم. در نمایشگاه صنایعدستی مشاهده میکنید که یک هنرمند آثار فاخرش را که چند میلیون قیمت دارد، در کنار صنعتگری که محصولاتش کمتر از 10 هزار تومان است، عرضه میکند. به نظرم باید جایگاه این محصولات مشخص شود؛ آثار فاخر را در نمایشگاههای خاص خود ارائه کنند و آنچه ما در صنایعدستی به عنوان تولید انبوه انجام میدهیم در نمایشگاههای خاص خود عرضه شود، چراکه هر یک از اینها بازاریابی خاص خود را میطلبد.
جامجم: یکی از پرسشهای اساسی که ذهن مخاطب را در نمایشگاههای صنایعدستی به خود مشغول میکند، همین مسأله است. این که تعریف کالا یا محصول صنایعدستی در جامعه فعلی ما چیست؟ آیا مانند کتاب، آلبوم موسیقی و فیلم محصول فرهنگی محسوب میشود؟ در این صورت، زمانیکه مردم با مشکلات اقتصادی دست به گریبانند و تنها درصدد رفع مایحتاج اولیه خود برمیآیند، نباید انتظار داشت محصولات فرهنگی در سبد اصلی خرید آنها قرار بگیرد. از سوی دیگر، برخی کارشناسان محصولاتی نظیر کیف و کفش دستدوز و فرش را که کاربردی و تا اندازهای با اقبال عمومی همراه است جزو صنایعدستی قرار میدهند.
صائب: صنایعدستی شامل بخشهای مختلفی میشود. یک بخش آن به محصولات فاخر اختصاص دارد و آثار فاخر صنایعدستی ما زینتبخش موزههای معروف دنیاست.
محمودیان: هر آنچه اشاره کردید شامل صنایعدستی میشود. صنایعدستی هم کالای هنری، هم سرمایهای و هم کاربردی است. آبان 93 یک حراج دو ساعته برای نخستین بار در حوزه کالاهای صنایعدستی برگزار شد که با استقبال خوب و فروش نسبتا مطلوبی همراه بود.
جامجم: کالاهایی را که در این حراجی برای فروش عرضه شد، باید جزو هنرهای سنتی به شمار آوریم؛ مانند آثار هنری که در حراج تهران به فروش میرسد، یا در کنار کیف، گلیم و... قرار میگیرد؟
محمودیان: این کالا را محصول فاخر صنایعدستی مینامیم؛ یعنی کالایی سرمایهای که در طول زمان نیز بر ارزش آن افزوده میشود. کالای کاربردی، محصولی است که صنعتگر ما با صرف وقت و با دست آن را تولید کرده و شهروند ما از آن استفاده میکند، مانند کیف یا ظروف که در زندگی روزمره از آن استفاده میشود. از اینرو، محصولات صنایعدستی سه بعد هنری، سرمایهای و کاربردی را شامل میشود و هر کدام مخاطب و جایگاه خودش را دارد و فعالیت ما در هر سه زمینه یعنی کالای هنری، سرمایهای و کاربردی صورت میگیرد.
اسم معاونت ما، معاونت صنایعدستی و هنرهای سنتی است. خود معاونت نیز در برنامهها و سیاستگذاریهای خود به تفکیک این دو قائل است. اصولا صنایعدستی و هنرهای سنتی تعاریف خاص خود را دارد و رشتههای هر یک نیز جدا و مشخص است. به هر روی، این تفکیک در سازمان هم دیده شده و تفاوتها و مشترکات این دو در نظر گرفته شده و برنامهریزی جداگانهای برای هر یک از آنها صورت میگیرد.
آنچه آقای ذاکری اشاره کردند درست است. ما سعی کردیم در بخش بازرگانی رویکردمان را به سمت نمایشگاههای تخصصی سوق دهیم، یعنی با برگزاری نمایشگاههای تخصصی این مشکل را برطرف کنیم، ولی معتقدیم در رویدادی مثل 20 خرداد که از آن بهعنوان جشن تولد صنایعدستی یاد کردند، همه کسانی که در سراسر ایران در حوزه صنایعدستی فعالیت میکنند، باید شرکت کرده و از این فرصت استفاده کنند.
باوجود این، ما بر مخاطبشناسی و برگزاری نمایشگاههای تخصصی تمرکز داریم. برپایی نمایشگاههای خارج از کشور در جهت سلیقهشناسی مخاطب است و با هدف بازاریابی، بازارسازی و بازارداری انجام میشود. برای مثال، سال گذشته ما در نمایشگاه اینپورتشاپ برلین شرکت کردیم و از آنجا که این نمایشگاه همزمان شده بود با کریسمس و ژانویه، سعی کردیم محصولات ارزانقیمت صنایعدستی را برای فروش عرضه کنیم، چراکه مخاطبان به کالاهای ارزانقیمت برای هدیه دادن نیاز داشتند، اما رویکردمان برای شرکت در نمایشگاه فلورانس که قدیمیترین نمایشگاه اتحادیه اروپاست و مخاطب انتظار عرضه کالاهای شیک و کلاسیک را دارد، کاملا متفاوت است. اصولا برنامههای ما در جهت تفکیک این دو حوزه در نمایشگاههای تخصصی قابل مشاهده است تا هم آن دسته از صنعتگرانی که به تولید انبوه محصولات صنایعدستی مشغولند، به فروش محصولات خود بپردازند و هم کسانیکه دستی در خلق آثار نفیس و گرانبها دارند، منتفع شوند.
جامجم:براساس سخنان مسئولان صنایعدستی، هزینهای که برای برگزاری نمایشگاههای صنایعدستی میشد با میزان فروش محصولات صنایعدستی در نمایشگاه قابل مقایسه نبود. به نظر شما برگزاری چنین نمایشگاههایی صرفه اقتصادی دارد؟
محمودیان: منظور ما از برپایی نمایشگاه بحث سفارشپذیری است. ما نمایشگاه را اولین ابزار و ویترین بازاریابی میدانیم؛ چه داخل چه خارج از کشور. از تمام فعالان اقتصادی برای بازدید از این نمایشگاه دعوت کردیم. هدف ما این نیست که آقای ذاکری آن 10 قلم محصولی را که به نمایشگاه آورده به فروش برساند، بلکه امید داریم فلان تعداد بازرگان و چند صادرکننده به او سفارش کالا دهند و با او قرارداد ببندد.
جامجم: یعنی تأکید شما بر بعد فروشگاهی نمایشگاه نیست؟
محمودیان: خیر، نمایشگاه با هدف سفارشپذیری برگزار میشود. اگر قرار باشد صنعتگر بیاید و چند قلم کالا به فروش رساند، ما هیچ کاری انجام ندادهایم.
جامجم: یکی از اقدامات مثبت کارگروه مد و لباس در برگزاری نمایشگاه و جشنواره مد و لباس فجر سال گذشته، تمایز بخش نمایشگاهی و فروش بود. به این صورت که در یک سالن مجزا و به صورت رایگان، غرفههایی در اختیار هنرمندان و تولیدکنندگان برای نمایش محصولاتشان گذاشته شد. از سوی دیگر در سالن فروشگاهی، غرفهها با دریافت هزینه در اختیار تولیدکنندگان قرار گرفت. شما چنین برنامهای در دستور کار ندارید؟
محمودیان: ما سال گذشته در خانه هنرمندان نمایشگاهی برگزار کردیم که بعد ترویجی داشت و هنرمندان آثار فاخر خود را به نمایش گذاشتند، اما در نمایشگاهی مانند نمایشگاه فعلی که با نگاهی ملی و بینالمللی برگزار میشود، ما اهداف ترویج، توسعه و فروش را با هم دنبال میکنیم تا هنرمندان و صنعتگران آثار و محصولاتشان را در راستای ترویج در معرض نمایش قرار دهند، بفروشند و در پایان نمایشگاه بهعنوان دستاوردشان از حضور در این نمایشگاه حداقل امضای یک یا دو قرارداد سفارش تولید باشد.
آقای صائب اشاره کردید محصولات صنایعدستی خارجی که به صورت قانونی یا غیرقانونی به کشور ما وارد میشود، کیفیت ندارد و نمیتوان آن را هنری نامید. پس چرا چنین کالایی در کشور ما مشتری دارد؟
صائب: به دلیل اینکه قیمت بسیار پایینتری نسبت به محصولات داخلی دارد، در حالی که صنایعدستی ما فاخر است و در همه موزهها و مجموعههای خصوصی خارجی به چشم میخورد و آنها هم به داشتنش افتخار میکنند؛ چراکه از نظر هنری و کیفیت آثار، محصولات ما جایگاه بالاتری دارند و برای همین قیمتشان بیشتر از محصولات وارداتی است.
محمودیان: یکی از نکاتی که بدرستی مطرح میشود، بحث قیمت تمام شده محصولات صنایعدستی است. قطعا یکی از دلایل شکست ما در بازار، قیمت تمام شده محصولات ماست. یقینا زمانی که قیمت تمام شده محصولات ما از کالاهای خارجی بالاتر باشد، توان رقابت با آنها را نداریم.
این محصولات به صورت قاچاق وارد کشور میشود یا از طریق مبادی قانونی و گمرک صورت میگیرد؟
محمودیان: عمدتا این محصولات به صورت قاچاق وارد کشور میشوند. از سوی دیگر در پایان سال 93، یکی از اتفاقات مثبتی که پس از پیگیری زیاد رقم خورد، تصویب مصوبهای در مجلس شورای اسلامی بود که براساس آن، تعرفه ورود کالاهای صنایعدستی به کشور 4 درصد افزایش پیدا کرد. البته این شامل کالاهایی میشود که از مبادی رسمی گمرکی وارد کشور میشود در حالی که عمده این کالاها قاچاق است.
آقای ذاکری، شما اشاره میکنید مواد اولیه برای تهیه محصولات با کیفیت، هزینه زیادی به هنرمندان تحمیل میکند، ولی با تولید کالای باکیفیت و باقیمت بالا، آنها برای فروش محصولاتشان ناتوانند. آیا فکر میکنید ایجاد بازار و فراهم کردن مواد اولیه بر عهده دولت است؟
ذاکری: پیش از انحلال سازمان صنایعدستی، مواد اولیه از سوی سازمان در اختیار هنرمندان قرار میگرفت و با توجه به سفارشات و ارزیابی تیم بازرگانی، آنها برای محصولات بازاریابی میکردند. در حال حاضر ما نمیخواهیم مثل سابق کاملا به دولت وابسته باشیم، ولی انتظار داریم حمایتهایی در ارتباط با تولید، کیفیت و بستهبندی صورت بگیرد. قشر هنرمند بیشتر وقتش را در کارگاه میگذراند و تجربهای در این زمینهها ندارد. دولت میتواند با برگزاری دورههای آموزشی در زمینه تولید، بازاریابی و بستهبندی به این هنرمندان کمک شایانی کند. در این صورت، هنرمندان در کنار خلق آثار فاخر، به تولید محصولاتی خواهند پرداخت که با فروش آنها بتوانند مایحتاج زندگی روزمره خود را تأمین کنند و کارگاههای صنایعدستی روی پای خود بایستند.
ما انتظار داریم بخش خصوصی در صنایعدستی سرمایهگذاری کند، اما بخش خصوصی اطلاع چندانی از صنایعدستی و محصولاتش ندارد. آنها فقط کالاهای فاخر این عرصه را میشناسند. ما در جلسهای برای تشویق سرمایهداران به سرمایهگذاری در صنایعدستی شرکت کردیم. در آن جلسه، یکی از شرکتکنندگان گفت کیفدوزی و پتهدوزی را صنایعدستی نمیداند، بلکه از نظر او صنایعدستی شامل قلمزنی روی مس و گلیمبافی است. آیا با این دیدگاه میتوان چیزی را به بخش خصوصی واگذار کرد؟ وقتی زیربناهای اصلی را نداریم، چگونه میتوان صنایعدستی را به بخش خصوصی واگذار کرد؟
در سالهای گذشته معاونت بارها اعلام کرده به هنرمندان تسهیلات اعطا میشود، اما آیا هنرمندان ما توان تأمین سپردهها یا ضمانتهایی را دارند که بانک برای اعطای وام درخواست میکند؟ سال گذشته برای دریافت وام به بانک مراجعه کردم. برای ضمانت گفتند باید یا سند خانه بگذاری یا بابت هر 10 میلیون یک ضامن بیاوری که کارمند رسمی دولت باشد. آیا هنرمندان توان فراهم کردن چنین ضمانتهایی را دارند؟ این تسهیلات تنها در اختیار قشر معدودی از فعالان صنایعدستی قرار میگیرد و بسیاری از هنرمندان از دریافت آن محروم میمانند در حالیکه ما باید به فکر این هنرمندان باشیم.
به نظر میرسد بیشتر این مشکلات نیز در خود سازمان میراث فرهنگی باشد. برای مثال، به مشکل بیمه اشاره میکنم. بدون کارشناسی، بسیاری را بهعنوان هنرمند بیمه کردند، ولی الان هنرمندان واقعی ما از قافله بیمهشدگان جاماندهاند. اکنون تنها 10 پرسنل در معاونت صنایعدستی اداره کل میراث فرهنگی استان تهران مشغول کارند. آیا این تعداد کارمند میتواند پاسخگوی جمعیت ده هزار نفری هنرمندان تهران باشد؟ همانطور که گفتم این مشکلات ریشه در بدنه سازمان میراث فرهنگی دارد. به نظر میرسد رویکرد مسئولان سازمان میراث فرهنگی، موزهای است. یعنی آنها به هر آنچه در گذشته تولید شده، بهعنوان اثر ارزشمند نگاه میکنند و آن را در موزه میگذارند و مایه مباهات میدانند، ولی به هنرمندانی که همین آثار را در حال حاضر تولید میکنند بها نمیدهند. آنها روی هنرمندان صنایعدستی حساب باز نمیکنند و اینگونه معاونت صنایعدستی کماهمیت میشود. همانطور که آقای بختیاری نیز اشاره کرد تنها راه و چاره این مشکل، تشکیل یک سازمان مستقل برای صنایعدستی است که هنرمندان سراسر کشور با یک رویکرد مشخص زیر چتر آن قرار گیرند.
صائب: به نکته خوبی اشاره کردند. متأسفانه ما گاهی در سازمان میراث فرهنگی بین خودمان تفاوت قائل میشویم. 12 سال پیش در کاخموزه سعدآباد موزهای عالی برای صنایعدستی دایر شد و 2000 قطعه فاخر صنایعدستی در این موزه به نمایش گذاشته شد و بازدیدکنندگان بسیاری داشت. متاسفانه چند موزه کاخ سعدآباد ازجمله موزههای صنایعدستی و مردمشناسی، بهزاد و کلارا آبکار بسته شد. بهانهشان این بود که موزه کاخ سعدآباد باید بیانگر زمان معاصر باشد و برای نمونه در موزه بهزاد لباسها و وسایل شخصی پسر محمدرضا پهلوی را به نمایش گذاشته بودند. جالب آنکه آثار موزههای بهزاد و صنایعدستی و... را به شکل نامناسبی در انبار قرار دادند. در دولت فعلی برخی از این موزهها را مانند موزههای بهزاد و میرعماد دوباره برپا کردند، اما در کمال تعجب موزه صنایعدستی را راهاندازی نکردهاند در حالیکه صنایعدستی ما در دنیا حرف اول را میزند. چند مرتبه شخصا با مدیران مختلف سازمان صحبت کردم که این آثار فاخر در انبار کاخ سعدآباد در حال نابودی است، اما معاونت میراث فرهنگی و مدیرکل موزهها موافق دایر شدن مجدد این موزه در کاخ سعدآباد نیستند.
محمودیان: درباره آنچه آقای ذاکری درباره فروش محصولاتشان گفتند، باید اشاره کنم ما با برپایی نمایشگاهها و فروشگاههای دائمی در داخل و حتی خارج از کشور تلاش داریم این مشکل هنرمندان را برطرف کنیم. برای مثال، با سفیر جمهوری اسلامی ایران در هلند جلسهای برای راهاندازی مرکز دائمی فروش محصولات صنایعدستی ایران در هلند برگزار کردیم که خود آقای ذاکری نیز در آن جلسه حضور داشتند. این که گفته میشود هنرمندان و صنعتگران نمیتوانند برای محصولاتشان بازاریابی کنند کاملا درست است و ما بهعنوان دولت وظیفه داریم بستر را برای فعالیت آنها فراهم کنیم. ما برنامههای متعددی در مباحث برندسازی، قیمتگذاری و چگونگی انتقال اطلاعات بازار داریم.
مواردی که اشاره میکنید بسیار خوب است، اما آیا معاونت صنایعدستی برنامهای برای واگذاری این مباحث به خود هنرمندان و اتحادیهها دارد؟ برای مثال، توانمندسازی هنرمندان و صنعتگران در این موارد گفته شد؟
محمودیان: ما اصولا در راستای اجرای اصل 44 قانون اساسی و بحث خصوصیسازی، نهتنها در صنایعدستی بلکه در حوزههای دیگر نیز نتوانستیم آنگونه که شایسته و بایسته است، عمل کنیم. درصددیم بخش خصوصی ما آنقدر توانمند شود که از مقطعی به بعد خودش تمام وظایف را برعهده گیرد. آقای بختیاری گفتند، پیشتر شرکت بازرگانی این فعالیتها را برعهده داشت. پس از این که تصدیها از معاونت صنایعدستی گرفته شد و وظیفه حاکمیت و سیاستگذاری به آن محول شد، ما با حلقه مفقودهای مواجه شدیم. مدتهاست بحث تشکیل هلدینگ یا شرکت سرمایهگذاری صنایعدستی را برای جبران این حلقه مفقوده دنبال میکنیم. منظور این که اتفاقات خوبی در صنایعدستی کشور در حال رخ دادن است و ما تلاش داریم با برنامهریزی و اقدامات خود به این روند سرعت بخشیم؛ برنامههایی که فرصت نیست در این جلسه به آنها اشاره کرد. شاید بهتر بود در جلسهای موانع و مشکلات مطرح میشد و ما در مجالی دیگر از برنامههای معاونت برای رفع این مشکلات و موانع در حد بضاعت میگفتیم.
صائب: ببینید، مردم سالهاست با صنایعدستی قهر کردهاند. پیشتر اگر کسی میخواست هدیه یا کادویی بگیرد، محصولات صنایعدستی را در اولویتش قرار میداد، اما امروز چنین نیست. ما باید با فرهنگسازی، برگزاری نمایشگاههای مختلف، تبلیغ صنایعدستی از رسانهها بویژه تلویزیون مردم را دوباره با صنایعدستی آشتی دهیم. کاری کنیم که مردم دوباره در خانههای خود از صنایعدستی استفاده کنند. اینکه بحث کنیم چه میخواهیم انجام بدهیم خوب است، اما در وهله نخست باید برنامهها را بر آشتی مردم با صنایعدستی متمرکز کرد. برای انجام این مهم، دولت موظف است به این هنر یارانه اختصاص دهد. همانطور که اشاره شد، صنایعدستی و فرش بخشی از هویت ملی ما به شمار میآید و بر این اساس دولت برای حفظ و ترویج آن باید یارانه پرداخت کند. در حال حاضر، این بخش در وضعیتی نیست که درآمدزا باشد و بتواند از پس هزینهها برآید. هنرمندان و صنعتگران این بخش، قشری زحمتکشاند که به حرفهشان عشق میورزند. اگر نگاهی به زندگی پیشکسوتان این عرصه بیندازیم، میبینیم پس از عمری زحمت و تلاش از نظر مالی چیزی ندارند. باید کاری کرد که مشکلات و نیازهایشان از نظر بیمه، امکانات کارگاه، مواد اولیه و آموزش برطرف شود. آقای رئیسجمهور و دولتش باید تدبیر را در بخش صنایعدستی و هنرهای سنتی به کار ببندند تا هنرهای ملی ما که در سراسر دنیا سبب افتخار ماست، از این وضعیت نابسامان خارج شود. حال و روز هنرمندان و صنعتگران ما خوب نیست. آنها در کارگاههای فرش و صنایعدستی با مشکلات متعددی مواجهند. دولت باید بودجه کافی به این موضوع اختصاص دهد. با مبالغ ناچیز نمیتوان گره از کار آنها گشود. به یاد داشته باشیم میلیونها نفر در کشور از طریق صنایعدستی امرار معاش میکنند، ولی بسختی.
بختیاری: تنها راهحل این مسأله تجدید ساختار است؛ هیچ راه دیگری ندارد! شما نمیتوانید از یک وانتبار پیکان انتظار داشته باشید 500 کارتن بزرگ را برای شما جابهجا کند. چنین چیزی محال است.
یعنی با تزریق اعتبارات هم نمیتوان کاری از پیش برد؟
بختیاری: اگر بودجه هم به سازمان تزریق شود، سازمان آن را جای دیگری هزینه میکند. آن را به صنایعدستی نمیدهند. کسانی که اکنون در هرم تصمیمگیری سازمان میراث فرهنگی هستند، عرقی به صنایعدستی ندارند.
ذاکریسعید: چون اطلاعاتی در این زمینه ندارند.
صائب: اصلا درباره صنایعدستی دلسوزی ندارند.
آقای بختیاری، شما میگویید باید ساختار معاونت صنایعدستی تغییر کند. دقیقا باید چه کرد؟ برای مثال، واگذاری مسئولیتهای اجرایی به تشکلهای صنایعدستی میتواند راهگشا باشد؟
بختیاری: این پیشنهاد مانند این است که شما خانهتان را خراب کرده باشید و بخواهید با قیمت بالایی به فروش برسانید. چرا آن زمان که سازمان صنایعدستی امکانات زیادی داشت آن را به تشکلها واگذار نکردند؟ پس از 12 سال شرکت تصفیه صنایعدستی همچنان وجود دارد. چرا؟ چون نمیتوانند اموال صنایعدستی را جمع و جور کنند. زمانی کل ساختمان میراث فرهنگی فعلی استان تهران در خیابان نجاتاللهی در اختیار اداره صنایعدستی استان تهران بود. آن زمان این اداره 120 کارمند داشت، امروز تعداد کارمندانش را به 8 نفر کاهش داده و یک اتاق در اختیار آنها قرار دادهاند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! این وضع پایتخت است....
صائب: ببینید وضع استانهای دیگر و شهرهای کوچک چگونه است !
بختیاری: در ساختار کنونی دنبال اصلاح نباشید. انصافا آقای نامور مطلق و مدیران دیگر معاونت صنایعدستی شبانهروز کار میکنند، اما با این امکانات و اعتبارات چه میتوانند انجام دهند؟ همین نمایشگاه صنایعدستی با کمترین امکانات و اعتبارات برگزار شده است.
اگر سازمان میراث فرهنگی تبدیل به وزارتخانه شود، چطور...؟
بختیاری: این مسأله میتواند راهگشا باشد، چون وزارت پاسخگوست.
صائب: اگر وزارت شود، میتوان امیدی برای حل مشکلات داشت.
بخیتاری: ما دو پیشنهاد مشخص داریم؛ یا سازمان میراث فرهنگی تبدیل به وزارتخانه شود یا اینکه صنایعدستی و فرش را که با یکدیگر همخوانی دارند، بهعنوان سازمان صنایعدستی و فرش ایران معرفی کنند.
صائب: پیش از این هم به همین صورت بود.
در حال حاضر، فرش زیر نظر وزارت بازرگانی است؟
بختیاری: بله. پیش از این صنایعدستی و فرش زیر نظر وزارت صنایع بود و ما در وزارت صنایع ردیف اعتباری داشتیم. الان ردیف اعتباری صنایعدستی کجاست؟ صنایعدستی هیچ جایگاه مشخص و مدونی در سازمان میراث فرهنگی ندارد. اینها همه از مشکلات اساسی این حوزه است.
صائب: تنها راه نجات میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تأسیس یک وزارتخانه برای این سه حوزه است؛ یعنی تبدیل سازمان به وزارتخانه.
بتازگی فروشگاه اینترنتی و فروش الکترونیک محصولات صنایعدستی راهاندازی شده است. بازخورد این مسأله را چگونه ارزیابی میکنید؟
محمودیان: درباره فروش آنلاین با دو دسته مواجهیم؛ مخالفان و موافقان. گروه نخست با فروش این محصولات به صورت آنلاین مخالفند، چراکه معتقدند کالای هنری باید لمس و دیده شود، نه این که آن را مانند کتاب به صورت اینترنتی خریداری کرد. برخی هم با توجه به تجربه سایتهای آمازون و e- Bay برآنند که ما ناگزیر از پیوستن به تجارت الکترونیک هستیم. در کشور ما بسیاری از جوانان و دانشآموختگان دانشگاهها که با دانش روز آشنا هستند، سایتهایی برای فروش آنلاین صنایعدستی طراحی کردهاند. دولت هم خود را موظف میداند حمایتهای لازم را در حد توان خود انجام دهد.
از صنایع مستظرفه تا صنایع دستی
صنایع دستی در گذشتهای دور، بخش تفکیکناپذیری از زندگی روزمره مردم بود. از ظروف گرفته تا فرش و چراغ، همه و همه محصول دست صنعتگرانی بوده که آثارشان امروز در موزهها به عنوان بخشی از میراث فرهنگی نگهداری میشود و اکنون نماد و نشانهای از فرهنگ، هنر و تمدن مردمانی است که آنها را ساختهاند.
پس از انقلاب صنعتی، به واسطه تولید انبوه و ارزان در عرصههای مختلف، صنایعدستی رو به کاهش و نابودی نهاد. وضعیت صنایعدستی ایران نیز از این قاعده مستثنا نبود، به همین دلیل اواسط قرن 19 میلادی، زمانی که هنرهای دستی ایران به واسطه ورود کالاهای اروپایی رو به نابودی نهاده بود، عدهای از ایرانیان به فکر احیا و گسترش صنایعدستی افتادند.
در آن زمان چند روحانی و تاجر مانند مجدالاسلام کرمانی، سیدجمالالدین واعظ اصفهانی، میرزا نصرالله ملکالمتکلمین و حاج محمدحسین کازرونی انجمنی برای پیشرفت مصرف تولیدات بومی در اصفهان افتتاح کردند. میرزا تقیخان امیرکبیر نیز تعدادی کارگاه محلی برای تولید لباس نظامی، پارچه، سرامیک، ظروف بلور، درشکه و لوازم مختلف خانگی احداث کرد. با این حال تا پیش از انقلاب مشروطیت هیچ قانونی درباره صنایعدستی تدوین نشد. در سال 1328 هجری قمری، مجلس شورا «قانون اداری وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه» را تصویب کرد و بعد از انقلاب مشروطیت نام وزارت معارف به وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه تغییر کرد، اما پس از آن دوباره همه چیز به دست فراموشی سپرده شد تا این که در سال 1347 با تصویب هیات وزیران، مرکز صنایعدستی وابسته به وزارت اقتصاد وظیفه ساماندهی و هماهنگ کردن وضعیت صنایعدستی کشور را به عهده گرفت.
سال 1354 این مرکز به دو بخش سازمان صنایعدستی و شرکت سهامی فروشگاههای صنایع دستی تقسیم و تحت نظر وزارت صنایع و معادن به فعالیت خود ادامه داد. سال 1360 مجدد این دو بخش در یکدیگر ادغام و طبق اساسنامه جدید به صورت یک شرکت دولتی زیرنظر وزارت صنایع با عنوان سازمان صنایعدستی ایران قرار گرفت. در سال 1369 سازمان صنایعدستی فعالیتهای خود را در قالب 10 شرکت منطقهای در سراسر کشور ساماندهی کرد و امور بازرگانی سازمان نیز به این شرکتها محول شد.
سال 1376، 9 شرکت منطقهای منحل شد و یک شرکت به نام شرکت بازرگانی صنایعدستی همه فعالیتهای بازرگانی و سازمان را به عهده گرفت. در سال 1383 قانون تأسیس سازمان صنایعدستی ایران به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید؛ اما در نهایت، این سازمان هم با تصویب شورای عالی اداری و به منظور تقویت و توسعه صنایع دستی کشور و ایجاد هماهنگی با سیاستهای توسعه صنعت گردشگری با تمام وظایف، اختیارات، مسئولیتهای قانونی، داراییها، تعهدات، اعتبارات، امکانات و نیروی انسانی از وزارت صنایع و معادن منتزع و در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ادغام شد و اکنون به عنوان یکی از معاونتهای این سازمان در حال فعالیت است.
کمیل انتظاری / گروه فرهنگ و هنر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد