اهمیت و حساسیت افکار عمومی و تشکلهای مردمنهاد نسبت به مسئولیت اجتماعی بزرگ تا آنجاست که کوچکترین غفلت در این راه میتواند حیات بنگاه اقتصادی را از طریق رویگردانی مشتریان یا تحریم شدن خرید محصولات در معرض خطر قرار دهد.
مسئولیت اجتماعی بنگاهها در یک کلام یعنی توجه و چارهاندیشی بنگاه در برابر جامعه و اندیشیدن تدابیری برای از میان بردن تبعات عرضه یک کالا و خدمات و در مقابل فراهم کردن امکان دسترسی همه به این کالاها یا خدمات.
فرض کنید یک بنگاه خودروساز که میخواهد فلان خودرو را به بازار عرضه کند، وظیفه دارد تناسب این خودرو را با جادههای کشورش بسنجد و اگر این خودرو با آن جادهها به بروز تصادف منجر میشود، تدابیر لازم را بیندیشد.
یا یک بانک را در نظر آورید که در فضای اجتماعی یک کشور فعالیت کرده و منابع مالی جذب میکند و در نهایت سود به دست میآورد.
جامعه از آن بانک انتظار دارد نسبت به مشتریان آسیبپذیر مسئولانهتر عمل کنند و مثلا مانع از فروش اموالشان در نتیجه یک حادثه غیرمترقبه مانند بیماری، تصادف و مانند آن شود.
در واقع بانکها و بیمهها باید مانع از آن شوند که آحاد جامعه در کوران حوادث ناخواسته روزگار گرفتار رباخواران شوند و یا به یک طبقه اجتماعی پایینتر سقوط کنند.
شاید از این منظر بیشتر بانک های دولتی مدنظر باشند اما اگر مدیران بانکهای دولتی بخشی از منابع خود را به بخشهای آسیبپذیر اختصاص دهند و مانع شوند که این اقشار آسیب ببینند، در نهایت دولت قطعا در معادله سودآوری سرمایهگذاری کرده است. چرا که رضایت مردم همان سرمایهگذاری اجتماعی است که بسیار از آن یاد میشود.
مسئولیت اجتماعی یک الزام اجتماعی است که وجدان عمومی بر دوش بنگاههای اقتصادی، بخصوص بنگاههای بزرگ میگذارد.
درست مانند یک بزرگ فامیل یا متمولی که فامیل از او انتظار حمایت از اعضای ضعیف یا گرفتار فامیل را دارد و براساس میزان حمایت او از این اشخاص به وی «نمره ارزشی» میدهد.
حال در بعد بنگاههای اقتصادی، این «نمره ارزشی» حیثیت برند و میزان تعلق خاطر مشتریان به آن را مشخص میکند و این است که بسیاری از مردم تا سالها به یک برند دل میبندند و به آن علاقه دارند.
حال باید پرسید جایگاه عمل به مسئولیت اجتماعی در بنگاههای بزرگ اقتصادی ما کجاست و چه جایگاهی دارد؟ پاسخ به این پرسش قطعا با تاسف همراه است زیرا بیشتر بنگاههای اقتصادی کشور کمتر حاضرند به مسئولیت اجتماعی خود عمل کنند.
مثلا خودروسازی که تمام کارشناسان به تصادفزا بودن یکی از خودروهایش اذعان دارند، حاضر نیست آن را با خودروی ایمنتری جایگزین کند. زیرا در کوتاهمدت بخشی از سود خود را از دست میدهد.
مثال دیگر را میتوان در صنایع غذایی یافت. جدا از تخلفات ریز و درشتی که در این باره مشاهده میشود، این صنایع مثلا حاضر نیستند به خانوادهها اعلام کنند شاید مصرف فلان محصولشان برای کودکان یا افرادی که ناراحتی گوارشی دارند، مفید نیست زیرا وحشت دارند بخشی از مشتریانشان را از دست بدهند. بانکها نیز به لحاظ مسئولیت اجتماعی کارنامه درخشانی ندارند.
زیرا از آنان انتظار میرود دستکم کرامت و حرمت مشتریان عادی ـ و نه مشتریان خاص که کرامتشان به طور خودکار تضمین شده است! ـ را حفظ کنند و حتی اگر خدماتی قابل ارائه نیست، با اطلاعرسانی کافی و پرهیز از بیادبی و درشتگویی و پیچاندن(!)، توضیحات کافی به مردم ارائه دهند.
توجه داریم که بسیاری از بانکهای بزرگ جهانی حداقل مسئولیت اجتماعی خود را از طریق تامین مالی طرحهای بزرگ عامالمنفعه چون آموزش کودکان بیسرپرست، تامین هزینه تحقیقات مبارزه با سرطان، کمک به تامین تجهیزات یا فضاهای ورزشی و... انجام میدهند.
هرچند سیستم بانکی ما نیز اقداماتی در این خصوص انجام داده است. اما پیش آمدن رفتار اخیر بانکها با مراجعین برای دریافت وامهای خرد که اخیرا گزارش آن در جامجم درج شد، ثابت میکند که نهتنها بانکها در عمل به مسئولیت اجتماعی کم گذاشتهاند، بلکه مسئولیت اجتماعی اصولا گمشده بزرگ اقتصاد ایران و بنگاههای تولیدی آن است.
سید علی دوستی موسوی - دبیر گروه اقتصاد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد