بماند که در بدترین شکل ممکن هم گاهی در بعضی خانواده ها، دختران کم سن و سال، بازیچه دست بزرگترهایشان میشوند و به اجبار دستفروشی یا تکدیگری میکنند یا به ازدواج در سنین پایین تن میدهند. همین نوع نگاههای سنتی و ابزاری به دختران، موجب شده تا امروز به مرحلهای برسیم که آمار دختران بازمانده از تحصیل، در شرایط هشدار دهندهای باشد.
روز قبل هم مدیر کل دفتر امور زنان وزارت آموزش و پرورش تاکید کرد «آمار این افراد بالاست. به دلیل مشکلات فرهنگی و اقتصادی برخی خانوادهها اجازه تحصیل به دختران خود نمیدهند و بعضی دیگر به دختران به عنوان نیروی کار نگاه میکنند و آنان را از ادامه تحصیل محروم میکنند.»
به گفته مهناز احمدی، استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان شمالی، هرمزگان و خوزستان آمار بالایی از دختران بازمانده از تحصیل دارند و در برخی مناطق غربی هم به دلیل صعبالعبور بودن و دسترسی سخت، برخی دانشآموزان از تحصیل باز میمانند.
این تضییع حقوق با دلسوزی، احساسی کردن فضا و شعار دادن حل نمیشود. یک طرف این ماجرا خانوادههایی هستند که به هر دلیلی، چه فرهنگی، نمیخواهند دخترشان درس بخواند، که در این حالت باید با گفتوگو یا با ابزارهای قانونی پیش بینی شده، دختران را به میز مدرسه کشاند و یک بخش قضیه هم به همت دولت برمیگردد.
آموزش و فرهنگسازی گسترده در بین خانوادهها، حمایت مالی از خانوادههای فقیر، ارائه مشوق به آنها برای اجازه تحصیل دختران، حمایت قانونی از دختران بازمانده از تحصیل و ساخت مدرسه در مناطق دورافتاده و محروم، کارهایی است که از دست دولت برمیآید و تا وقتی هم اینها را انجام ندهد، باید روزبهروز شاهد دورتر شدن دختران از نظام آموزشی باشیم.
امین جلالوند - گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد