آسرایی پنجمین آلبومش را به نام «عشق یعنی» بتازگی وارد بازار کرده است. آسرایی همچنین این روزها برای تشییع پیکر 175 غواص شهید هم کار متفاوت و زیبایی منتشر کرد: دیر آمدی اِی جانِ عاشق... بیچتر و بارانی از این باد اِی تکه تکه روحِ معصوم... اِی تار و پودِ رفته از یاد دیر آمدی تا قد کشیدم... با خاطراتی از تو در سر دیر آمدی از باد و باران... دیر آمدی سربازِ آخر امروز دستِ آشنایی... بیرون کشید از عمقِ خاکت کمکم به یادِ خاک آمد... انگشتر و مُهر و پلاکت در شهر میپیچد دوباره... بوی گلاب و اشک و شیون تا شیشه عطرِ تنت را... از خاک بیرون میکشم من با او درباره آلبومهایش و فضای این روزهای موسیقی پاپ گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
در آلبومهایی که تاکنون از شما منتشر شده فضاهای مختلفی را تجربه کرده و با حفظ سبک خاص خودتان روی یک مسیر مشخص حرکت نداشتهاید. در آلبوم اولتان چند کار اجتماعی و ارزشی داشتید؟ آلبوم دومتان یک فضای خاص و ارکسترال داشت و آلبومهای بعدی بیشتر در حال و هوای عاشقانه و عمومیتری بود. چه دلایلی باعث شده در هر آلبوم به یک فضای خاص برسید که شبیه هم نباشد؟
خودم در تجزیه و تحلیلی که روی آلبومهایم داشتم فکر میکنم موفقیت آلبوم اولم بیشتر است. گذشته از آهنگ گل هیاهو در کنارش کارهای اجتماعی آلبوم هم زیاد بود و یک فضای جدیتری در کارها داشتم. در آلبوم دوم و سوم یک کار اجتماعی داشتم. در آلبوم اول پنج کار اجتماعی وجود داشت ولی در آلبومهای بعدی عمده کارهایم عاشقانه بود.
دلیل خاصی دارد که در یک برهه زمانی این تعداد آهنگ با مضمون اجتماعی در آلبومتان وجود دارد و در یک برهه دیگر، تعداد آثار اجتماعی آنقدر کم است؟
شاید در آلبوم اول فضای فکریام بیشتر به سمت کارهای جدیتر میرفت. در ایران بودنم در طول این سال ها فضای فکریام را عوض کرده است.
پس میتوان گفت از محیط تاثیر گرفتهاید و این تاثیر در آلبوم ها نمود پیدا کرده است؟
میتواند این طور باشد. از یک طرف هم خوانندهها تحت تاثیر ترانههایی قرار میگیرند که به دستشان میرسد. وقتی در آلبوم آخرم ترانه قهوهخانهها به دستم رسید خیلی خوشحال شدم. خودم میدانم فضای آلبوم غریبه دیگر برایم تکرار نشده است. در آن آلبوم میدانستم ترانه چه میخواهد و همهشان مثل کبوتر، بوی سیب و غریبه همراه با تصویر بودند.
آلبوم غریبه فضای بسیار عجیبی دارد. پس از گذشت این همه سال از انتشار، هنوز بعضی آهنگها برای مخاطبان تازگی دارد و هیچگاه بوی کهنگی به خود نگرفته است؟
بعضی آهنگهای این آلبوم مثل موزیک متن فیلم بود و فضایی دارد که خستهکننده نیست و همیشه میتوان به آن گوش داد.
چطور یک قطعه موسیقی مثل گل هیاهو ماندگار و یک قطعه بعد از یک مدت تاریخ انقضایش تمام میشود. چه دلایلی باعث ماندگاری یک اثر میشود؟
پاسخ به این پرسش خیلی سخت است. شما هنوز هم وقتی الهه ناز را گوش میکنید، لذت میبرید و برایتان دلنشین است. فکر میکنم عاشقانهها از آهنگهای ریتمیک ماندگارتر هستند. عاشقانهها همیشه با فضای آرامشان در خاطرات ماندگارتر میشوند.
فکر میکنم در آلبوم جدیدتان قطعه هنوزم همونیم از آهنگ عشق یعنی ماندگار شود؟
خودم هم چنین فکری میکنم. هنوزم همونیم قطعه عاشقانهای است که من برای مادرم خواندم و مثل سلام و گل هیاهو ماندگارخواهد بود. بالاخره نمیتوان در آلبوم فقط در یک فضا سیر کرد. خوانندگان با مخاطبان جوانی طرف هستند که سعی میکنند آنها را به طرف موسیقی خودشان جذب کنند. حتی خوانندههایی مثل محمد اصفهانی هم به آهنگ ترنس و تکنو رو آورد. خواننده باید سعی کند بیشتر اعضای جامعه را به سمت موسیقی خودش جذب کند. اگر قرار باشد فقط از یک سبک بخوانیم آلبوم یکنواخت و خستهکننده میشود.
آلبوم دومتان به نام «از تو دورم» فضای خاصی داشت و در آلبومهای دیگرتان تکرار نشد. آن آلبوم فقط در حد یک تجربه و اتفاق بود؟
من همیشه سعی میکنم کارهای متفاوت و جدید انجام دهم. ما در آن آلبوم ملودیهای قشنگ قدیمی را روی ترانههای امروزی گذاشتیم و از ترانهسرایانی مثل عبدالجبار کاکایی استفاده کردیم. ملودیهای قشنگ زیاد داریم و یکی از ایدههایم این است که ملودیهای قدیمی را در فضای امروزی با ریتمهای جدید زنده کنیم تا دوباره آن ملودیها شنیده شود. گام برداشتن در چنین فضایی دل و جرات میخواهد. کسی که میخواهد کار متفاوت کند نباید بترسد. وقتی این آلبوم منتشر شد برخی هوادارانم آن را دوست نداشتند؛ ولی الان وقتی در کنسرتهایم آهنگهای آن آلبوم مثل گلناز و دوست دارم را میخوانم بیشتر واکنش میگیرم. به مرور زمان، کار خودش را نشان میدهد. شاید دوباره در آینده در فضای متفاوتتری چنین کاری کردم. از تو دورم، یکی از پرخرجترین آلبومهایی بود که در موسیقی ایران تهیه شد.
الان با شرایط دانلود، آیا تولید یک آلبوم برای خوانندگان به صرفه است؟
خوشبختانه آلبوم« عشق یعنی» به چاپ دوم رفت و از فروش آن راضی هستم. تولید یک آلبوم کار پرهزینهای است و متاسفانه دانلودها به ضرر هنرمندان تمام میشود.
هنگام ضبط یک اثر شما اتودهای مختلفی میزنید. چه زمانی احساس میکنید لحظه زایش یک اثر هنری است و آن قطعه دیگر متولد شده است؟
من الان به دلیل مشغلههای کاری، وقت نوشتن ملودی ندارم. یک زمانی فضا برای ساختن آماده میشود و در موقعیتی قرار میگیرید که از نظر فکری آمادگی کار دارید. هنگام خلق یک اثر باید شور و هیجان در خالق حاکم باشد. من خودم را آهنگساز نمیدانم. گاهی فضایی ایجاد شده و آهنگهایی مثل بوی سیب، گل هیاهو، خاطره و سلام خوب در آمده است.
ارتباط خوبی با هنرمندان و خوانندگان جوان دارید؟ کمی از تعامل و همکاریتان با نسل جوان بگویید.
اتفاقا چند وقت پیش بحثی درباره ظرفیتهای نهفته موسیقیمان داشتم. ما در موسیقیمان دراویشی داشتهایم که در محرم شعرخوانی میکردهاند یا کسانی که بحر طویل میخواندند. بحر طویل همین رپ است و با انتخاب نام خارجیاش خودمان را محو کردهایم. این موسیقی در کشور خودمان قدمت دارد و این نوع خواندن وجود داشته است. همه فقط میگویند رپ. چرا نمیگویند بحر طویل که در موسیقی خودمان وجود داشته است. اگر بتوانیم از این سبک استفاده مناسب کنیم چه اشکالی دارد از طریق آن حرفهای قشنگ بزنیم. حرفم این است یکسری جوان موسیقیای کار میکنند که ما دوست نداریم، ولی طرفداران زیادی در جامعه دارند. من تازه به اینستاگرام آمدهام و وقتی مطلبی میگذارم سه هزار لایک میخورد و بعضی از این خوانندگان جوان که شاید به طور رسمی هم فعالیت نکنند، پستی میگذارند بالای 50هزار لایک میخورد. این رقم تعداد هواداران آن خواننده را نشان میدهد. چه اشکالی دارد آقای ارجمند از این بچهها دعوت کند و بگوید درد و حرف شما چیست. ما اینها را هدایت کنیم بهتر است یا ولشان کنیم به امان خدا؟ نمیشود اینها را به سوی مثبتی که به درد جامعه بخورند، حمایت کنیم؟ جوانان حرفی برای گفتن دارند. چرا به آنها گوش نمیدهیم. الان بسیاری از جوانان آهنگهای همین خوانندگان را گوش میکنند. باید از همین ریتمهای جذاب برای جوانان استفاده کنیم و کلمات و ترانههای مناسب روی آن بگذاریم. چرا الان گروه چارتار گل میکند، چون فهمیدهاند جوانان چه چیزی دوست دارند.
چرا الان موسیقی پاپ آن شکوفایی و پویایی گذشته را ندارد؟
چون ما آن زمان آهنگسازان بنام زیادی داشتیم؛ اما امروز میبینیم بسیاری از خوانندگان، خودشان آهنگسازی کارهایشان را میکنند. الان آهنگسازی دیگر تخصصی نیست و بسیاری به خاطر صرفهجویی در هزینهها، ملودی را خودشان میسازند. مگر یک خواننده چند تا ملودی میتواند بسازد؟ به همین دلیل بسیاری از کسانی که کار تخصصی موسیقی میکنند رغبت نمیکنند آهنگ بسازند چون خریداری برایش وجود ندارد. البته بسیاری از خوانندگان بزرگ خودشان ملودی نمیسازند. همین الان هم خوانندههایی که از قدیم میخوانند خودشان آهنگسازی نمیکنند و افراد بنام این کار را برایشان انجام میدهند. فکر میکنم در ایران چون خوانندگان خودشان آهنگسازی میکنند در شروع کارهایشان نو و متفاوت است و از آنها استقبال میشود؛ ولی در آلبومهای بعدی هر چقدر منتظر میشوند موفقیت قبلی تکرار شود اتفاقی نمیافتد.
چه عواملی در سلیقه مخاطبان تاثیر میگذارد؟ گاهی مخاطبان به جای گوش دادن به موسیقی فاخر با یک اثر دمدستی سخیف ارضا میشوند. چطور سطح سلیقه علاقهمندان تا این حد نزول میکند؟
میتوان جامعه را با هنر هدایت کرد. گاهی یکسری ملودیها مد میشود و همه به دنبالش میروند و تهیهکننده بیشتر این نوع کار را تولید میکند. بازاری شدن صنعت موسیقی ما را به این سمت میکشاند. یک هنرمند موفق باید یک جامعهشناس خوب باشد. به همین دلیل من با کسانی کار میکنم که با جامعهشان آشنا باشند. وقتی پشت کار گروهی تفکر باشد حرفی برای گفتن هم وجود خواهد داشت. گاهی از من میپرسند سال دیگر آلبومت خواهد آمد؟ میگویم نه، چون من نمیخواهم کار بد تولید کنم. بهتنهایی هم کار تولید نمیکنم. با تیمی که کار میکنم افکارمان را روی هم میگذاریم و از افراد مختلفی دیگری هم نظر میگیرم. من بیشتر اوقات در خیابان هستم و اگر جایی کار داشته باشم با اتوبوس و تاکسی میروم. این که چون خوانندهام باید خودم را بگیرم و از مردم فاصله داشته باشم، چنین نیست. خیلی شبها در خیابان ولیعصر پیادهروی میکنم.
شما چند کار دفاع مقدسی خوب دارید. کار کردن در فضای ارزشی و مربوط به دفاع مقدس چقدر دغدغهتان است؟
من همواره دغدغه اتفاقات هشت سال دفاع مقدس را دارم و بیشتر از هر کس دیگری درباره شهدا، جانبازان و مفقودالاثران آهنگ خواندهام. شهیدان برای آزادی و شادی مردم شهید شدند. جامعه من اگر افسرده شود موج عظیمی از اعتیاد را در آن خواهیم دید. وقتی چنین آهنگهایی میخوانم دوست دارم جامعه خاطرات بد گذشته را فراموش کند و برای ساختن جامعه تلاش کنیم.
سوال آخرم ، شخصی است. در یکی از اولین مصاحبههایتان در زمان ورودتان به کشور گفته بودید شکست عشقیای که در سالهای پیش داشتهاید خیلی در خوانندگیتان تاثیر گذاشته است. چقدر آثاری که ارائه میکنید حدیث نفس است و ما فریدون را در آن میبینیم؟
وقتی ترانهای به دستم میرسد اگر با خواندنش احساس کنم بخشهایی از زندگی خودم در آن هست ترانه را میخوانم. وقتی در مورد شهید آهنگ میخوانم میدانم درباره چه چیزی میخوانم. من 23 سال خارج از کشور بودم و خیلی با دفاع مقدس آشنا نبودم؛ ولی بعد با این بخش از تاریخ کشور آشنا شدم و فهمیدم در آن سالها چه اتفاقاتی افتاده است. گل هیاهو داستان زندگی من است. در آلبوم آخرم مادرم را از دست دادم و قطعه هنوزم همونیم را برای مادرم خواندم. شاید کسی که برای اولین بار میخواهد آهنگی بخواند تصویری از کاری که انجام میدهد نداشته باشد و هر چیزی که به دستش برسد را میخواند؛ ولی خوانندههای باتجربه هر چیزی را نمیخوانند. من باید بسیار مسائل را در ترانه حس کنم و وقتی آن را میخوانم تصویری وجود داشته باشد. از ته دلم بیاید و به قول معروف هر آنچه از دل برآید بر دل نشیند و آن زمان آهنگ میتواند موفق باشد.
احمد محمدتبریزی - جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد