امسال تلویزیون با تدارک مفصلی که برای ماه رمضان دیده آن را در یک موقعیت پویا و بانشاطتری از قبل قرار داده و به قول برخی از رسانهها به تلویزیون جان بخشیده.
در این گزارش تلاش خواهیم کرد تا مروری اجمالی به دستاوردهای تلویزیون در رمضان 94 بیندازیم.
مجموعههای نمایشی
پایتخت 4: خیلیها لحظهشماری میکردند تا سریال پایتخت آغاز شود. هم به این دلیل که برای اولین بار قرار بود یک سریال نوروزی به یک سریال رمضانی بدل شود و هم این که برای نخستین بار است که یک مجموعه تلویزیونی به سری چهارم خود میرسد آن هم به خواسته و تقاضای خود مخاطبان. بدیهی است یکی از دلایل این انتظار به آشنایی مخاطبان با شخصیتهای قصه برمیگشت و کنجکاوی بر سر این که چه بر سر آنها خواهد آمد.
روشن است که تبدیل شدن یک سریال 13 قسمتی به مجموعه 26 قسمتی آن هم در یک زمان فشرده و کوتاه موجب برخی شتابزدگیها نیز میشود که البته این یکی از معضلات سریالهای مناسبتی ماست با این حال پایتخت 4 با وجود برخی انتقادها مثل این که قصه مشخصی ندارد و صرفا مبتنی بر طنازیهای کاراکترها پیش میرود باز هم توانست نظر بسیاری از مردم را به خود جلب کند و به پرمخاطبترین سریال رمضان 94 بدل شود.
در همان ابتدای قصه مخاطب با چهره متفاوتی از نقی و ارسطو مواجه شد؛ با موها و ریش بلند که البته برای برخی از آنها دافعهبرانگیز بود یا قصه در ابتدا خیلی شلوغ به نظر میرسید، اما بعد از گذشت چند قسمت و بازگشت نقی و ارسطو به همان چهره قبلی جذابیت قصه بیشتر شد. اضافه شدن شخصیتهای جدید مثل بائو و پررنگتر شدن نقش رحمت و فهیمه در سری چهارم ازجمله امتیازات آن محسوب میشد.
همچنین ازدواج بابا پنجعلی، مرگ راحله همسر ارسطو و پیروزی هما در انتخابات شورای شهر، قصه را در موقعیت جدیدی قرار داد که برای مخاطب تازگی داشت ضمن این که سویه انتقادی سریال نسبت به مسائل اجتماعی فزونی گرفت که البته حاشیههایی را نیز به دنبال داشت.
ازجمله ویژگیهای پایتخت 4 اضافه شدن برخی از تکیهکلامهای بانمک بود که به سرعت در فضاهای مجازی منتشر شد و مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت مثل «مگه داریم، مگه میشه»، «پیرمرد پرحاشیه»، «زنم بود پاره تنم بود»، «ناپلئونی بیارم» و... به این موارد حضور کودک نوزاد به نام بهروز را هم اضافه کنید که جایگزین پدرش بهبود بود که در این قسمت حضور نداشت.
بانمک بودن این بچه با وجود این که دیالوگی نداشت در کنار اضافه شدن یک شخصیت دیگر که برعکس پرحرف بود یعنی مادر ارسطو ازجمله جذابیتهای تازه پایتخت 4 بود. سریالی که شخصیتهای قصهاش حالا یکی از محبوبترین شخصیتهای تلویزیونی بین مردم است و با وجود برخی ضعفهای ساختاری همچنان ظرفیت آن را دارد که به سری پنجم خود برسد.
دردسرهای عظیم 2: بعد از پایتخت 4 سریال دردسرهای عظیم نیز به عنوان سری دوم خود به ماه رمضان امسال رسید و بعد از پایتخت، پرمخاطبترین سریال امسال شد. دردسرهای عظیم 2 نشان میدهد سری اول این سریال مورد استقبال بوده و حالا نیکنژاد باتجربه و پختگی بیشتری سراغ فصل دوم رفته است.
در اینجا نیز با همان شخصیتهایی مواجه میشویم که در سری اول دیدیم، اما به واسطه اتفاقاتی که میافتد و موقعیتهای تازهتر این شخصیتها به هم نزدیکتر شدهاند و فراز و فرودهای قصه نیز بیشتر شده است.
گره اصلی قصه نیز از التهاب و هیجان بیشتری برخوردار شده و سویه ماجراجویانه آن عمق بیشتری پیدا کرده است. با پیدا شدن بچهای در ماشین و آمدن خانواده لطیف (جواد عزتی) از شهرستان و دعوت از خانواده پدری بهار (الناز حبیبی)، آن دو دچار دردسرهای فراوانی میشوند.
فرحان (مهدی هاشمی) که خود را مدیون کمکهای لطیف و بهار میداند، سعی میکند مشکلات پیش آمده برای آنها را حل و فصل کند، اما باز اتفاقات و ماجراهای تازهای رخ میدهد که داستان را وارد فضاهای تازهتری میکند.
نیکنژاد تلاش کرده با تکیه بر مدل مینیمالیستی در یک بستر علت و معلولی قصهاش را پیش ببرد و حمزه وصل سکانسهایش را رخ دادن یک اتفاق جزئی قرار دهد. در واقع این شکل از روایت حلقوی، لایههای مختلف داستان را نه در عرض که در طول هم پیش میبرد و در ساحت همین میدان دراماتیکی، مخاطب را با خود همراه میکند.
به عبارتی دیگر میتوان گفت برزو نیکنژاد مواد و مصالح داستانیاش را در یک موقعیت موزاییکی قرار داده و جزء به جزء پیش میبرد. اگرچه گاهی فاصله زمانی بین این موقعیتها بیش از زمان منطقی بوده و ممکن است موجب کشدار شدن درام شود که این کاستی البته با جذابیتهای بازیگری کسی مثل جواد عزتی یا مهران رجبی جبران میشود.
اگرچه گاهی فاصله زمانی بین موقعیتهای داستانی بیش از زمان منطقی بوده و ممکن است موجب کشدار شدن درام شود که این کاستی البته با جذابیتهای بازیگری کسی مثل جواد عزتی یا مهران رجبی جبران میشود.
برزو نیکنژاد تلاش کرده با تکیه بر دو عنصر سرگرمی و ماجراجویی، قصهاش را روایت کند. توجه به این دو مولفه با توجه به مناسبتی بودن سریال به جذب مخاطب کمک میکند. تعلیق ذاتی قصه نیز به کمک این عوامل میآید تا هر شب قصه درست در جایی پایان یابد که آغاز یک تعلیق تازه باشد. رمز این جذابیت که از ظرفیت سرگرمی و ماجراجویانه بودنش بهره برده در پنهان کاری دراماتیک است.
این که شخصیتهای اصلی داستان مجبور باشند چیزی را از بقیه پنهان کنند خود به یک ظرفیت عمدهای در خلق موقعیتهای دراماتیک و کمیک بدل میشود. مثلا قراردادن نوزاد در کارتن وسایل و گم شدن او نمونهای از این دست است که کارگردان تلاش میکند با تمهیداتی این چنین، مدام از ظرفیتهای پنهان کاری در افزایش جذابیت درام بهره ببرد و البته از این طریق بتواند مخاطب را نیز در یک تعلیق طولانی با خود همراه کند.
با این حال دردسرهای عظیم سریال گرم و گیرایی است و شوخیها و دیالوگهای طنازانه با نمکی دارد، اما آنچه نمک این ماجرا را بیشتر میکند و در واقع اعتبار بیشتری به آن میبخشد سویه انتقادی ـ اجتماعی سریال است که به نوعی هم دست به نقد رفتارهای عمومی میزند و هم عادات و رفتارها و مناسبات خانوادگی را مورد نقد قرار میدهد.
در واقع دردسر، ماجرا، پنهان کاری، تعلیق فراز و فرود و... همه در خدمت ایجاد سرگرمی و نقد اجتماعی است. نقدی که در متن درام صورتبندی شده و از ساختار بیرون نمیزند. شاید مهمترین ویژگی و رویکرد نیکنژاد در همین نگاهش به طنز باشد. به نظر میرسد در دل این موقعیتی که ترسیم شده دردسرهای عظیم 2 یک گام جلوتر از سری اول باشد.
گاهی به پشتسر نگاه کن: مازیار میری اگرچه سری دوم سریالی را نساخته، اما برای بار دوم است که بعد از مجموعه مناسبتی «فرات» سراغ یک سریال مناسبتی دیگر رفته است. او تمام تلاش خود را کرده «گاهی به پشت سر نگاه کن» به اثری قابل اعتنا برای مخاطب تبدیل شود و هرچند مدیران سیما در اختصاص ساعت 11 شب به پخش این مجموعه بدسلیقگی کردند، اما قصه خوب و استاندارد، کارگردانی مطلوب مازیار میری در کنار ترکیب خوب بازیگران و مهمتر از همه بازیگران روان و باورپذیر باعث شده تا سریال شبکه دو اثری خوشساخت باشد.
در واقع میتوان گفت این مجموعه شاخصههای اصلی برای استاندارد بودن یک اثر نظیر قصه، کارگردانی و بازی خوب را دارد. اگرچه در نگاه اول قصه تک خطی گاهی به پشت سر نگاه کن شاید ساده به نظر برسد (کینه دیرین دو شریک سابق)، اما قصههای فرعی کار و پرداخت درست هر کدام از آنها باعث شده تا مخاطب با اثری قابل اعتنا مواجه شود که در هر قسمت تقریبا شاهد یک غافلگیری باشد و تعلیقهای درست استفاده شده در فیلمنامه نیز باعث شده تا کار با افت کمی به لحاظ جذاب و کیفیت مواجه شود.
در کنار ملودرام بودن داستان گاهی به پشت سر نگاه کن وجود رگههای معمایی در یک ملودرام خانوادگی که در این سالها ژانر آشنای مخاطبان تلویزیون بخصوص در میان سریالهای ماه رمضان بوده، باعث شده تا کار تعلیق مناسبی داشته و با توجه به این که اساسا تولید این مجموعه در زمان مناسبی انجام شده و استرس رساندن کار به پخش روزانه همراه عوامل نبوده، این امیدواری را به وجود میآورد که تا پایان همین روند در گاهی به پشت سر نگاه کن حفظ شود.
برنامههای ترکیبی
شاید هیچ برنامه ترکیبی، گفتوگومحور و به اصطلاح تاکشویی به اندازهای که در ماه رمضان بازخورد و تاثیرگذاری دارد در هیچ برهه از سال نداشته باشد. بویژه برنامههایی که به دلیل این که سالهاست در بین مردم جاافتاده و با ماه رمضان شناخته میشوند که در اینجا به مهمترین آنها میپردازیم.
ماه عسل: باید بپذیریم که ماه عسل دیگر به برند برنامههای ترکیبی در ماه رمضان بدل شده است. این برنامه یکی از هویتمندترین و پرطرفدارترین برنامههای ترکیبی تلویزیون است که گاه تعداد مخاطبانش از سریالها و مجموعههای نمایشی نیز بیشتر است.
برنامه همیشه با حاشیهها و بازخوردهای ضد و نقیضی همراه بوده که برخی آن را همچون عسل شیرین و برخی همچون زهر تلخ و بدطعم میدانند. با این حال وقتی برنامهای تا این اندازه مخاطبان متعارض دارد که از این سر شیفته تا آن سر نفرت را دربر میگیرد یعنی برنامهای تاثیرگذار و غیرقابل انکار است. ماه عسل البته با احسان علیخانی ماه عسل شد و گزافه نیست بگوییم این برنامه اعتبار خود را از جایگاه و اجرای مجریاش میگیرد.
ماه عسل امسال در همان آغاز با جنجال شروع شد. قصه مردی که برای اثبات عشقش خود را از بلندی پرت کرده بود موجی از واکنشهای ضد و نقیض را با خود به همراه داشت که این جنجالها با دعوت از یک مدلینگ عروس در برنامه به اوج خود رسید.
واقعیت این است که ماه عسل و دستاندرکارانش، باید هر دو طیف موافقان و مخالفان را معیاری برای سنجش و ارزیابی برنامه خود قرار دهند و از نقدهای مخالفان نرنجند که این نقدها حتی اگر ریشه در غرضورزی احتمالی هم داشته باشد، نشان از تأثیرگذاری و اهمیت برنامه دارد. نقدها را باید عیاری گرفت نه عاری بر برنامه تا ماه عسل به زهر بدل نشده و نوشش به نیش مبدل نشود.
با بهرهگیری از ظرافتهای خلاقانه باید از این ظرفیت رسانهای بیشترین بهره را برد. به مخالفان ماه عسل باید گفت، میشود با آن مخالف بود، اما نمیتوان نادیدهاش گرفت.
نبض مخاطب در دستان اوست، باید دست مخاطب را گرفت و به سمت خوبیها هدایتش کرد. باید قدر این قدرت رسانهای را دانست و هدرش نداد. همه باید تلاش کنند ماه عسل با همه تلخیهایش به قندی شیرین تبدیل شود.
خندوانه: اگرچه خندوانه ویژهبرنامه ماه رمضانی نبود، اما در ماه رمضان به شکل ویژه قبل از افطار روی آنتن رفت تا به رقیب ماه عسل در شبکه سوم بدل شود. برنامهای که فضای شاد و صمیمی داشته و محور آن خنده و شاد بودن است و این اتفاقا با ماه رمضان که جشن و مهمانی خداست تناسب بیشتری هم دارد. خندوانه البته بیش از این مخاطبان خود را پیدا کرده و در دل آنها جا باز کرده بود و نیاز چندانی به جذب مخاطب نداشت و توانست با همان ساختار قبلی به خلق گفتوگوهای شاد و پرنشاط دست بزند و یکی از پرمخاطبترین برنامههای ترکیبی را از آن خود کند. البته تغییرات کوچکی هم در برنامه ایجاد شده بود مثلا حضور عروسک جناب خان کمرنگتر شده بود برخی به این مساله انتقاد داشتند هرچند به نظر میرسید حال و هوای ماه رمضان موجب شده بود برنامه بیشتر به سوی گفتوگوها سوق پیدا کند. با این حال برخی به همزمانی دو برنامه تاکشویی پرمخاطب انتقاد داشته و آن را موجب ریزش بخشی از مخاطبان برنامه میدانستند. از سوی دیگر اما برخی آن را رقابتی سالم بین شبکههای تلویزیونی دانسته که موجب میشد هم مخاطبان حق انتخاب داشته باشند هم دستاندرکاران برنامه برای جذب مخاطبان بیشتر در جهت ارتقای کیفی آن بکوشند.
کوی محبت: شبکه دوم سیما نیز برنامه پیش از افطار خود را همچون سال گذشته به «کوی محبت» اختصاص داده بود. برنامه کوی محبت با تکیه بر معارف آسمانی از یک سو و تجربه زمینی دینداری از سوی دیگر تلاش میکند تا حلقه وصل این دو باشد و زلف زمین و آسمان را به هم گره بزند. در برنامههای ترکیبی همیشه تاکید روی مجری است به این معنی که مجری به عنوان فرمدهنده برنامه است که میتواند آن را برای مخاطب جذاب کند، اما به نظر میرسد در این برنامه مهمان مهمتر از میزبان است. مهمانانی که کارشناس مذهبیاند و مهارت و تسلط آنها در خطابه و هنر سخنوری اهمیت زیادی در جذب مخاطب دارد از همین رو تهیهکننده برنامه سراغ کارشناسانی رفته که قبلا امتحان خود را در همین رسانه ملی و پشت همین قاب تصویری پس دادهاند و به نوعی دست به گلچین بهترینها زدهاند. سخنورانی که میتوانند کلام و پیام الهی را با تاویل سخنان ائمهاطهار برای مخاطب روزهدار تبیین کرده و تجربه دینداری آنها را ارتقا بخشند.
دعوت: یکی از برگ برندههای شبکه یک در ماه رمضان امسال اجرای جواد رضویان مجری ویژهبرنامه افطار شبکه یک به نام «دعوت» بود. ظاهرا رویکرد اکثر شبکهای تلویزیونی امسال تولید برنامههایی با فضای شاد و بانشاطتر بود تا تجربه سخت روزهداری در روزهای گرم تابستان را آسانتر کند و انتخاب جواد رضویان برای اجرای برنامه دعوت نیز از این جهت صورت گرفت. البته در کنداکتور این برنامه در زمانی قرار گرفت که با ماه عسل همپوشانی پیدا نکند با این حال به نظر میرسد با وجود حضور رضویان به عنوان مجری و فضای مفرحی که برنامه داشت خیلی دیده نشد. در واقع برخلاف تصور تهیهکنندگان دعوت که بر این گمان بودند این برنامه بشدت جای خود را بین مخاطبان باز کرده و به برند برنامههای ماه رمضانی شبکه یک در سالهای آینده بدل میشود این اتفاق نیفتاد. شاید هنوز برای تبدیل شدن به برند تلویزیونی دعوت به زمان بیشتری نیاز دارد چنان که این اتفاق برای ماه عسل هم رخ داده بود.
ماه خدا: الان چند سالی است که سحرخیزان روزهدار هنگام خوردن سحری با حسن سلطانی در برنامه ماه خدا همراه میشوند. برنامهای که تقریبا دو ساعت قبل از اذان صبح در شبکه یک آغاز شده و شامل آیتمهای مختلفی از دعا و نیایش، سخنرانی، قرائت قرآن، مناجات، سخن گفتن از معارف دینی و تجربههای روزهداری است. برنامهای که با حس و حال عارفانهای همراه است و حسن سلطانی با صدای گرم و اطلاعات دینی شخصی که دارد تلاش میکند به این حس و حال سحرگاهی عمق بیشتری هم بخشد و یک حسی از آرامش، آرامشی برآمده از یک تجربه روحانی به مخاطبانش هدیه کند. زمان پخش برنامه نیز در ایجاد این حس و حال در مخاطبان بیتاثیر نیست. این برنامه به واسطه سالها اجرا کم و بیش مخاطبان خاص خود را داشته و معمولا اکثر روزهداران هنگام سحر با ماه خدا همراه و همسفره میشوند.
نوسفران: شبکه دو که در سالهای گذشته برنامه سحر اولیها را برای نوجوانانی که تازه به سن تکلیف رسیدهاند روی آنتن میبرد امسال با همان رویکرد برنامه «نوسفران» را برای زمان سحر در نظر گرفت. نوسفران ویژه برنامه سحرگاهی 60 دقیقهای به صورت زنده به تهیهکنندگی مهدی ابهری و اجرای سیدجواد هاشمی است که سحرهای ماه مبارک رمضان از ساعت 3 تا 4 بامداد روی آنتن میرود. این برنامه که کاری از گروه کودک و نوجوان است با هدف توجه ویژه به نوجوانان در کلیت خانواده و انتقال باورهای دینی از نسلهای پیشین به نسلهای جدید، همراهی بزرگسالان با نوجوانان و کودکان در لحظههای معنوی سحر و احیای آیینهای مذهبی و دینی تولید شده و تلاش کرده از طریق آیتمهای مختلف، هم ابعاد مختلفی از احکام و اخلاق روزهداری را برای نوجوانان تبیین کند و هم با توجه به روحیه و روانشناسی مخاطب نوجوان، ریتم و ضرباهنگ تندتری به برنامه بخشید تا از کسالت وکشدار شدن آن جلوگیری کند.
نتیجهگیری
فارغ از کم و کیف برنامهها که قطعا در نسبت با هم یا در قیاس با سالهای گذشته فراز و نشیب و بالا و پایینهای آن طبیعی داشته است باید بپذیریم که امسال مجموعه شبکههای تلویزیونی برای تولید ویژهبرنامههای رمضانی تلاش مضاعفی به خرج دادند.
هم از حیث کمی و هم از لحاظ کیفی باید برنامههای رمضانی امسال رسانه ملی را نسبت به سال گذشته یک گام رو به جلو دانست که بویژه با سریالهای امسال توانست جان دوبارهای به تلویزیون بخشیده و بیش ازهر زمان دیگری مخاطب را پای تماشای خود بنشاند. در نهایت میتوان به کارنامه تلویزیون در ماه رمضان نمره قبولی داد؛ با ملاحظه اینکه باید به برخی کم و کاستیها که برخی از آنها هر سال در حال تکرار است پایان دهد و هر سال غنیتر از سال قبل شود.
سپنتا امانپور - قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد