یکی از دلایل اختلاف عملکرد بین ورزش ایران و ورزش کشورهای توسعه یافته در زمان بحران، متفاوت بودن نهاد مالکیت ورزش در این دو نمونه است. بیش از 90 درصد ورزش ایران دولتی و تحت حاکمیت و مالکیت دولت است و زمانی که دولت در بحران و رکود اقتصادی به سر میبرد و نیازهای به ظاهر اساسیتر از ورزش نیز در جامعه حس میشود، آن زمان است که سهم بودجه ورزش به نسبت تورم و هزینهها، هر روز کم و کمتر خواهد شد و تمام نهادهای ورزشی از جمله باشگاهها، فدراسیونها و دیگر حوزهها با مشکل جدی روبهرو میشوند.
اگر نخواهیم دوباره داستان طولانی و خستهکننده خصوصیسازی را تکرار کنیم و فرض بگیریم ورزش میخواهد و میتواند به همین شکل دولتی اداره شود، باید رویکرد خود را نسبت به مباحث اقتصادی تغییر دهیم. اگر تا دیروز دولت و ملت با مشکلات اقتصادی دست به گریبان نبودند و دولت میتوانست در ورزش هزینههای زیادی متحمل شده و به اصطلاح ماهی حاضر و آماده را به ورزش تحویل دهد، اما امروز وقت آن رسیده که ورزش ما ماهی گرفتن را هم بیاموزد. با این کار حتی ورزش دولتی هم دیگر به پولهای دولت وابسته نیست و البته به یاد داشته باشیم که این کار پایه و اساس خصوصیسازی هم است، زیرا تمایل بنگاههای خصوصی به مالکیت واحدهای اختصاصی سودده بسیار زیاد خواهد بود.
در باشگاههای ورزشی دنیا که گاهی بیش از آن که یک باشگاه ورزشی باشند یک بنگاه اقتصادی هستند، اصولا راهکارهای درآمدزایی مشخص است مواردی چون درآمدهای روز بازی که شامل درآمدهای حاصل از بلیتفروشی و ارائه محصولات و خدمات در ورزشگاهها و در زمان برگزاری بازیها و رویدادهای ورزشی به تماشاگران است، نقل و انتقال بازیکنان و درآمد حاصل از فروش و قرض دادن بازیکنان به تیمهای دیگر و در نهایت و البته به نظر مهمترین این راهکارها یعنی تجاریسازی و درآمدهای تجاری و تبلیغاتی. اگر به این راهکارها نگاهی بیندازیم متوجه میشویم که خیلی از این راهکارها در کشور ما و برای باشگاههای ورزشی ما نهایتأ منجر به درآمد خاصی نشده و شاید درآمدهای حاصل از این راه در ورزش ایران، چندان چشمگیر به نظر نیاید.
باشگاههای ورزشی، در ورزشگاهها، خدماتی به تماشاگران جهت درآمدزایی ارائه نمیکنند و حتی ورزشگاه اختصاصی هم ندارند که بتوانند درآمدهای بلیتفروشی را به طور کامل به خود اختصاص دهند و مورد دیگر اینکه قراردادهای فوتبالی ما بیشتر یک یا دو ساله است و بازیکنان در اکثر موارد با قرارداد آزاد به تیمهای دیگر میپیوندند و حتی باشگاههای پرورشدهنده بازیکن هم برای دریافت حق رشد آنها با مشکلات زیادی دست به گریبانند. پس در این بین تنها میتوان به بحث تجاریسازی و به اصطلاح برندسازی و استفاده از برند باشگاهها و نهادهای ورزشی به عنوان یک منبع مطلوب درآمدزایی نگاه کرد.
منبعی که میتوان استفادههای سرشاری از آن برد، اما متاسفانه سازمانهای ورزشی ما توان، دانش، تخصص و تجربه ساخت برند خود و استفاده از این برند را ندارند، اما برند چیست و چه استفادههایی از آن میتوان کرد. در نوشتارهای بعدی به این مقوله خواهیم پرداخت.
جام جم
محمد حسین انصاری
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد