حقیقتا دلیل این همه مهاجرت به این شهر پردردسر چیست؟ شلوغی، ترافیک، آلودگی هوا، گرانی، کوچکی خانهها، زندگی آپارتمانی و شاید هزاران ویژگی بد دیگر که در تقابل با خوبیهای این شهر قرار گرفته است. «همه امکانات در تهران است.» این پاسخ بسیاری از مصاحبهشوندگان امروز ماست. تحصیل و آموزش بهتر، امکانات پیشرفت، امکانات رفاهی و تفریحی، وجود بهترین دانشگاههای ایران، فرصتهای شغلی بهتر، پزشکان و بیمارستانها با بیشترین امکانات و شاید هزاران دلیل دیگر. نمیتوان قضاوت کرد زندگی در یک شهر آرام با امکانات اندک، بهتر است یا زندگی در یک شهر شلوغ و آلوده با امکانات بیشتر. رویای کار و زندگی بهتر است که آدمها را به این شهر بزرگ میکشاند و ماندگارشان میکند یا حقیقت کار و وجود فرصت برای پیشرفت. هرچه باشد، تهران پایتخت ایران و شهری با ویژگیهای خاص است که نظر هر تماشاگری را به خود جلب خواهد کرد، اما چه میشود که یک نفر زندگی، خانواده، گذشته و تاریخش را رها میکند و چنین خطری را به جان میخرد و پا به یک زندگی متفاوت و نامعلوم میگذارد؟ آیا تهران بهتر از آنچه هست تصویر شده است یا شهرهای دیگر آنقدر امکاناتشان کم است که این شهر مدینه فاضله مردم شده است؟
امروز مزاحم تلفنی از همصحبتهایش پرسیده است آیا تمایل دارند ساکن تهران باشند؟ و این که از نظر آنها علت این همه مهاجرت از شهرهای مختلف به تهران چیست؟ همچنین از آنها خواستیم از تجربه مهاجرت خودشان یا اطرافیانشان به تهران بگویند. این که آیا از این تصمیم راضی بودهاند؟ اطرافیانشان چطور؟ ماندگار شدهاند یا بازگشتهاند؟
امروز طی حرکتی متفاوت، سراغ مردم 12 شهر مختلف ایران رفتیم. مزاحم تلفنی با خودش فکر کرد، این سوالی است که باید همه شهرهای ایران را در آن شریک کند،که البته چنین اتفاقی امکانپذیر نبود. نکته جالب توجه این که بیشتر مخاطبان امروز مزاحم تلفنی، زندگی در تهران را دوست نداشتند و شهرشان و زادگاهشان را به آن ترجیح میدادند. هرچند دلایل مهاجرت از نظر آنها قانعکننده و اجتنابناپذیر بود.
539---38 (مشهد)
«تمایلی ندارم. شهری شلوغ، کثیف و بیبندوبار است. البته من مشهد را هم دوست ندارم، اما حالا به اینجا عادت کردهام.» علت مهاجرت را بیکاری میداند: «فکر میکنم علت این همه مهاجرت به تهران، به خاطر کار و شغل است. بعضیها هم به خاطر اسمش است؛ این که بگویند تهران زندگی میکنیم باکلاس است.» فقط یکی از اقوامش به تهران مهاجرت کرده است: «راضی نبودند و برگشتند. شلوغی، گرانی و این که تنها بوده و با کسی رفتوآمد نداشتند.»
531---32 (کرمان)
خانمی کرمانی است، اما لهجه کرمانی ندارد: «دوست دارم تهران زندگی کنم. امکاناتش از همه شهرهای ایران بیشتر است.» از اطرافیانش کسی به تهران مهاجرت نکرده است. میپرسم آیا از مشکلات زندگی در تهران آگاهی دارد: «مطمئنا مشکلات زیادی دارد که مهمترین آن آلودگی هواست، اما امکانات بهتری دارد، شغل، درآمد و خیلی چیزهای دیگر؛ به همین دلیل ترجیح میدهم آنجا زندگی کنم.»
553---38 (یزد)
پسر جوانی است. سوالم را بیتامل جواب میدهد: «عمرا. شلوغ و آلوده است. ما یزدی هستیم و به شهر خودمان بیشتر علاقه داریم.» نظر خاصی درمورد علل مهاجرت ندارد: «ممکن است برای کار یا این که مشکلی دارند.» خالهاش به تهران مهاجرت کرده و مدتی است بازگشته است: «به دلیل درآمد کم و نداشتن کار مجبور به بازگشت شدهاند.
664---33 (بوشهر)
«خیر. فکر میکنم یک علاقه ناسیونالیستی به شهرم دارم.» میپرسم این عدم تمایل به خاطر مشکلات تهران است: «نه چون فکر میکنم شهر خودم مشکلی ندارد، دلیلی برای مهاجرت ندارم.» مهمترین دلایل مهاجرت را شغل و تحصیل میداند. از خانواده و آشنایان هم مهاجر زیاد داشتهاند: «به دلیل ازدواج یا تحصیل مجبور به مهاجرت شدهاند و خیلی در مورد خوبی یا بدیهایش حرف نزدهاند. هرچند معتقدند امکاناتش بیشتر است.» دوست ندارد جای آنها باشد: «برای تحصیل یا کار شهرهای نزدیک بوشهر مثل شیراز را دوست دارم، اما مهاجرت به تهران را دوست ندارم.»
415---33 (زنجان)
خانم ترکی است و از من میخواهد به زبان ترکی حرف بزنم. وقتی متوجه میشود ترک نیستم عذرخواهی میکند: «آخر من از ترکهایی که به زبان ترکی حرف نمیزنند، خوشم نمیآید.» تهران را اصلا دوست ندارد: «بسیاری از فامیلهایم به تهران مهاجرت کردهاند و من هر سال چند روزی به تهران سفر میکنم، برایم بسیار سخت است. آب و هوایش بسیار بد است و حتی یک بار هم در بیمارستان بستری شدهام. تابستان هم اصلا قابل تحمل نیست. هیچ وقت دوست نداشتهام برای یک ماه آنجا بمانم.» از نظرش علت مهاجرت عدم آگاهی است: «اگر آگاه باشند و یکی دو سال آنجا زندگی کنند، هیچ وقت حاضر نیستند برای زندگی آنجا باشند. آخر تهران چه چیزی دارد؟» اقوامش که مهاجرت کردهاند آنجا ماندگار شدهاند: «برای کار مجبور به مهاجرت شدند و حالا بچههایشان آنجا متولد شده و بزرگ شدهاند و آنجا را بیشتر دوست دارند. هرچند برادرم اصلا راضی نیست و میگوید همین که بازنشسته شود برمیگردد. من همیشه دلم برای تهرانیها میسوزد. این که چطور در آن شرایط زندگی میکنند. اینجا همه چیز عالی است.»
472---37 (کرمانشاه)
«به خاطر آلودگی و ترافیک زیاد دوست ندارم، اما از یک نظر هم خوب است. آن هم دسترسی به شمال، اطراف تهران و جاهای دیدنی است. آنجا پایتخت است و امکاناتی دارد که شهرهای دیگر ندارد. البته من الان شرایط و بودجه مهاجرت را ندارم.» علت مهاجرت را بیکاری و امکانات تهران میداند: «من فکر میکنم مهمترین دلیلش پنهان کردن هویت است. این که بتوانند هویت و خانوادهشان را پنهان کنند.» از اطرافیان مهاجرت داشتهاند: «خیلیها مجبور به مهاجرت شدهاند. آنهایی که رفتهاند عوض شدهاند و آنقدر مشغولیت دارند که اطرافیان را فراموش کردهاند. تصمیم به بازگشت هم ندارند، هرچند هوای اینجا بهتر است، اما از نظر زندگی و امکانات گفتهاند تهران بهتر است.» خودش کرمانشاهی نیست و از شمال به کرمانشاه مهاجرت کرده است، اما دلش میخواهد شهر دیگری زندگی کند.
121---33 (زاهدان)
خانم پیری همصحبت مزاحم تلفنی شده است: «نه، امکانات و زندگیم در اینجا خوب است، فرزندانم اینجا زندگی میکنند و این شهر را دوست دارم.» میخواهم بدانم تهران از نظر او چه ایرادهایی دارد: «تهران ایرادی ندارد. تهران برای تهرانیها خوب است.» علت مهاجرت از شهرهای مختلف به تهران را میپرسم: «شاید کارمند باشند یا این که در تهران زندگیشان بهتر میچرخد. بیشتر به خاطر کار است.» مهاجرت در میان آشنایانش زیاد اتفاق افتاده است: «راضی هستند البته مجبورند چون شغل و زندگیشان آنجاست. هرچند میگویند آنجا گرانی زیاد است، مطمئنا تهران با زاهدان فرق دارد.»
566---35 (اهواز)
خانمی که همصحبت مزاحم تلفنی شده است، خودش ساکن اهواز بوده و به تهران مهاجرت کرده است: «دانشگاه قبول شدم، سر کار رفتم و آنجا ماندگار شدم. الان 10 سال است تهران زندگی میکنم.» علت ماندگاریش را میپرسم: «اهواز یک شهر صنعتی است و منابع زیادی دارد، اما این منابع صرف امکانات رفاهی شهر نشده و از نظر شهرداری و امکانات صفر است. کسانی که به شهرهای دیگر مهاجرت کردهاند برایشان دیدن این شرایط سخت است. اگر کسی اینجا زندگی کند یا به خاطر کار است یا به خاطر تعلق به خانواده. تهران کار و امکاناتش زیاد است. همچنین جامعه آن به نسبت شهرهای دیگر بازتر است و مثلا مثل اصفهان شهری بسته نیست. امکانات رفاهی، آموزشی، پیشرفته و توسعه یافته بودن. چیزی نبود که من را اینجا نگه دارد. مسئولین اگر میخواهند مهاجرت به تهران کم شود باید امکانات شهرهای دیگر را افزایش دهند.»
636---32 (بیرجند)
تهران را دوست ندارد: «من به محیط آرام، کوچک و تمیز بیرجند عادت کردهام و اصلا حوصله شلوغی تهران را ندارم.» علت مهاجرت را کار و درآمد میداند. هرچند معتقد است آنها اشتباه کردهاند. «در خانواده مهاجران زیاد داشتهایم، اما همه برگشته و از شلوغی، هوای آلوده و ترافیک بد گفتهاند. هرچند خوبی هم دارد. یک سال عید که آنجا بودیم، امکانات زیادی داشت. کسی به اینجا اهمیت نمیدهد و امکانات فقط مخصوص تهران است.»
444---33 (مازندران)
«تا به حال به این فکر نیفتادهایم اما من موافقش نیستم. مسافتهای طولانی، شهر شلوغ و آب و هوای بد.» علت مهاجرت را فرصتهای شغلی تهران میداند: «آنجا شهر بزرگتر است و امکاناتش هم بیشتر. هرچند ما چون اینجا بزرگ شده و به امکانات اینجا عادت کردهایم.» از اطرافیانش کسی به تهران مهاجرت نکرده است.
422---32 (بجنورد)
«ما شهر خودمان را بیشتر دوست داریم. آنجا شلوغ است و آب و هوای بدی دارد.» علت مهاجرت را شغل میداند: «امکانات هم اینجا کم است. ما یک نانوایی درست نداریم. مشکلات اینجا زیاد است، اما از تهران بهتر است.» از اطرافیانش کسی به تهران مهاجرت نکرده است.
885---33 (ایلام)
تمایل به مهاجرت دارد: «به خاطر موقعیت بچهها، از نظر علمی و امکانات. آموزش اینجا خیلی ایراد دارد. مگر چه فرقی بین بچه ایلامی و تهرانی وجود دارد؟ برای پیشرفت بچههای اینجا تلاش نمیکنند. هرچند الان شرایط مهاجرت را ندارم.» علت مهاجرت دیگران را همین امکانات میداند. «کسی از اقوام به تهران مهاجرت نکرده است، اما دوستم که از شهری بزرگ به تهران مهاجرت کرده خیلی راضی است و تعریف میکند.»
آزاده هاشمی منفرد / چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
باشه بابا فهمیدیم
هیچكس نیاد تهران
بمونه برا خودتون
بااین سوال جوابای من دراوردیتون
خخخخ