داستان گزارش ما از آنجا آغاز شد که چندی پیش، آیتالله سیدکاظم نورمفیدی، نماینده ولی فقیه در استان گلستان و امام جمعه گرگان در جمع هنرمندان استان، ضمن انتقاد از هزینه نامناسب بودجه فرهنگی استانها، ساختار شوراهای فرهنگ عمومی را ناکارآمد دانست و گفت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید برای این موضوع چارهاندیشی کند و به این ترتیب جرقه سوژه این گزارش را در ذهن ما روشن کرد.
نقش شورای فرهنگ عمومی، بویژه شوراهای فرهنگ عمومی استانها چیست؟ آیا این شورا وظیفه هماهنگ کردن دستگاهها و نهادهای فرهنگی در کشور را دارد؟ آیا شوراهای فرهنگ عمومی استانها نیز چنین وظیفه خطیری را برعهده دارند؟ اگر چنین است، این شوراها تا چه اندازه در تحقق اهداف تعیینشده موفق بودهاند؟ چرا رئیس شورای فرهنگ عمومی استان گلستان، این شوراها را ناکارآمد میخواند و معتقد است باید به فکر تغییر ساختار این شوراها بود؟
برای پیگیری این مسأله سعی کردیم با مسئولان شورای فرهنگ عمومی کشور در تهران گفتوگو کنیم و نظرشان را در این زمینه جویا شویم. پس از یکی دو هفته پیگیری از طریق دبیرخانه شورا، حجتالاسلام سیدحسین شاهمرادی، دبیر شورا از پاسخ دادن به پرسش ما خودداری کرد. ظاهرا مسئولان اجرایی ما همچون خرما بر نخیل در دسترساند و همواره پاسخگو و اگر مشکلی هست از دست کوتاه ماست. بر این اساس، دور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که ریاست این شورا را بر عهده دارد، خط کشیدیم و سراغ حسین نوشآبادی معاون حقوقی، پارلمانی و امور استانها و سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد رفتیم و باز دست خالی برگشتیم. خواستیم نظر رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس را ـ که اتفاقا از اعضای شورای فرهنگ عمومی کشور است ـ جویا شویم، ولی باز هم تلاش ما بینتیجه بود. سراغ دکتر محمد اسحاقی معاون برنامهریزی و هماهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی رفتیم که به نمایندگی از این شورا در جلسات شورای فرهنگ عمومی کشور شرکت میکند، ولی او هم محترمانه از اظهارنظر در این باره خودداری کرد. لازم است از او تشکر کنیم که برخلاف برخی مسئولان دستکم اعلام کرد در این زمینه مصاحبه نمیکند و ما را در برزخ قرار نداد.
تصمیم گرفتیم گفتوگو با اعضای حقیقی شورای فرهنگ عمومی را امتحان کنیم. در این میان، موفق شدیم نظر دکتر ابراهیم فیاض و مهدی فضائلی را جویا شویم. به نظر میرسد، اعضای حقیقی برخلاف مسئولانی که به نمایندگی از سازمانها و نهادها در این شورا حضور دارند، نگرانی یا مشغلهای برای اظهارنظر در این زمینه ندارند. به هر روی، از آنجا که هر استان و شهرستانی دارای شورای فرهنگ عمومی است، گفتوگو با اعضای این شوراها را در دستور کار قرار دادیم، اما ظاهرا برای دستیابی به مدیران ادارات کل فرهنگ و ارشاد استانها که دبیران این شوراها تلقی میشوند، باید کفش آهنین پوشید. اگر به عنوان خبرنگار شماره همراه این مدیران را داشته باشید، میتوانید حداقل از ابراز تمایل این مدیران برای گفتوگو آگاه شوید. در غیر این صورت باید هفتخوانی را برای دسترسی به مدیر طی کنید. در تماس با اداره کل فرهنگ و ارشاد استان فارس، متوجه شدیم مدیرکل این اداره تمایلی برای گفتوگو ندارد. گویا درخواست ما برای گفتوگو با مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد استان خراسان رضوی در راهروهای این اداره گم شد. از آنجا که شماره تلفن همراه مدیرکل استان آذربایجان شرقی و استان تهران را داشتیم، توانستیم بدون گذشتن از هفتخوان امور اداری با آنها گفتوگو کنیم. با این مقدمه بلند دعوت میکنیم، گزارش ما را درباره یکی از شوراهایی بخوانید که در حوزه فرهنگ کشور، بالقوه تأثیرگذار .
یکی از مسائلی که همواره مورد توجه کارشناسان و فعالان عرصه فرهنگ و هنر بوده تعدد دستگاهها و نهادهای فرهنگی و هنری در کشور است. آنها معتقدند پیامد این امر، اقدامات پراکنده و گاه موازی این دستگاهها و نهادها خواهد بود. به نظر میرسد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که متولی فرهنگ و هنر در کشور است، وظیفه هماهنگی میان دستگاههای مختلف را داشته باشد. شاید تحقق این امر در حوزه هنر که محدوده مشخصی دارد، چندان دشوار نباشد، اما در حوزه فرهنگ که مرزهایش ناپیداست، دستگاههای بسیاری خود را مسئول میدانند و میخواهند به نوعی در اعتلای آن نقش داشته باشند. اینجاست که هر دستگاه و نهادیساز خودش را میزند و صدای ناموزون ارکستر فرهنگ، گوش جامعه را آزار میدهد. فراتر از دولت و مجلس و شوراهای اسلامی شهر و روستا و... باید نهادی باشد که همچون رهبر ارکستر، ساز این دستگاهها را کوک کند تا ارکستر فرهنگ آهنگ گوشنوازی را بنوازد.
ضرورت وجود چنین نهادی در دهه اول عمر نظام جمهوری اسلامی احساس شد و در کنار شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای فرهنگ عمومی کشور برای گفتمانسازی و ایجاد هماهنگی میان دستگاهها تشکیل شد. یکی از وظایف اصلی این شورا ایجاد هماهنگی میان سازمانها و نهادهای فرهنگی در پیشبرد اصول سیاست فرهنگی کشور عنوان شده است. حتی ضرورت هماهنگی و همسویی نهادهای فرهنگی در استانها و شهرستانها نیز احساس شد و به همین منظور شورای فرهنگ عمومی استانها و شهرستانها نیز تشکیل شده است.
اما حالا که بیش از دو دهه از تشکیل این شوراها میگذرد، آیتالله سیدکاظم نورمفیدی رئیس شورای فرهنگ عمومی استان گلستان با انتقاد از ساختار کنونی شورای فرهنگ عمومی، میگوید: بررسی کنید شورای فرهنگ عمومی چه نقشی دارد؟ متاسفانه میبینیم هیچ نقشی ندارد و فقط در جلسات مینشینیم و هیچ فایدهای هم ندارد.
نوک پیکان انتقادات آیتالله نورمفیدی به سمت هزینه شدن نامناسب بودجه فرهنگی دستگاههای استانهاست. به گمان او، برای اقدام هدفمند در حوزه فرهنگ باید راهکاری پیدا کرد تا بودجهها بدرستی هزینه شود. او معتقد است بودجههای فرهنگی سازمانها باید نظم و انضباط به خود بگیرد و شورای فرهنگ عمومی در این رابطه نقش داشته باشد. به باور او، اقدامات فرهنگی دستگاهها باید در شورای فرهنگی عمومی بررسی شود و از رسانهها میخواهد این موضوع را پیگیری کنند.
نقش شورای فرهنگ عمومی چیست؟
دکتر ابراهیم فیاض استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران و عضو حقیقی شورای فرهنگ عمومی کشور که بیش از 20 سال است در این شورا حضور دارد، نقش شورای فرهنگ عمومی و همچنین شورای بالادستی آن، یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی را مشورتی میداند و میگوید: نقش این دو شورا عملا ایجاد گفتمان در کشور است، نه ایفای نقش در امور اجرایی.
به گفته او، مصوبات شورای فرهنگ عمومی برخلاف مصوبات مجلس شورای اسلامی، دارای ضمانت اجرایی نیست و در صورتی الزامآور میشود که رئیسجمهور اجرای آن را ابلاغ کند.
به باور فیاض، نفس ایجاد گفتمان توسط این دو شورا میتواند جامعه، دولت و دستگاهها را نسبت به مسائل حساس کند تا این نهادها خود برای اجرایی کردن مصوبات برنامهریزی کنند، اما گفتمانسازی شامل چه مسائلی میشود؟ او مسائلی چون جمعیت، خانواده، طلاق، بالا رفتن سن ازدواج، حجاب و... را از این جمله برمیشمرد.
فارغ از این مسائل، شورای فرهنگ عمومی تا چه اندازه در ایجاد هماهنگی میان دستگاههای فرهنگی کشور نقش دارد؟ به گمان فیاض، شورای فرهنگ عمومی به عنوان یک مغز عمل میکند که به نوعی درصدد ایجاد هماهنگی است و نمایندگان سازمانها اگر اعتراضی به مصوبات و مباحث داشته باشند در خود شورا مطرح میکنند. او که از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز بشمار میآید، در مقایسه این دو شورا، نقش شورای فرهنگ عمومی را مؤثرتر میخواند و میگوید: در شورای عالی انقلاب فرهنگی به دلیل مشغله اعضا ازجمله رئیسجمهور و وزرا مباحث به کندی پیش میرود و از آنجا که اعضا به دلایل سیاسی به عضویت این شورا درآمدهاند، بیشتر شاهد محافظهکاری هستیم، اما در شورای فرهنگ عمومی، معاونان وزرا با داشتن تخصص اجرایی نقش فعالتری ایفا میکنند و مباحث کاربردی از طریق اقناعسازی به مرحله اجرا میرسد.
آیا شوراهای فرهنگ عمومی استانها نیز چنین نقشی را ایفا میکنند یا وظایف دیگری بر دوش دارند؟ علیاکبر صفیپور، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان آذربایجان شرقی که دبیری شورای فرهنگ عمومی این استان را نیز به عهده دارد، درباره نقش شورای فرهنگ عمومی استانها، میگوید: همین که بزرگان هر استان اعم از امام جمعه، استاندار، مدیرانکل و افراد مؤثر در امور فرهنگی ماهی یک بار دور هم جمع میشوند و مصوباتی را به تصویب میرسانند، اتفاق فرخندهای است و باید آن را غنیمت شمرد.
به گفته او، برخی از این مصوبات این شورا میتواند راهگشا باشد و تکلیف برخی از ادارات را در امور فرهنگی استان مشخص کند. با وجود این، صفیپور به نبود ضمانتهای اجرایی لازم برای مصوبات این شوراها اشاره و بیان میکند: «در کشور ما رسم شده هر جا شورایی تشکیل میشود در کنارش الزاماتی ازجمله بودجه همراه باشد تا اجرای مصوبات را تضمین کند.
دبیر شورای فرهنگ عمومی استان آذربایجان شرقی، با بیان این که در استانها شورای برنامهریزی به ریاست استاندار وظیفه توزیع اعتبارات استانی را به عهده دارد، عنوان میکند: اعتباری در اختیار شورای عمومی استانها نیست و به همین دلیل مشارکتکنندگان در جلسات این شورا انتظار دارند اگر چیزی به تصویب میرسد حتما اعتبار آن مصوبه نیز تخصیص داده شود تا براساس آن اعتبارات هر یک از دستگاهها وظایف خود را در مورد آن مصوبه اجرا کنند.
افزون بر اینها، فیاض نکتهای قابل تأمل درباره شورای فرهنگ عمومی استانها مطرح میکند. او در اینباره میگوید: گاهی رقابتهای سیاسی به شورای فرهنگ عمومی استانها نیز کشیده میشود که سبب محافظهکاری و ناکارآمد شدن این شوراها شده است. به باور او، در شهرستانها مدیران سازمان و نهادها اغلب افراد فرهیخته استان هستند و حضور آنها افزون بر اعضای فعلی شوراهای فرهنگ عمومی از این محافظهکاری خواهد کاست. او پیشنهاد میکند افراد دانشگاهی و فرهیخته هر استان نیز به عنوان شخصیت حقیقی به عضویت شورای فرهنگ عمومی آن استان درآیند و همچنین نمایندگان شورای فرهنگ عمومی مرکز نیز باید در جلسات شورای استانها حضور یابند تا نمایندگان دستگاههای استانی را در اجرای مصوبات اقناع کنند.
شورایی با اختیارات محدود
مهدی فضایلی از اعضای حقیقی شورای فرهنگ عمومی با بیان اینکه مباحث مرتبط با ناکارآمدی شورای فرهنگ عمومی پیشتر هم عنوان میشد، به جامجم میگوید: پس از ارائه نقشه مهندسی فرهنگی کشور جایگاه شورای فرهنگ عمومی مورد بحث بود تا جایی که حتی موضوع انحلال این شورا نیز مطرح شده است.
فضائلی: پس از ارائه نقشه مهندسی فرهنگی کشور جایگاه شورای فرهنگ عمومی مورد بحث بود تا جایی که حتی موضوع انحلال این شورا نیز مطرح شده است |
او با اشاره به اینکه جایگاه قانونی شورای فرهنگ عمومی از دیگر مسائل قابل توجه است، میافزاید: مجموعه اختیارات شورای فرهنگ عمومی محدود است و مصوبات آن باید به تائید شورای عالی انقلاب فرهنگی برسد. به گفته او قرار بود شورای فرهنگ عمومی کشور از رئیسجمهور به عنوان رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی درخواست کند بخشی از اختیارات و مأموریتهایی که برای ستاد نقشه مهندسی فرهنگی پیشبینی شده به شورای فرهنگ عمومی واگذار کند، ولی این مهم تاکنون رخ نداده است.
یکی از مسائلی که منتقدان به آن اشاره میکنند، تشکیل نامنظم جلسات شورای فرهنگ عمومی در استانهاست که گویا باید هر یک ماه یکبار برگزار شود. فضائلی در اینباره میگوید: هر چند جلسات شورای فرهنگ عمومی کشور، بویژه در دوره اخیر، هر دو هفته یکبار تشکیل میشود، اما انتقاد مطرح شده تا حدودی به شورای فرهنگ عمومی استانها وارد است و به دوره کنونی هم محدود نمیشود، بلکه در سالهای قبل نیز این مسأله و مسائل دیگر به صورت ریشهای وجود داشته است.
او درباره یکدست نبودن شوراها و آنگونه که فیاض میگوید کشیده شدن رقابتهای سیاسی به این شوراها عنوان میکند: اعضای شوراها در هر استانی متفاوت است. آنجا که نمایندگان دستگاههای فرهنگی با انگیزه باشند و همدلی میان اعضا وجود داشته باشد، به هماهنگیها و پیشبرد هر چه بهتر اهداف کمک خواهد کرد، ولی اگر نمایندگان دستگاهها تغییر کنند و ویژگیهای لازم را نداشته باشند و صرفا به اعتبار جایگاه سازمانیشان در شورا شرکت کنند، به مانعی برای پرداختن مناسب به مسائل تبدیل میشوند.
صفیپور نیز یکی دیگر از مشکلات شورای فرهنگ عمومی را تعداد زیاد اعضای آن میداند و بیان میکند: در استان آنقدر جلسات متعدد برگزار میشود که مسئولان سطح اول استان نمیتوانند در همه جلسات شرکت کنند و این خود معضل دیگری در شوراست.
با همه اینها، شورای فرهنگ عمومی تا چه اندازه در ایجاد هماهنگی میان دستگاههای فرهنگی کشور و استانها موفق بوده است؟ فضائلی در پاسخ به این پرسش میگوید: از آنجا که هیچ ضمانت اجرایی وجود ندارد، نمایندگان دستگاههای مختلف بیشتر تابع سیاستهای دستگاه و مدیران بالادستی خود هستند. به گفته او، با اینکه در شورا مباحثی مطرح و تلاش میشود افراد به نقاط مشترکی برسند، ولی از آنجا که تصمیم خاصی اتخاذ نمیشود یا اگر گرفته شود ضمانتهای اجرایی لازم را ندارد، عملا کارنامه مشخص و قابل توجهی وجود ندارد که نشاندهنده اجرایی شدن تصمیمات شورای فرهنگ عمومی و به تبع آن حاصل شدن نتایج ثمربخش باشد.
گفتمانسازی با دست خالی
ابراهیم فیاض بر نقش گفتمانسازی و اقناعی شورای فرهنگ عمومی تاکید دارد، اما با توجه به این که اعضای حقوقی شورای فرهنگ عمومی که به عنوان نمایندگان دستگاهها در جلسات شرکت میکنند، بیشتر وجهه اجرایی دارند و شاید فرصت پیگیری مسائل و مطالعه درباره موضوعات مورد بحث را پیش از حضور در جلسه نداشته باشند، این اعضا چگونه میتوانند در گفتمانسازی یا پیشبرد آن نقش ایفا کنند؟ به گفته فیاض، بیشتر این افراد چهرههای علمی و دانشگاهی هستند و نهتنها در مباحث مرتبط با سازمانشان در مباحث مشارکت دارند، بلکه به عنوان شخصیت حقیقی در مسائل اظهارنظر میکنند. او با اشاره به این که این اعضا، مباحث مطرحشده را در شورای سیاستگذاری دستگاه خود عنوان میکنند، میافزاید: برای مثال، ما بارها شاهد طرح این مسائل در صدا و سیما بودهایم که به تبع نتیجه مشارکت نماینده این سازمان در جلسات است. حتی اعضایی که در بیشتر مباحث شنوندهاند، با طرح آنها در دستگاه خود در پیشبرد مصوبات به گونهای مؤثرند.
فیاض:نقش شورای فرهنگ عمومی و شورای عالی انقلاب فرهنگی عملا ایجاد گفتمان در کشور است نه ایفای نقش در امور اجرایی |
جلسات اخیر شورای فرهنگ عمومی، موضوع خانواده را دنبال میکند؛ موضوعی حساس که طرح مسائل آن به کارشناسان خبره و دانشگاهی نیاز دارد. فیاض که خود دانشآموخته علوم اجتماعی است، اشاره میکند در این جلسات از کارشناسان مختلفی از معاونت اموز زنان ریاستجمهور گرفته تا روانشناسان و متخصصان امور خانواده برای مشورت و حضور در جلسات دعوت میشود تا موضوع به صورت تخصصی مورد بررسی قرار گیرد.
او لازمه تأثیرگذاری هر چه بیشتر شورای فرهنگ عمومی در گفتمانسازی و اقناع را طرح کارشناسانه مباحث میداند که به باور او چنین چیزی مستلزم پژوهش و مطالعه است و به بودجه نیاز دارد. این عضو حقیقی شورای فرهنگ عمومی با بیان اینکه در کشور طرحهای پژوهشی از طریق زد و بندهای سیاسی و با بودجه میلیاردی به تصویب میرسند که هیچ خاصیتی ندارند، پیشنهاد میدهد بخشی از این بودجهها به دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی اختصاص داده شود تا بتواند با پژوهشهای کوتاهمدت در زمینه مسائل اساسی جامعه مؤثرتر عمل کند.
او به نقش دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی در این زمینه اشاره میکند و خواستار افزایش بودجه برای فعالتر شدن دبیرخانهها در مرکز و استانهاست. به باور فیاض، فعالتر شدن دبیرخانهها زمینهساز پیگیری مباحث و مصوبات شوراها و برگزاری کارگاهها برای پیشبرد اهدافشان خواهد شد. به گفته او، از آنجا که وزارت ارشاد و شورای عالی انقلاب فرهنگی توان کمک مالی به شورا را ندارند، مجلس شورای اسلامی باید ردیف بودجه مستقلی برای دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی در نظر بگیرد تا امکانات لازم برای تحقق این موضوع فراهم شود.
این استاد دانشگاه عقیده دارد، با اختصاص ردیف بودجه، اگر این شوراها بویژه در شهرستانها فعال شوند، بسیاری از مشکلات قومیتی و امنیتی ما در شهرستانها نیز حل خواهد شد؛ چراکه به باور او، این شوراها برخلاف شورای تأمین استان یا شورای امنیت ملی به جای حل دستوری مسائل از بالا، با نقش مشورتی و اقناعی خود از پایین در حل اختلافات قومی و فرهنگی گام برمیدارند.
معضلی به نام بودجه
با توجه به نقش مؤثر شورای فرهنگ عمومی در هماهنگ کردن دستگاههای فرهنگی و گفتمانسازی، چرا این شورا ردیف بودجهای ندارد؟ صفیپور، دبیر شورای فرهنگ عمومی استان آذربایجان شرقی در این باره میگوید: این شوراها از ابتدا با هدف سیاستگذاری و نه اجرا تشکیل شدند، بنابراین بودجه برای اجرای مصوباتش در نظر گرفته نشده است، اما نداشتن اعتبارات، امکان اجرایی شدن مصوبات این شورا را دشوار میکند. هرچند، در جلسات شورای فرهنگ عمومی استان، وظایف هریک از دستگاهها مشخص میشود؛ اما آنها انتظار دارند اعتبار آنچه اجرایش به آنها محول شده را نیز دریافت کنند. برای مثال اگر طرحی در مورد حمایت از صنایع دستی در استان به تصویب میرسد، دستگاهها تأمین اعتبار آن را مطالبه میکنند و نمیدانند آیا در صورت تخصیص نیافتن بودجه حتما باید آن مصوبه را اجرا کنند یا خیر.
صفیپور: اعضای شورا انتظار دارند اگر چیزی به تصویب میرسد اعتبار آن مصوبه نیز تخصیص داده شود در حالیکه اعتباری در اختیار شورای عمومی استانها نیست |
به گفته او، هرچند دبیری شورای عمومی استان به عهده مدیرکل ارشاد استان است، اما کل اعتباراتی که به اداره ارشاد استان اختصاص مییابد به میزانی نیست که کفاف تشکیل یک دبیرخانه فعال را داشته باشد، به صورتیکه بتواند طرحها را از پیش بررسی، مطالعه و پس از تصویب پیگیری کند. صفیپور با بیان این که سال گذشته اقدام خوبی از سوی دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی کشور در تهران صورت گرفت و اعتباری هرچند ناچیز برای شورای فرهنگ عمومی استانها تخصیص داده شد، درباره بودجه اداره کل فرهنگ و ارشاد استانش میافزاید: استان آذربایجان شرقی در کنار استانهای اصفهان، فارس و خراسان جزو استانهای رده اول کشور به شمار میآید، اما بودجه فصل پنج استان که به کارهای فرهنگی اختصاص دارد، سال گذشته 350 میلیون تومان بود. حساب کنید با این اعتبار چگونه میتوان از عهده این همه کار در اداره کل استان برآمد؟ هرچند ما سعی میکنیم از دستگاهها و نهادهای دیگر برای جبران کمبود بودجه استفاده کنیم، ولی متأسفانه میان اعتبارات تخصیصیافته با میزان انتظارات و نیازهایی که وجود دارد تفاوت فاحشی است. حتی 10 برابر این بودجه نیز پاسخگوی نیازهای استان نیست.
فضائلی نیز یکی از مسائل شورای فرهنگ عمومی را نداشتن اعتبارات بیان میکند، ولی معتقد است به این مسأله باید از دو دیدگاه نگاه کرد: بودجهای برای اجرایی شدن مصوبات شورای فرهنگ عمومی در نظر گرفته نشده، با این استدلال که هر یک از دستگاهها بودجهای برای امور فرهنگی در اختیار دارد و شورای فرهنگ عمومی صرفا مجموعهای است برای ایجاد هماهنگی و جهتدهی به فعالیتهای فرهنگی در کشور یا استانها و از این نظر به اعتبارات نیازی ندارد. از سوی دیگر، برای اجرای هر چه بهتر برخی مصوبات شورای فرهنگ عمومی و مدیریت آنها، این شورا به ردیف بودجهای نیاز دارد.
شورایی نیازمند تغییرات
با همه اینها چه تغییراتی برای اصلاح شورای فرهنگ عمومی چه در مرکز و چه در استانها باید صورت گیرد؟ به باور فضائلی، ابتدا باید در جایگاه قانونی شورا و اختیارات آن تجدیدنظر شود. او همچنین جدیت اعضا برای حضور و مشارکت در بحثها، پیگیری مصوبات شورا، اختصاص بودجه و فراهم کردن امکانات برای پیگیری این مصوبات را ازجمله تغییرات مؤثر در ساختار شورا برمیشمرد. به گفته او، ایجاد تغییر در ساختار شورای فرهنگ عمومی به عهده شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
به گمان صفیپور، در صورتیکه مصوبات شورای فرهنگ عمومی ضمانت اجرایی داشته باشد، این شورا میتواند نقش مهمی در امور فرهنگی استان ایفا کند. او پیشنهاد میکند اعتبارات فرهنگی استانها از طریق شورای فرهنگ عمومی استان توزیع شود تا توان نظارت و مدیریت نیز فراهم آید. به گفته او، چنین چیزی در شرح وظایف این شوراها پیشبینی نشده است، در حالیکه این امر میتواند اعتبار مصوبات شورا را بیشتر میکند.
مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی معتقد است نهادی که حساب بدهد میتواند از دستگاهها و سازمانهای دیگرحساب پس گیرد: یعنی اگر این شورا اعتبارات را توزیع کند آنگاه میتواند اجرای مصوبات را از دستگاههای دیگر خواستار شد. به گفته او، هر چند الزامات قانونی برای فشار به دستگاهها برای اجرا کردن مصوبات شورا وجود دارد، ولی دستگاهها به ارائه گزارش اکتفا میکنند و نتایج مورد نظر شورا حاصل نمیشود.
کمیل انتظاری
گروه فرهنگ و هنر
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد