سیاست روز : تابلو فرش و قالیچه؛ گزینههای زیر میز
همه میگفتند نمیشود زد اما ما زدیم.اتفاقا به عقل ناقص و ذهن علیل خودمان هرطور که حساب کردیم توی "خال" هم زدیم. هر چقدر که نصیحت کردند که "ننجون" بیا و از خیر تکمضراب زدن وسط فرمایشات برادر "عراقچی" بگذر، قبول نکردیم. هی گفتند ایشان معاون وزیر امور خارجه است. مذاکرهکننده هستهای است. در "هتل وین" چند شبانهروز خون دل خورده و اینطور حرفها اما ما قبول نکردیم و زدیم. راستش را بخواهید اول مواضع خودمان را کاملا شفاف کردیم و بعد زدیم. مثل مدیرمسئول محترم روزنامه سیاست روز که بعد از انتشار این ستون حتما دست "راست"ش را بالا میبرد و گونهی "چپ" ما را هدف قرار میدهد تا ما باشیم که دیگر مواضع هستهای مردم را "تضعیف" نکنیم.
عراقچی: در مذاکره به آنها گفتیم به هرکس و هرجا لازم باشد اسلحه خواهیم داد و از هرجا بخواهیم اسلحه خواهیم گرفت.
ننجون: خوب کاری کردید که گفتید. دنیا باید بداند ما چقدر دست و دلبازیم و حتی اگر پایش بیفتد "دکل" و "پالایشگاه" خودمان را هم میدهیم.
در قطعنامه جدید ممنوعیتهای تسلیحاتی به محدودیت تبدیل میشود.
به عبارت سادهتر "تفنگ" خراب است و "فشنگ" هم ندارد.
اگر آژانس یا طرف مقابل دبه در آورده و تعهداتشان را نقض کند، بازگشت ما به شرایط قبلی ممکن است.
یعنی دوباره از آن "کاغذ پاره"ها صادر میکنند؟ آن قدر قطعنامه بدهند تا قطعنامه دانشان پاره بشود.
به آژانس گفتهایم حاضریم ۱۱ پروندهای که هست را روی میز بگذاریم و با هم بررسی کنیم.
یک چند تایی "تابلو فرش" و "قالیچه" هم "زیر میز" میگذاشتید بد نبود.
بازرسی از اماکن نظامی حتی به صورت دسترسیهای مدیریت شده قرار نیست باشد.
ما که سر درنیاوردیم ولی مراسم تشییع زبان شیرین فارسی صبح فردا از مقابل ساختمان اصلی فرهنگستان ادب پارسی، برگزار خواهد شد.
قانون: با گردشگران آمریکایی چه کنیم؟
این داستان حقیقی یا دروغ است؟
شما حدس بزنید.
گردشگران آمریکایی در راه ایران هستند.
حالا لحظه حقیقت فرا رسیده.
«حقیقت»
این داستان آمریکایی حقیقت دارد. یک تورگردان آمریکایی با دعوت از اتباع این کشور برای سفر به ایران، آنها را فراخوانده تا به دیپلماسی مردمی ایران و آمریکا بپیوندند. (ایسنا)
پ.ن: به این بخشش فکر نکرده بودیم. شما کرده بودید؟ من که نکرده بودم و اصلا آمادگی گردشگران آمریکایی را ندارم. علی الحساب به مسئولان پیشنهاد میکنم آنها برای گرفتن ویزا راهی ترکیه شوند تا بفهمند آمدن به ایران همین جوری الکی نیست که تا تَقّی به توقی خورد بلند شوند راحت بیایند. چنانچه این دوستان یانکی موفق شدند ویزای کشور عزیزمان ایران را بگیرند و وارد خاک پاک ما شدند، نباید بهشان میدان عمل کامل داد. حداقل در دو ماه پیش رو نمیشود هر جا دلشان خواست بروند. اول باید تکلیف تمام تحریمها معلوم شود و آن 60 و چند روز بگذرد و توافق به صورت کامل اجرایی شود تا بعد یک فکری به حالشان بکنیم. در حال حاضر برنامهای که برای گردشگران احتمالی آمریکایی پیشنهاد میکنم به شرح زیر است:
- بازدید از میدان آزادی، همین جوری که توی ماشین هستند. راننده نباید آنجا توقف کند و بهشان اجازه پیاده شدن و دست زدن به میدان آزادی را بدهد و قول دست زدن را برای دو ماه بعد بدهد و تاچ کردن یا نکردن را به نتیجه راستی آزمایی موکول کند.
- بازدید از برج میلاد، از ویوی پنجره هتلشان.
- بازدید از کاخ گلستان، وقتی تعطیل است. همین جوری از بیرون ببینند.
- بازدید از بازار بزرگ تهران، روز جمعه.
- بازدید از نقاط شمالی کشور، در یکی از تعطیلات چند روزه. یکجوری که در جاده گیر کنند و اصلا به شمال نرسند. اگر توفان و سیل هم شد که چه بهتر. به هر صورت ما هنوز نمیدانیم بعد از این دو ماه چه میشود. نمیشود که همه جایمان را همین جوری بهشان نشان دهیم.
- بازدید از بیستون، از پشت. یعنی از آن طرف کوه بروند که هیچ چیز ندارد. راهنمای گردشگری بهشان بگوید کتیبه بیستون، بزرگترین سنگ نبشته جهان همین جاست، دقیقا همین پشت است، ولی تا جواب راستی آزمایی درنیاید عمرا نمیتوانید نگاهش کنید.
- بازدید از نقش جهان اصفهان، با کالسکه. راهنمای گردشگری همراه این دوستان باید حواسش باشد که یک کالسکه کرایه کند و همان اول کار آنها را سوارش کند، سپس یک پنجاه هزار تومانی بگذارد کف دست کالسکه چی، که با همان کالسکه آنها را از میدان خارج کند و خیابان بغلی پایین بیندازد. اینجوری هم استرس بهشان وارد میشود، هم در کف عالی قاپو و مساجد میمانند.
- بازدید از تخت جمشید و پاسارگاد، نیمه شب. آنجا معمولا نورپردازی درستی ندارد و اگر نصف شب بروند، عمرا نمیتوانند چیزی ببینند.
کیهان:سرعت
گفت: بالاخره میزان داراییهای مسدود شده ایران چقدر است که قرار است احتمالا بعد از توافق اخیر، آزاد شود؟!
گفتم: دولتمردان تا قبل از توافق مبلغ آن را 130 تا 150 میلیارد دلار اعلام میکردند ولی بعد از توافق همه روزه از آن کم میکنند و حالا ادعا میکنند فقط مبلغ 26 میلیارد دلار است!
گفت: منظورشان از این آمار متناقض چیست؟!
گفتم: خب! قبل از توافق برای نشان دادن اهمیت توافق مبلغ آن را 150 میلیارد دلار اعلام میکردند تا نشان بدهند انجام توافق و آزاد شدن این مبلغ کلان چه آثار مثبتی دارد و حالا که توافق انجام شده و باید به انتظارات مردم پاسخ بدهند، هر روز مبلغ آن را کمتر و کمتر و کمتر اعلام میکنند.
گفت: یعنی متوجه آثار سوء این تناقضگویی نیستند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! افسر راهنمایی، ماشینی را که بالای 120 کیلومتر سرعت داشت متوقف کرد و میخواست جریمه کند که راننده گفت؛ قربان من فقط 100 کیلومتر سرعت داشتم! افسر گفت؛ در این خیابان 100 کیلومتر هم زیاد است و یارو گفت؛ البته 80 کیلومتر شاید هم 50 تا و شاید هم فقط 40 تا سرعت داشتم و... افسر گفت؛ یواشتر، چه خبرته؟! مواظب باش اینجوری که داری سرعت کم میکنی ممکنه از عقب تصادف کنی!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد