مری در سالهای اخیر به همین دلیل از یک عنوان و اعتبار سیاسی برخوردار شده است. فرآیند مذاکراتی که در ششم تیربین دولت افغانستان و طالبان افغانستان آغاز شد به نام این منطقه کوهستانی خوش آب و هوا فرآیند صلح مری نامیده شد. مقامات پاکستانی با وجود شهرت یافتن این مذاکرات به این عنوان و نقش اساسی در فراهم کردن مقدمات این گفتوگوها و میزبانی آن اصرار دارند فرآیند مزبور را با مدیریت افغانی و راهبری افغانی نامگذاری کنند. دلیل این اصرار برای سلب یک اتهام از خود است. بسیاری ازجمله رئیسانجمهورسابق و فعلی افغانستان بر این باورند برای حل مشکل تروریسم در کشورشان باید به پاکستان متوسل شوند. دو سال پیش که حامد کرزای، رئیسجمهور سابق افغانستان تلویحا ارتش پاکستان را به مداخله در امور امنیتی افغانستان متهم کرد بنا به دعوت نوازشریف به پاکستان رفت و در تفرجگاه کوهستانی مری با سران ارتش و سازمان امنیتی پاکستان (آیاسآی) ملاقاتی رو در رو داشت تا پاسخ پرسشهای خود را از آنان بشنود.
رایزنیها برای آوردن طالبان پای میز مذاکره
اواخر بهمنسال پیش ژنرال رحیل شریف، فرمانده ارتش پاکستان از کابل دیدار کرد و طی ملاقات با اشرف غنی قرار بر این شد پاکستان میانجیگری کند و طالبان را به پای میز مذاکره با دولت افغانستان بیاورد. این ملاقات و نتیجه حاصل از آن گویای نکات مهمی است. فرمانده ارتش پاکستان با مقامات عالی افغانستان چنین توافقی را حاصل نکردند. محاسبه افغانها چندان هم خطاپذیر نبود. بیدلیل نبود برای حل مشکل داخلی خود از پاکستان آن هم از قدرتمندترین نهاد آن، ارتش انتظار مساعدت داشتند. اقدام برای این توافق اما به درازا کشید و خوشبینی اشرف غنی که تصور میکرد طرف پاکستانی یک ماهه طرفین را به پای میز مذاکره دعوت میکند چندان به راه نبود. معمولا فصل بهار برای طالبان فرصت مغتنمی است که برای حکومت و عوامل آن عرض اندام کند و آنها این فرصت را از دست نمیدهند. قدرت نمایی در عرصه عملیات به آنها دست برتر را در چانهزنی میدهد بویژه اگر بتوانند مناطقی را به تصرف درآورند. چند ساعت قبل از شروع مذاکرات مری طالبان دست به دو حمله انتحاری در کابل زد. از مقدمات و رویدادهای پیش از مذاکرات چند نکته استنباط میشود؛ اول این که اسلام آباد در ایفای تعهد خود به کابل چندان عجلهای نداشت و به آن سبب بود که یا کنترل اولیه بر اراده طالبان را از دست داده یا این که به دنبال چیدمان و طراحی ویژهای بود که میز مذاکرات را براساس سلیقه خود تنظیم کند و این نیازمند فرصت بیشتری بود. دوم این که طالبان نیز اشتیاق وافری برای گفتوگو با نمایندگان دولت نشان نداد و در خلال این مدت حتی زورمندی خود را به دفعات به رخ کابل کشید. سوم به دولتمردان در کابل نیز تفهیم کرد همیشه و هر بار نمیتوانند راهحل مشکل خود را بلافاصله و آنچنان که خود آرزو دارند در اسلامآباد جستجو کنند. نفوذ فرو کاسته پاکستان بر طالبان برای موافقت با گفتوگو به هر حال نتیجه داد، اما این رویداد سابقهای در گذشته نیز دارد؛ هرچند پارهای از تحلیلگران طرفدار پاکستان تلاش دارند گفتوگوهای گذشته را غیررسمی بدانند. مذاکرات دوحه، ارومچی چین و اسلو از سوابق گفتوگوهای طالبان با دولت است. نمیتوان نتیجه روشنی از مذاکرات گذشته طالبان استنتاج کرد. هرچند هنوز زود است فرآیند گفتوگوهای فعلی را نیز نتیجه بخش بدانیم. ولی میتوان تشخیص داد طالبان با نشان دادن رغبت برای گفتوگو در خلال سه نشست گذشته به اندازه کافی زمان به دست آورد تا ضمن ایجاد امیدواری در کابل، خود دست به قدرت نمایی بزند و با سلطه یا بیسلطه بر بخشی از سرزمین افغانستان قدرت چانهزنی خود را برای آغاز مذاکرات مورد بحث افزایش دهد.
پیشرفت مثبت
این دور از گفتوگوهای بین افغانها ـ که پس از یک دوره جدید کشتار و ویرانگری در افغانستان آغاز شد ـ به هر ترتیب یک پیشرفت مثبت تلقی میشود و ثابت میکند اشرف غنی به رسیدن به صلح از طریق گفتوگو اعتقاد دارد. طالبان نیز از سوی دیگر به این نتیجه رسیده است که توانایی براندازی را در افغانستان از دست داده است و باید ظرفیت خود را ارزیابی مجدد کند و چنانچه بخواهد به عنوان نیروی تاثیرگذار کماکان در صحنه باقی بماند باید به گفتوگو تن دهد. بگذریم از بروز خبرهایی که نشان میدهد طالبان بر سر میز گفتوگو خواستههایی مطالبه کرد که اجابت آن برای کابل بسیار دشوار است. طالبان درخواست داشت نیروهای اشغالگر به تمامی خاک افغانستان را ترک کنند، نام طالبان از فهرست سیاه تروریستها خارج شود و زندانیان طالبان همگی آزاد شوند. بعید است این تقاضاها بسادگی و بسرعت امکان تحقق پیدا کنند. عامل دیگری که در ترغیب طالبان برای گفتوگو موثر بود پدیدار شدن سایه خوفناک داعش در افغانستان است.
از ظواهر پیداست هیات طالبان به نمایندگی از شورای کویته آمده بود. این شورا به سرکردگی ملاعمر همزمان با شکلگیری طالبان ابتدا کار خود را از کویته پاکستان برای رهبری طالبان شروع کرد و کماکان به همین نام شناخته میشود؛ اما این که چه تعداد از رهبران طالبان از جمله شخص ملاعمر امروز هم در کویته به سر برند نکته روشنی نیست. رهبری گروه را ملااختر منصور، در غیبت نامشخص و رازآلود ملاعمر به عهده داشت. همراهان دیگر ملااختر منصور عبارت بودند از: ملامحمدحسن رحمانی، ملاعبدالجلیل آخوند و ملامحمدعباس آخوند. ابراهیم حقانی، عضوی از شبکه حقانی ـ که سالهاست همراه خانوادهاش در پاکستان سکونت دارد ـ از دیگر اعضای این هیات بود که نماینده شبکه حقانی را داشت. هیات هشت نفره افغانستان شامل نمایندگان دولت و شورای عالی صلح افغانستان بود. حکمت خلیل کرزای معاون وزارت خارجه افغانستان، حاجی دین محمد از چهرههای صاحبنام مجاهد و تنی چند از مدیران و کارشناسان عالی رتبه هیات افغان را نمایندگی میکردند. ریاست هیات پاکستان به عهده اعزاز چوهدری، قائم مقام وزارت خارجه بود که مدیرانی از وزارتخانه مزبور و نمایندگان صاحب نظری از سازمان امنیت پاکستان (آیاسآی) وی را همراهی میکردند. بعلاوه نمایندگانی از چین و آمریکا نیز به عنوان ناظر در جلسات حضور داشتند که گویای علاقه و نقش آتی آنها در عرصه سیاست افغانستان است و در عین حال حضورشان احتمالا مانع خروج آهنگ گفتوگوها از اعتدال بوده است. این مذاکرات ادامه مییابد و حسب برخی گزارشها، دور بعدی آنها میان اواخر مرداد تا اوایل شهریور امسال (و احتمالا در چین) پیشبینی شده است.
خطر داعش
گرچه هنوز نمیتوان پیشبینی روشنی از پیامدهای آتی در صحنه عمل بویژه تحرکات طالبان داشت، اما میتوان در پرتو تحولات جاری رفتار طالبان را حدس زد. یکی از عوامل مهمی که طالبان را به پای میز گفتوگو کشاند نگرانی فرماندهان ارشد آن از ریزش نیروهایشان بود. چندی پیش گروهی از علمای طالبان افغانستان و در راس آنها ملاابوطالوت خراسانی در نامهای از ملاعمر خواستند برای اثبات زنده بودن خود در یک نوار ویدئویی ظاهر شود، در غیر این صورت با ابوبکر البغدادی، رهبر داعش بیعت خواهند کرد؛ زیرا از زمان براندازی عمارت اسلامی در افغانستان سخنی از ملاعمر نشنیدهاند. ملاطالوت 12تیر را به عنوان ضربالاجل برای تصمیم خود تعیین کرد. از سمت پاکستان نیز گزارشهایی میرسید که برخی چهرههای برجسته طالبان پاکستان نظیر قیوم ذاکر، حافظ سعیدخان و شاهد الله شاهد از گروه جدا شده و به داعش پیوستهاند. با وجود این اطلاعات تکمیلی بعدی حاکی است که دو نفر اخیر در حمله هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی در استان ننگرهار افغانستان به قتل رسیدهاند. البته کشته شدن سریع سران داعش افغانستان در حمله هواپیماهای آمریکایی چگونه تحلیل میشود سخن مجزایی است، ولی رویگردانی از طالبان و پی نهادن یک گروه جنایتکار دیگر در جغرافیای افغانستان و پاکستان مسالهای است که مورد نگرانی مشترک پاکستان و گروه طالبان است. این که گروه داعش در جغرافیایی که آنها آن را خراسان نامیدهاند و شامل افغانستان و پاکستان میشود بتواند پا بگیرد باز نکتهای بحثانگیز است و موافقان و مخالفانی دارد. از میان جنگجویان طالبان و مجاهدان سابق افغانستان نیز گروهی موافق و گروهی مخالف داعش هستند. 15 تیر گلبدین حکمتیار، رهبر حزب اسلامی افغانستان از جنگجویان تحت امر خود خواست در رویارویی نیروهای داعش با طالبان از داعش حمایت کنند.
پرهیز از دو قطبی شدن
طالبان ابتدا میخواست وجود داعش را در افغانستان نادیده بگیرد، اما بعد متوجه شد اندیشه داعشی دارد بین نیروها و فرماندهان میانی طالبان ترویج میشود و بیشتر از آن بذر تفرقه را میان نیروهای معتقد به مبارزه میپاشد و ستیزهجویان افغانستان را دو قطبی کرده است.در پاکستان داعش برخوردار از دو موقعیت است؛ اولا در مناطق شمالی اگر بتواند حزب اسلامی حکمتیار را با خود همراه کند امکان جذب نیروهای ریزش یافته از تحریک طالبان پاکستان را خواهد داشت، بویژه آن که براساس اطلاعاتی، شاخه مهمند طالبان پاکستان بیعت خود را با خلیفه داعش اعلام کرده است. شاهدالله شاهد عضو همین شاخه بود. انفجار اتوبوس حامل شیعیان اسماعیلی در کراچی (اردیبهشت) جنایتی بود که مسئولیت آن به داعش برمیگردد، زیرا اعلامیه انتشار یافته پس از این جنایت دست داشتن دو جوان تحصیلکرده تحت تاثیر تبلیغات داعش را خاطر نشان کرد. ثانیا منطقه دیگری که ممکن است مورد طمع داعش قرار گیرد بلوچستان پاکستان است. شورشیان بلوچ پاکستان چند دستهاند، فقر بیداد میکند و دولت پاکستان توانایی کنترل منطقه گسترده بلوچستان را ندارد. گزارش اخیر پلیس پاکستان از دیوارنویسیهایی به نفع داعش در بلوچستان حکایت دارد. اگر داعش در بلوچستان پاکستان پا بگیرد برای قوم شیعه و فارسی زبان هزاره و دیگر شیعیان ساکن در کویته و کشور ما تهدیدی جدیتر از تهدیدهای قبلی محسوب میشود. به گفته حیدر العبادی، نخستوزیر عراق داعش فقط در محیطهایی که در آنجا فتنه و اختلاف شکل گرفته باشد، میتواند فعالیت و عملیات کند. لذا این گروه برای ورود به هر کشوری ابتدا سعی میکند میان جامعه فتنهانگیزی کند. حیدر العبادی اقدامات داعش در کویت و عربستان علیه شیعیان را در همین راستا میداند.
از سوی دیگر، داعش برای نشو و نما در منطقه افغانستان و پاکستان بدون مانع نیست. آنها حمایت عامه مردم را ندارند و غیربومی محسوب میشوند. بیشتر مردم افغانستان، داعش را یک برند خارجی میدانند. قوانین و دستورات داعش نسبت به طالبان وحشیانهتر است و برعکس طالبان، خانه زاد دولتی در منطقه نیستند، بنابر این ابزاری برای آن دولت محسوب نمیشوند. خیز برداشتن داعش در افغانستان قطعا برای دیگر کشورهای همسایه آن نیز منشا نگرانی است. کشورهای آسیای مرکزی و روسیه که نگران پیوند خوردن داعش با گروههای افراطی منطقه هستند نیز وجود داعش را تهدیدی بالقوه میدانند.به هر حال پیشبینی نتیجه این گفتوگوها در این مقطع کار دشواری است. باید منتظر بود و دید نشست بعدی ـ که برای شهریور پیشبینی شده، انجام میگیرد ـ کجا برگزار میشود؟ اما صحنه افغانستان و پاکستان در این مدت بدون حادثه نخواهد ماند. ماهیت این حوادث نشانههایی است که آرایش صحنه سیاسی ـ اجتماعی آینده منطقه را قابل پیشبینی میکند.
نقش گروه حقانی
فرآیند گفتوگوی صلح« مری» بعد دیگری هم داشت. یکی از صندلیها توسط نماینده گروه حقانی اشغال شده بود. حضور ابراهیم حقانی در این نشست موید نکاتی در خور تعمق است. شبکه حقانی سابقه حدودا 40 ساله حضور در صحنه مبارزاتی افغانستان دارد و با دولتهای ایالات متحده، عربستان سعودی و پاکستان در داد و ستد بوده است. این شبکه با بازیگران غیردولتی چون طالبان، القاعده و دیگر گروههای مجاهد پیشین و ستیزهگران امروز در تعامل بوده است. شبکه حقانی حتی توانست موقعیت خود را به گونهای جلوه دهد که رئیسجمهور سابق افغانستان، حامد کرزای در سال 2010 با سراجالدین حقانی (البته با مساعدت پاکستان) ملاقات کند. نسل جدیدی از خاندان حقانی امروز ادعای مشارکت در حکومت افغانستان را دارد. برای پاکستانیها نقش دادن به حقانیها واجد امتیازاتی است. با این که تا امروز اظهارنظری در مورد داعش از سوی رهبران این شبکه دریافت نشده، اما آنها با حضور در این فرآیند خواستهاند با کسب مشروعیت ضمنی، مرزبندی خود را با جریانات موافق و مخالف مشی خود اعلام کنند.
ماشاءالله شاکری*
جامجم
* سفیر سابق ایران در پاکستان
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگو با علی کاظمی، از ورودش به بازیگری تا نقشهای مورد علاقهاش