شهادت مامور پلیس به دست مردان مسلح
در ابتدای برنامه سردار کامرانی صالح، فرمانده انتظامی استان البرز در مورد جزئیات دستگیری متهمان گفت: روز بیستم اردیبهشت امسال گشت کلانتری هنگام انجام ماموریت به یک خودروی پراید مظنون و با بررسی پلاک از طریق پلاکخوان متوجه میشوند سابقه سرقت دارد. سارق مسلح که در صندلی عقب نشسته بود پس از به شهادت رساندن شهید مرادی، شیشه خودرو را پایین کشیده و شروع به تیراندازی به سمت خودرو و سرباز همراه او میکند که چندین تیر به خودرو اصابت میکند. سارقان وقتی دو کیلومتر از صحنه دور میشوند در یکی از کوچههای خلوت محمدشهر خودرو را رها و فرار میکنند.
تمام حادثه در 5 ثانیه رخ داد
پسر جوان اهل یکی از استانهای غربی و کارش معامله ماشین است اما این بار به اتهام مشارکت در به شهادت رساندن افسر پلیس دستگیر شده است. او در مورد روز حادثه میگوید: دو ماه قبل از دستگیری با این باند آشنا شدم. سرکرده باند علی بود که در خرمآباد با او آشنا شدم. روز حادثه قصد داشتیم به طلافروشی در محمدشهر کرج دستبرد بزنیم که متوجه شدیم ماموران در حال تعقیب ما هستند. وقتی ما دور زدیم آنها هم دور زده و 400 متر جلوتر ما را متوقف کردند. افسر پلیس که پیاده شد کمی دنده عقب رفتیم، اسلحهاش را به سمت ما گرفت. علی نیز به او شلیک کرد.
متهم در پاسخ به سوال مجری در مورد ادامه تیراندازیاش پس از قتل مامور پلیس گفت: تمام این جریان 5 ثانیه بیشتر طول نکشید. آن موقع سرباز داخل خودرو بود، گفتم لاستیکها را با تیر بزنم که او تعقیبمان نکند.
آن موقع که تیراندازی کردید سرباز آن طرف خودرو بود؟
نه . وقتی ما تیراندازی کردیم و بعد از کنار خودروی پلیس رفتیم او تازه پیاده شد .
مجری سوال میکند با چه دل و جراتی افسر پلیس را کشتید و بعد هم به تیراندازی ادامه دادید؟
که متهم در پاسخ گفت: این کار دل و جرات نمیخواهد. این به خاطر ترس بود. اگر جرات داشتیم تیراندازی نمیکردیم. وقتی فرار کردیم متوجه شدیم همه خیابانها پر از مامور شده است به همین خاطر ماشین را داخل یک فرعی پارک کرده و پیاده فرار کردیم. اگر این مامور جلوی ما را نگرفته بود قصد داشتیم همان زمان یک طلا فروشی را سرقت کنیم و جان چند نفر به خطر میافتاد.
پسر جوان ادامه میدهد: سود کار خودم که خرید و فروش خودرو بود کم نبود اما ما اتفاقی داخل باند سرقت رفتیم. من به نیت سرقت نیامدم نیت اصلی من کمک کردن به علی برای آزاد کردن همدست او از زندان بود.
متهم در پاسخ به این سوال مجری که سلاح را از کجا تهیه کردهاند، گفت: قرار بود با رضا همدستم به کرج بیاییم و با نقشه علی به خودروی حامل زندانیان حمله کنیم و همدست او را فراری دهیم. رضا قبل از آمدن گفت علی اسلحه میخواهد و گفته یک کلاشینکف و یک کلت همراه خودمان ببریم. اسلحهها را پس از قرار دادن در یک جعبه با اتوبوس به کرج بردیم. من و رضا قدرت نه گفتن به علی را نداشتیم. من قبل از این موضوع همدستم را نمیشناختم. قصد داشتیم زمانی که میخواهند متهمان را به دادگاه بیاورند نقشه خود را عملی کنیم. وقتی قدرت نه گفتن نداشته باشید آخر و عاقبتش همین میشود.
سارقان مسلح میخواستند من را هم بکشند
سرباز جوان که همراه شهید جواد مرادی در حال گشتزنی بود لحظه به لحظه درگیری با سارقان مسلح را یادش میآید و هنگام تعریف آن هنوز وحشت آن دقایق در صورتش مشخص است. او که راننده خودروی سمند پلیس است در مورد علت درگیری گفت: در حال گشتزنی بودیم که به پراید نقرهای مشکوک شدیم و همزمان با گرفتن استعلام متوجه شدیم خودرو سرقتی است، به همین دلیل به تعقیب آن پرداختیم. پس از دقایقی سرنشینان خودروی پراید متوجه شدند ما در حال تعقیب آنها هستیم به همین خاطر به سمت بلوار دشت بهشت تغییر مسیر دادند. اولین دور برگردان را که دور زدند سرعتشان را افزایش دادند. شهید مرادی به من دستور داد سد راهش شوم. من از سمت راست سبقت گرفتم و ماشین متهمان بین خودروی پلیس و بلوار متوقف شد. شهید مرادی سمت خودروی پراید دوید که صدای اولین گلوله را شنیدم رفتم سمت عقب خودرو که دیدم شهید غرق خون روی زمین افتاده است. از ماشین که رد شدند باز هم شروع کردند به تیراندازی. دو اسلحه همزمان به من و ماشین تیراندازی میکرد و سعی میکردند من را بزنند.
دستبرد به طلا فروشی دزفول
سردار قنبری، رئیس پلیس لرستان هم در مورد شناسایی مخفیگاه متهمان گفت: در بررسیهای بیشتر پس از وقوع حادثه محمدشهر کرج مشخص شد تعداد دیگری از متهمان با علی که قاتل افسر پلیس بود در یک سرقت مسلحانه طلافروشی در دزفول مشارکت داشتند که عوامل آن دستگیر شده بودند. ما متوجه شدیم بقیه افراد نیز همدستان اعضای این باند هستند.
وی در مورد نحوه دستگیری اعضای این باند گفت: پی بردیم اعضای این باند به استان ما آمدهاند. زمانی که قصد ترک استان را داشتند در کمین ماموران پلیس گرفتار شده و در درگیری مسلحانه علی سردسته باند مجروح شد. اما آن روز موفق به دستگیری آنها نشدیم و با استفاده از تاریکی شب متواری شدند.
رئیس پلیس لرستان با هشدار به خانوادهها گفت: در این پرونده اگر دقت کنیم، خانواده اعضای این باند خانوادههای بیآزار و فقیری هستند که هیچ سابقه کیفری ندارند اما بعضا فرزندانشان در دام این باندها گرفتار و تحت تاثیر رئیس باند قرار گرفته بودند. از خانوادهها تقاضا دارم رفت و آمدهای فرزندانشان را کنترل کنند. وقتی برای انجام کار از محل سکونت خارج یا با افراد دیگری میروند رفت و آمد آنها را کنترل کنند. بدانند درآمد فرزندانشان از کجاست و آنها را نصیحت کنند که در دام اینگونه باندها گرفتار نشوند. وقتی پرونده این باند را میبینیم آنها تحت تاثیر رئیس باند قرار میگیرند و بدون چون و چرا حرفهای او را میپذیرند به صورتی که تا مرحله خودکشی از رئیس باند پیروی میکنند و جانشان را براحتی در اختیار رئیس باند قرار میدهند.
وی افزود: به نظر من اگر این افراد کنترل میشدند و در برخی از زمانها مانعی پیش میآمد از باند کنار میکشیدند.
خودکشی با قرص برنج
متهم دیگر پرونده به نام رضا در مورد شب فرار از دست پلیس میگوید: آن شب که علی در درگیری با پلیس مجروح شد فرار کردیم و به داخل خانهای رفتیم اما خانه محاصره شد. من همیشه میگفتم نباید دست پلیس بیفتم به خاطر همین میگفتم خودم را قبل از دستگیری میکشم. علی قرصهای برنج را خریده بود به همین خاطر من پیشنهاد دادم برای اینکه زنده دست پلیس نیفتیم خودکشی کنیم. قرصها روی میز آشپزخانه بود که وقتی ماموران خانه را محاصره کردند، نمیدانم کدام یک از بچهها اولین قرص را خورد. من نمیدانستم چه کار میکنم از ترس محاصره قرص را خوردم. قبلا شنیده بودم که 10 دقیقه بعد از خوردن میمیرم. داشتم اشهد خودم را میخواندم که دستگیر شدم. همیشه میدانستم روزی دستگیر میشوم چون خدا خون را نمیپوشاند.
اگر به عقب برمیگشتیم باور کنید نهتنها با آنها همکاری نمیکردم بلکه آنها را لو میدادم تا این اتفاقات پیش نیاید. به همه دوستان خودم پیشنهاد میکنم به دنبال رفیق بازی نروند که انتهایش سرنوشت من میشود.
جلوگیری از سرقت مسلحانه طلافروشی
سردار محمدرضا مقیمی، رئیس پلیس آگاهی کشور در مورد نحوه شناسایی این باند گفت: اعضای این باند قصد داشتند با حمله به خودروی حامل زندانیان همدستانشان را فراری دهند که با اقدامات پیش دستانه ناکام ماندند. اعضای این باند شش بار اقدام به تیراندازی در مکانهای مختلف کرده و فردی را درگذشته به قتل رسانده بودند. در نهایت این پرونده در اولویت پلیس قرار گرفت و در ابتدای سال 94 لزوم دستگیری این افراد در سیستم جامع پلیس آگاهی ثبت شد.
وی ادامه داد: موفق شدیم با شناسایی مخفیگاه این افراد، چهار متهم را دستگیر کنیم که هنگام دستگیری دو نفر از آنها قبل از اینکه کامل دستگیر شوند اقدام به خودکشی میکنند و دو نفر دیگر سالم دستگیر شدند که با بازسازی صحنه جرم و اعترافاتشان همه سرقتهای مسلحانه و تیراندازیها را اقرار کردند و این پرونده که بهعنوان پرونده اولویتدار طرح شده بود در پایان اردیبهشت خاتمه یافت و همه مجرمانش شناسایی و دستگیر شدند.
تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد