عرفان و فضیلت عاشقانه زیستن

عشق یک رابطه است. رابطه‌ای بین عاشق و معشوق، بنابراین قابل نشان دادن و دیدن نیست. ما آنچه پیش از عشق داریم، عاشق و معشوق است و سپس حالتی در عاشق ایجاد می‌شود که او را دگرگون می‌کند. پس عشق امری درونی است. همین حال درونی تم اصلی تأمل درباب عشق است و همه چیز را از اخلاق و رفتار عاشق تا رفتار و خلقیات معشوق تحت تأثیر قرار می‌دهد و در نهایت به یک نگاه خاص به دنیا و پدیده‌های روزمره بدل می‌شود. در تاریخ و ادبیات ایران عشق به یک رابطه منحصر نیست.
کد خبر: ۸۲۴۹۶۸
عرفان و فضیلت عاشقانه زیستن

اشعار فارسی و زندگی عرفا مملو از تصاویری عاشقانه است. توصیفات و تصاویری که حال یک انسان عاشق و دید او نسبت به جهان را تصویر می‌کند. نزد عرفای ما عشق تنها به معنای دوست‌داشتن یک موجود یا ایده نیست؛ بلکه عشق به معنای زندگی کردن دمادم به مثابه یک عاشق است. اما این عشق چه منشی را برای انسان و چه رفتاری را در او رقم می‌زند که چنین توسط شعرا و عرفا توصیه می‌‌شود؟ عشق انواع مختلفی دارد، مانند عشق انسان به انسان، انسان به معبود، انسان به شغل، انسان به خانواده و دوستان و... اما چه نوع عشقی است که می‌تواند صرف نظر از معشوق خود فضیلت باشد؟

یادگاری که در این گنبد دوار بماند

وقتی حافظ می‌گفت از صدای سخن عشق خوش‌تر نشنیده و آن را تنها یادگار جهان و طریقی برای دریافت معنایش می‌داند، قطعا مقصودش رفتن به سمت نوعی زندگی عاشقانه بوده است. عشق از نظر حافظ راهی در زندگی است که معنا و مفهوم جهان را به ما عیان می‌کند. جهان از نظر حافظ مدام در حال تغییر و دگرگونی است، احساسات و عواطف ما هم به تبع این دگرگونی‌ها تغییر می‌کند. ما از درون دچار هیجانات و تأثرات فراوان می‌شویم و همین مسأله نشان‌دهنده نبود منطقی روشن و سلسله علت و معلولی رخدادهاست. لذا از منظر جهانبینی، عشق دیدگاهی است رخدادمحور که بیشتر با روحیات انسان و جهانی که در آن زندگی می‌کند، هماهنگ است.

زندگی عاشقانه از این باب به معنای درک رخداد در زندگی، تحول‌پذیری روح و محبت و حساسیت بیشتر نسبت به عواطف است.

عاشقم بر همه عالم

عرفا دلیل به وجود آمدن عالم را بر اساس حدیثی قدسی از پیامبر، میل خداوند به آشکار شدن دانسته‌اند. این هم نشانه دوری پدیده‌ها از خداوند است که با او یکی بوده و در ذات زیبایی حضور داشته‌اند و هم این مهم که خداوند به عنوان غایت زیبایی از نظر عرفا با آشکار شدن خود، انسان را عاشق خود گردانیده است. همه پدیده‌ها آیات و نشانه‌های خداوند هستند و چون معشوق حقیقی خداست، بدیهی است عشق به خدا، عشق به همه پدیده‌های عالم است. گونه‌ای از عشق نزد عرفا مطلوب و توصیه‌شدنی است که به محبت فراوان و تمام‌عیار به همه چیز و همه‌کس منجر می‌شود. عشق در دیدگاه عرفانی به هیچ‌وجه مخرب نیست، بلکه سراسر محبت و خیرخواهی و دیگر دوستی است و برای همین شهاب‌الدین سهروردی، معروف به شیخ اشراق می‌گفت محبت چون به غایت رسد، آن را عشق خوانند.

دانیال علیرضایی

اندیشه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها