بخت اگر مدد کند...

«برشانه‌های خیابان بردند دل‌های ما را / بردند و بردند انگار، این کوچه آخر ندارد»
کد خبر: ۸۲۵۱۱۵
بخت اگر مدد کند...

بار دیگر «مردان بی‌ادعا» بر روی شانه‌های زخمی شهر آمدند، مردانی که آسمان در چشم‌هایشان هبوط کرده بود. مردانی که خورشید در پیشانی‌شان قدم می‌زد و خدا در دل‌هایشان.

مردانی که رفتند تا زندگی، تا عشق، تا زلالی بماند، و آمدند تا ما که هزار فرسنگ از خودمان دویده‌ایم، به خودمان برگردیم، به خودمان بیاییم و «خدایی را که در این نزدیکی‌ست» بهتر و بیشتر ببینیم، و قبول کنیم که «زندگی‌ شاید نه این باشد»

آنان که «گفتند این خاک دیگر سرو صنوبر ندارد» با چشم‌های خویش دیدند که هنوز هم بهار در همین حوالی قدم می‌زند، و سهی قدان هنوز در راهند، و آسمان این سرزمین، تا خدا خداست همچنان کبوتر متولد می‌کند و اگر با دلمان برادر باشیم تا خورشیدی شدن یک قدم بیش فاصله نیست.

دیروز «یک آسمان ابر بارید در سینه‌های عزیزان» و مردم بار دیگر چشم‌هایشان را به یاد آوردند. به یادآوردند که هنوز هم می‌توان در سایه گلی شاعر شد و با دیدن شهیدی عاشق.

دیروز بار دیگر مردم به یاد آوردند که: «با بال شکسته پرکشیدن هنر است / این را همه پرندگان می‌دانند.»

دیروز 200 شهید بر شانه‌های زخمی 20 شهر آبروی دوباره زندگی شدند و به یادمان آوردند که «بخت اگر مدد کند، دامنش آوریم به کف» و اگر خدا بخواهد، خدایی شدن خیلی دور نیست.

محمود اکرامی‌‌ - معاون سردبیر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
وقتی دل جنگل سوخت

«جام‌جم» در گفت‌وگو با جانشین فرمانده یگان حفاظت سازمان منابع طبیعی کشور بررسی کرد

وقتی دل جنگل سوخت

صدای «مرجان» باید شنیده شود

گفت‌و‌گو با میلاد بنی‌طبا، کارگردان فیلم سینمایی «مرجان» پیرامون دغدغه‌های ساخت و چالش‌های اکران یک فیلم اجتماعی

صدای «مرجان» باید شنیده شود

نیازمندی ها