فرهنگ بخشش چه جایگاهی در سبک زندگی بومی و ملی ما دارد؟
از گذشته تا امروز، جامعه ایرانی را براساس فرهنگ ملی و اسلامی جامعهای میشناسند که فرهنگ بخشش در آن نهادینه شده است. در جامعهای که براساس منابع مکتوب، هر یک از اقشار جامعه اعم از زن و مرد، پیر و جوان و حتی حیوانات از حقوقی مشخص برخوردار بودهاند، طبیعی است که فضیلتی اخلاقی مثل بخشش جایگاه خاص خود را داشته است. تاریخ نشان داده است، در جامعه ما گذشت در برابر افرادی که ظلم و تعدی کردهاند، همیشه یک خصیصه مثبت تلقی میشده است. این مفهوم در کلام آیتالله شهید مطهری هم وجود دارد که در جایی بیان کرده، ایرانیان به طور کلی براساس ارزشها و هنجارهای سنتی و فرهنگی و ملی گذشت و ایثار کردند. در آثار بسیاری از بزرگان تاریخی، توجه به ایثار و گذشت و فداکاری دیده میشود.
جامعه نسبت به جرائم افراد تا چه اندازه میتواند گذشت داشته باشد؟
هر یک از افراد جامعه، یک حقوق فردی دارند، مثل آزادی بیان، اندیشه، حق تعیین شغل و... و یک حقوق اجتماعی. اگر به فردی صدمهای وارد شود و این صدمه به حال جامعه مضر نبوده باشد، میتوان گناهکار را بخشید و از گناهش در گذشت. چنانچه از قدیم گفتهاند در عفو لذتی است که در انتقام نیست، اما اگر این صدمه و آزار، تاثیرات اجتماعی داشته باشد و باعث شیوع آن عمل بد شود و حتی جسارت دیگران را برای استمرار آن کار خطا در پی داشته باشد، بخشش باعث جری شدن دیگر مجرمان میشود و حتی آن عمل ناپسند هم برای برخی به منزله یک الگو تلقی میشود. چنین عملی با توجه به این که ضرر اجتماعی زیادی دارد، باید مورد پیگیری قرار بگیرد و در چنین موقعیتی باید دانست این مساله فراتر از حقوق فردی است و پای حقوق اجتماعی به میان میآید و حق جامعه است که از مرتکبان چنین جرائمی بازخواست کند. بنابراین عملی که باعث شیوع یک پدیده بد در جامعه شود، قابل بخشش نیست. اینجاست که پای مدعیالعموم برای بررسی فعل صورت میگیرد و با اعلام آن به دادگاه، قاضی باید متناسب با جرمی که صورت گرفته، حق و حقوق جامعه را بازستاند. در چنین مواقعی نمیتوان بخشش کرد و گذشت در این شرایط، حد و اندازهای دارد. اینجا پای حق و حقوق جامعه به میان میآید و حق مردم که در اجتماع باید ادا شود. نادیده گرفتن چنین جرائمی تبعات سیاسی و اجتماعی بسیاری خواهد داشت و میزان مجازات اعمال شده باید در حدی باشد که جواب بدی جرم را بدهد.
نبخشیدن جرائم اجتماعی تا چه اندازه میزان جرم و جنایت را کاهش میدهد؟
ما از لحاظ جامعهشناسی دو نوع حقوق داریم؛ یکی حقوق تنبیهی و دوم حقوق ترمیمی یا اصلاحی. حقوق ترمیمی یکی از مباحث ریشهدار جامعهشناسی است که طی صد و ده سال پیش، امیل دورکیم آن را مطرح کرد. در ایران هم آیتالله شاهرودی این موضوع را مطرح کرد که باید به سمت حقوق ترمیمی برویم. ممکن است کسی دانسته یا ندانسته مرتکب جرمی شود که تبعات اجتماعی بر آن مترتب نشود. در چنین مواقعی میتوان شرایط مخففهای برای کار خطا در نظر گرفت و به سمت ترمیم و اصلاح جامعه پیش رفت. مهمترین اقدام، اصلاح فرد خاطی است و بخشش هم گاه میتواند کارساز باشد. برای بسیاری از خطاهای حقوقی که افراد مرتکب میشوند، ممکن است مجازات زندان در نظر بگیرند، اما در عین حال میبینیم، آمار زندانیان ایران بسیار بالاست. حقوق ترمیمی این موقعیت را فراهم میکند که شرایط تنبیهی دیگری به جای زندان برای فرد خطاکار در نظر گرفته شود و با این کار هم میتوان جلوی افزایش تعداد زندانیان را گرفت و هم در حد و اندازهای که قانون تعیین کرده، شرایط تنبیهی برای فرد خاطی به کار برد. توجه به این نکته هم حائزاهمیت است که حقوق تنبیهی ممکن است به خودی خود مفید نباشد. معنا و مفهوم چنین حرفی، نادیده گرفتن و گذشت و بخشش جرائم نیست. یکی از نکاتی که باید به آن توجه کرد، این است که گاه، جامعه شرایطی را برای پرورش و هدایت فرد به سمت جرم فراهم میآورد. یک فرد از بدو تولدش، به لحاظ ذاتی و فطری مجرم نیست بلکه گاهی این محیط اجتماعی است که افراد را غارتگر بار میآورد. اگر مسئولان جامعه درست آموزش میدادند و برنامهریزی میکردند، شاید افراد جامعه از امکان کمتری برای ارتکاب جرم برخوردار بودند و دیگر نیازی به بخشش و گذشت خطاهای مجرمانه نبود. در جامعهای که نشاط و شادابی کمتری دارد، افراد تبهکار فرصت بیشتری برای پیگیری افعال خطاکارانه پیدا میکنند. ما در عرصه اجتماع و خانواده در میدانی قرار داریم که دو نیرو به ما وارد میشود. یک نیرو از طرف ما به اطرافیان و یک نیرو از طرف دیگران به ما وارد میشود. بخشی از این نیروها برانگیزاننده است و باعث هدایت انسان به ارتکاب جرائمی مثل اعتیاد فاحشگی، تجارت و پخش مواد مخدر دزدی و تجاوز میشود. گرسنگی، فقر بیکاری، ناامنی اجتماعی و اقتصادی و سیاسی جزو نیروهای برانگیزاننده هستند. در کنار این موارد، نیروهای بازدارندهای مثل پلیس و قوه قضاییه و قانونهای شرعی و عرفی داریم. متاسفانه گاهی نیروهای برانگیزاننده به جرم بر نیروهای بازدارنده فزونی دارد و همین باعث میشود اعتیاد و دیگر جرائم اجتماعی شکل گیرد. اگر عوامل آسیبزا در جامعه کم شود، آسیبها هم کم میشود و تکلیف مردم و جامعه و نهادهای حاکمیتی دربرابر خطاها و میزان بخششها و گذشتهایی که باعث ترمیم رفتار و منش افراد خطاکار میشود، مشخص خواهد شد. من معتقدم بزهکار، انسانی بیمار است که جامعه او را بیمار کرده است.
چه رفتاری در خانه داشته باشیم که بخشودگی از ویژگیهای سبک زندگی فرزندانمان در آینده باشد؟ آیا بخشش نسبت به کار ناشایست و خطای فرزندان حد و اندازهای دارد؟
اگر میخواهیم بخشش جزو ویژگیهای زندگی فرزندان باشد، در درجه اول باید وظیفهمداری و مسئولیتپذیری را به آنان یاد بدهیم. اگر این مسائل درخانواده و در تربیت فرزندان نهادینه شود و کودک و نوجوان با وظایف و تکالیف خود در خانواده آشنا شوند و نسبت به کاری که انجام میدهند، مسئولیتپذیر باشند، آن وقت میشود در باره میزان و حد بخشش نسبت به خطایی که میکنند، حرف زد. این شیوه در نظام تربیتی ایران باستان اجرا میشد و فرزندان مسئولیتپذیر بودند. در همان فرهنگ هم توصیههای فراوانی نسبت به رواج بخشش در سطح روابط خانوادگی وجود داشت چون کودکان مسئولیت کارهایی را که انجام میدادند، میپذیرفتند. در چنین فضایی، مسئولیت مادر به عنوان مهمترین رکن آموزشی و پرورشی در خانواده بسیار پراهمیت است و میزان تاثیرپذیری فرزندان از مادر هم بالاست. در برخی فرهنگهای غیرایرانی هم این مسئولیتپذیری به فرزندان آموزش داده میشود، اما متاسفانه شرایطی که اکنون برخی خانوادههای ایرانی حاکم است، نگرانکننده به نظر میرسد. با توجه به تغییر سبک زندگی در جامعه ایرانی، برخی کودکان در شرایطی پرورش مییابند که هر چه بیشتر با فرهنگ ملی بیگانه میشوند. ارتباط افراد خانواده، بیشتر موزاییکی است. مثل موزاییکهایی که با رنگهای مختلف کنار یکدیگر چیده شدهاند، اما ارتباطی با همدیگر ندارند. الان در بسیاری از خانوادهها با توجه به گسترش وسایل ارتباطی جدید، حضور افراد خانواده کنار یکدیگر بسیار کمرنگ شده و حتی زمانی که افراد خانواده زیر سقف خانه کنار هم هستند، هر کسی سر در رایانه، لپتاپ و تلفن همراه خود فروبرده و درگیر سایتها و شبکههای اجتماعی و چت است و کمتر گفتوگو میان افراد وجود دارد. در چنین محیطی، کودک نه ادب ارتباط با بزرگتر را درک میکند و نه نسبت به خطای خود مسئولیتپذیر است. این شرایط زنگها را برای ما به صدا درآورده است و باید در افکار خود خانهتکانی اساسی انجام دهیم. متاسفانه خیره سری و گستاخی کودکان نسبت به بزرگترهای خانواده بیشتر شده و باید برای آن فکر جدی کرد. در چنین فضایی رسمیت یافتن فرهنگ بخشش در خانواده و به تبع آن در جامعه،کار مشکلی است.
اگر افراد درست آموزش ببینند، شاید از امکان کمتری برای ارتکاب جرم برخوردار شوند و دیگر نیازی به بخشش و گذشت خطاهای مجرمانه نباشد |
جمله معروفی وجود دارد که بین برخی ازمردم هم باب شده و آن هم این عبارت است: میبخشم، اما فراموش نمیکنم. آیا از اساس چنین جملهای درست است و میتوان هم بخشید و هم فراموش نکرد؟
بله، من به این جمله اعتقاد دارم چون جامعه یک حافظه دارد که به آن حافظه تاریخی گفته میشود. در تاریخ گذشته ما بسیاری از افراد بودند که در حق این مردم ناسپاسی کردند و خیانتکار بودند. خیانت، پستی و دنائت و وطنفروشی برخی افراد، هیچ گاه از حافظه مردم پاک نمیشود. جامعه ممکن است برخی گناهان را ببخشد و نسبت به برخی اجحافهایی که در حق اجتماع شده، گذشت کند، اما این به آن معنا نیست که بدی آن کار از یاد و خاطره مردم برود و به فراموشی سپرده شود. حتی ماندگاری برخی اقدامات چنان است که در مقطعی از تاریخ، مردم در شرایط ضعف و سستی از مجازات فرد یا افراد خاطی دست میکشند، اما زمانی که قدرت پیدا میکنند، از خاطیان انتقام میگیرند. یاد و خاطره عملکرد خدمتگزاران و خائنان جامعه همواره در سینه تاریخ میماند و هیچ گاه از حافظهها پاک نمیشود. در مسائل خانوادگی نیز چنین است. خداوند در روحیه پدر و مادر عفو و گذشت را قرار داده و آنان در بسیاری مواقع، خطا و ناسپاسی فرزندان را در حق خود میبخشند، اما به این معنا نیست که بدی و تلخی ناسپاسی فرزندان که حرمت بزرگترها را نادیده گرفتند، به فراموشی سپرده شود و این سنت همیشگی تاریخ و جامعه است.
قرائی:
برابر با قوانین جامعهشناسی، هر عملی عکسالعملی دارد. گرچه باید به کودکان فرهنگ بخشش را آموزش داد، اما حد و حدود آن را نیز باید در نظر گرفت. خطاها هم انواع و اقسامی دارد. برخی خطاها جزئی است و تاثیر چندانی در آینده کودک ندارد. در چنین مواقعی میتوان ضمن صحبت و راهنمایی و گوشزد کردن خطای کودک، از برخی کارهای ناشایستی که انجام میدهد، چشمپوشی کرد و به او یاد داد در آینده هم با ممارست و تمرین میتواند نسبت به اطرافیان و سایر افراد جامعه خطاپوش باشد و نسبت به برخی کارهای ناشایستی که در حق او صورت میگیرد، نگاهی همراه با گذشت داشته باشد اما این بخشش درباره همه خطاها پذیرفتنی نیست. برخی کارهای بد قابل بخشش و نادیده گرفتن نیست و فرد خاطی باید مورد بازخواست قرار گیرد تا نسبت به نتایج و عواقب فعل بد آگاه شود.
فتاح غلامی
اندیشه
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد