ادبیات نوین ایران را نویسندگان چپ و معترض از اوایل این قرن پایهگذاری کرده و به اوج میرسانند، عمده این نویسندگان نگاهی معترض به جامعهای که در فساد و تباهی غوطهور است، دارند و پزشکان در کنار طبقات فرودست اجتماع نمیتوانند قرار گیرند و قهرمانهای پرولتاریایی شوند.
ضمن آن که اولین سری پزشکانی که طب نوین را فراگرفتهاند، فرزندان طبقات فرادست و اشرافزادههایی هستند از فرنگ برگشته که علاوه بر دانشی که آموخته و با خود آوردهاند، سبک زندگی جدیدی را هم وارد کردهاند که از دید سنتیها مردود است و از نگاه فرودستان معترض رنگ و بوی تفاخر و تبعیض طبقاتی و شکاف عمیق فرادست و فرودست را میدهد، هنوز از خانوادههای متوسط و فقیر کسی یارای تحصیل در خارج از کشور را ندارد، پس دکترهای جدید ادامه نسل همان شازدهها و پسران خوانین است که ادبیات معترض و چپ سر آشتی با آنها را ندارد، از طبقات متوسط فقط معلم میتواند بیرون بیاید و همین معلمها میتوانند در کنار ضعفای جامعه، قهرمانهای معترض باشند، اما در ادامه با ورود جوانهای طبقات ضعیف به دانشکدههای پزشکی وطنی و دور از دسترس نبودن دکتر شدن برای طبقات فرودست، دهه 40 و 50 شده که قهرمان معترض نداریم و زندگی پرتنش قشر متوسط شهری که همین پزشکان تازه به عرصه آمده هم جزو آن هستند در مرکز فوکوس رمان و داستانکوتاهنویسان قرار میگیرد و در زمانه پردازش خاکستری به شخصیتهایی که نه قهرمانند و نه ضدقهرمان، باز پزشکان نمیتوانند از تصویری خاکستری فراتر روند، سنتی که در ادبیات و سینمای پس از انقلاب هم پایدار میماند و همان نگاه بیکم و کاست، این سو تسری مییابد.
ایراد اساسی از آنجا شروع میشود که معلم، پزشک و پرستار و ... را در خطابههای شعاری مانند انشاهای دوران دبستان، شمع فروزان بشریت قلمداد میکنیم و جوشن عصمت بر آن میپوشانیم و بعد در عمل باز میمانیم، یا از در افراط وارد میشویم یا بر لبه تفریط راه میرویم، عدد مقدسین و معصومین مشخص و محدود است، از اولیای الهی و انبیا هم ترکاولی سر میزند گرچه گناه نمیکنند، پس در برخورد با نقش یک پزشک میتوان مبسوطالید بود و ذهن را سانسور نکرد اما منصفانه، فارغ از اغراقها و حب و بغضهایی که بیریشه و غیرمنطقی و یکسره از سر احساسند، چرا که در مقوله سلامت تن و روح آدمی، نامنصفترین آدمها هم در یکجا به نقطهای خواهند رسید که یک فرد سپیدپوش را به عنوان حداقل یکی از منجیان فرا روی خویش ببینند.
پزشکان نیاز به هاله تقدس ندارند، از پزشک باید انتقاد شود. از سیستم سلامت و درمانی اگر انتقاد نشود به ضرر جامعه پزشکی است، اما در کشوری که از ابنسینا و جرجانی و ابننفیس و زکریای رازیاش فیلم ساخته باشند و از دکتر قریب و دکتر آرمین و بنیانگذاران جراحی نوین و چشم پزشکی و داروسازی و ... سریال ساخته باشند و از دکتر آشتیانی و سلولهای بنیادی و مراکز ناباوری حداقل یک سریال چند قسمتی دیده باشند، اشکالی ندارد یک سریال سراسر طنز انتقادی ویژه امور پزشکی ساخته شود، اما هنوز شاهین این ترازو در نشان دادن تصاویر هر دو سو نامیزان است.
دکتر محمدهادی کریمی - پزشک و فیلمساز
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد