فردی که بعد از رهایی از مشغله روزانه به خانه میآید و باید ساعاتی را با خانواده خود بگذراند، بخش زیادی از اوقات خود را به دیدن این سریالها و برنامههای سرگرمکننده اختصاص میدهد. طبعا چنین مجموعههای دنبالهداری علاوه بر بهرهگیری از جذابیت در ارائه صدا و تصویر، قصد انتقال و القای فرهنگ و سبک زندگی خاص به مخاطبان را نیز دارد. جهانگیر الماسی، بازیگر سینما و تئاتر کشورمان درباره دلایل پیگیری این سریالها از سوی برخی خانوادههای ایرانی معتقد است، خارجیها با مطالعه دقیق در باره فرهنگ جامعه ما و وارد کردن برخی نمادهای زندگی ایرانی در این سریالها باعث ایجاد رغبت مخاطبان شدهاند و از سوی دیگر، برخی تولیدات باعث گرایش خانوادهها به دیدن سریالهای ماهوارهای شدهاند. غافل از این که دیدن این برنامهها چه تاثیرات منفی در روح و روان بیننده ایرانی میگذارد و تغییر ذائقه فرهنگی و سبک زندگی او را سبب شده است. مشروح این گفتوگو پیش روی شماست.
عوامل جذابیت سریالهای ماهوارهای چیست و چه عاملی باعث پیگیری این سریالها از سوی خانوادههای ایرانی میشود؟
من پیگیر این سریالها نیستم، اما بعضی از آنها را به صورت ضبط شده دیدم. بخشی از این جذابیت برمیگردد به اینکه در تعارض با خطوط قرمزی است که برای ما تعیین شده. همیشه وقتی چیزی منع میشود، برای بیننده جذابتر میشود.
بخشی از تماشاگران عام تمایل دارند از برخی مرزها بگذرند. این دسته از بینندگان عمدتا معیاری برای خود ندارند یا اگر داشتند کمرنگ شده و بهظاهر از ماخذ متمدن و پیشرفته برای ساختن و تبلیغ ارزشها بهره میگیرند. راههای مختلفی برای جذابیت یک اثر نمایشی وجود دارد.
موسیقی، رنگ، نوع نمایش، روابط داخلی بین کاراکترها، مسائلی مثل خشونت، روایت ساده و سهل و ممتنع و هضم راحت برای تماشاگر میتواند عاملی برای جذابیت باشد.
مهمترین نکته اینکه تولیدات این فیلمها، استراتژیک است. از برخی مدیران سینما بصراحت شنیدهام که در کار فرهنگی استراتژی معنا ندارد در حالی که به گفته رهبر معظم انقلاب، یکی از قویترین ابزارهایی که برای نفوذ متصور است، شبیخون فرهنگی است.
اگر نگوییم جنگ فرهنگی وجود دارد، میتوانیم تفوق مجازی و تبلیغاتی نیروهای مختلف کشورهای دیگر در حفظ منافع اقتصادی یا تبلیغ روش زندگی از طریق مبارزه فرهنگی و سلیقه عام و عمومی ملت را در سریالهای ماهوارهای ببینیم. همان چیزی که در گذشته به آن اسب تروا گفته شد، در حال حاضر شاهد همان طرح و برنامه در عرصههای فرهنگی هستیم.
به نظر میرسد سازندگان این نوع سریالها از روحیات و ذائقه ایرانی هم آگاهی و سریالهای متناسب با سلیقه مخاطبان ایرانی را ساختهاند؟
واقعیت این است که خیلی روی فرهنگ ما کار شده است. کشورهایی که مشخصا آثار فرهنگی برای به هم ریختن موازنه ارزشی در کشور ما یا ایجاد جریانها یا مجاری فرهنگی و سیاسی میسازند، کار جدی روی فرهنگ ما انجام میدادند. برخی آثار آنها را که میخواندم به نکات جالبی برخورد کردم.
مثلا از سال 1850 میلادی این کشورها شروع به جمعآوری اطلاعات مختلف از سرزمین ما کردند. به هر جهت حسب این استراتژی و حسب برنامهریزی و اطلاعاتی که از میل، سلیقه و گرایشها، پوشش و ذائقه ما بهدست آوردند، طبیعی است که برای آن برنامهریزی دارند. به عنوان نمونه عرض میکنم آرایشهایی که امروزه خانمها دارند، در هیچ جای دنیا مانند آن وجود ندارد.
اگر نگوییم جنگ فرهنگی وجود دارد، میتوانیم تفوق مجازی و تبلیغاتی نیروهای مختلف کشورهای دیگر در حفظ منافع اقتصادی یا تبلیغ روش زندگی از طریق مبارزه فرهنگی و سلیقه عام و عمومی ملت را در سریالهای ماهوارهای ببینیم |
ما در گذشته یک سلیقه کهن ایرانی برای آرایش چشم و صورت داریم که خانمها از سرمه و سرخاب و سفیدآب و وسمه استفاده میکردند. غربیها از این اطلاعات ژنتیک کهن ما استفاده میکنند. این مساله موید این است که رسانهها در حال حاضر از قدرت زیادی برخوردار هستند و اگر مطالعه ابتدایی کوچکی صورت بگیرد، براحتی میشود با این ابزارهای قدرتمند در کشورهای مختلف سبکهای زندگی را تغییر داد.
اگر کتاب «یکسال در میان ایرانیان» ادوارد براون را بخوانید، متوجه خواهید شد که از همان زمان، اطلاعاتی از اقصی نقاط ایران تهیه شده که برای برنامهسازان فرهنگی خارجی که قصد سریالسازی برای مخاطبان ایرانی را دارند، بسیار راهگشاست.
این اطلاعات بهدست آمده در همه ساحتهای سیاسی، دیپلماسی و اقتصادی برای خارجیها کاربرد دارد و الان این اطلاعات در مراحل ساخت سریال کاملا به کار گرفته میشود و در عرصه تلویزیون و ماهواره از آن استفاده میکنند.
با توجه به روند رو به گسترش تلویزیونهای ماهوارهای و افزایش برنامههای سرگرمکننده و سریالهای متعددی که از طریق این شبکههای ماهوارهای پخش میشود، به نظر میرسد بینندگان ساعات زیادی از اوقاتی را که باید با هم بگذرانند، به دیدن این سریالها اختصاص میدهند و حتی پیگیر بودن ماجراهای دنبالهدار این سریالها باعث تغییر ساعت خواب و استراحت برخی افراد شده و سبک زندگی را دگرگون کرده است. آیا طرح و برنامهای برای این نحوه تاثیرگذاری روی مخاطبان ایرانی وجود دارد؟
دقیقا همینطور بوده و این نشان از تاثیرگذاری منفی برنامهسازان ماهواره روی مخاطب ایرانی است. دنبال کردن این سریالها بهصورت مرتب، باعث معطلی نیروی کار و نیروی جوان ما شده است. الان طبع و ذائقه ایرانی در برخی خانوادهها با توجه به نفوذ تلویزیونهای ماهوارهای و سریالهایی که از این شبکهها پخش میشود، عوض شده است. همین تبلیغات ضمنی که در این سریالها وجود دارد، ذائقه خورد و خوراک برخی خانوادههای ایرانی را عوض کرده است.
یک بررسی مختصر نشان میدهد، غذاهایی که در برخی رستورانهای ایرانی به مشتریان ارائه میشود، نامهایی دارد که تا به حال به گوش ما نخورده است.
در سریالهای ماهوارهای چگونه از ظرفیتهای فرهنگی کشورمان استفاده میشود؟
من اطلاع دارم برخی فیلمنامههای سریالهای ترک در ایران نوشته میشود. تعجب میکردم که برخی روابط فرهنگی ما چگونه در این سریالها نشان داده میشود.
خود ما به انحای مختلف چنین ظرفیتهایی را در سریالسازی نادیده میگیریم، اما در برخی شبکههای ماهوارهای براحتی از نمادهای فرهنگی به نحو دلخواهشان استفاده میکنند. الان سانسور در کشور ما باید جلوی حضور و هجمه فرهنگی را بگیرد.
در سریالهای ماهوارهای به این نکته توجه ویژه میشود که مخاطبان را باید در یک مسیر مشخص سوق داد تا براحتی بتوان روی سبک زندگی و فرهنگ او تاثیر گذاشت.
واقعیت ناگوار این که در میان گروههای سنی و طبقات مختلف جامعه ما تفاوتهای زیادی وجود دارد که متاسفانه در سریالهای داخلی نسبت به آن غفلت شده است.
مهمترین کاستی ما در ساخت سریال، نداشتن تحلیل نسبت به خصوصیات فرهنگی متعلق به جامعه ایرانی است. سریالهای ما باید روابط سالم میان اعضای خانواده را بدرستی نشان دهد، اما اینگونه نیست.
در سریالهای خارجی ارزشهای مورد قبول آن جامعه بدرستی نشان داده میشود، اما در برخی سریالهای داخلی نسبت به ارزشهای فرهنگی متعلق به جامعه ایرانی کم توجهی میشود.
قهرمانپروری در سریالهای ماهوارهای
آیا تاکنون به این مساله فکر کردهایم چه تفاوتی میان شخصیتهای نمایشی سریالهای ماهوارهای با چهرههای تلویزیون و فیلمهای داخلی وجود دارد که در مقام مقایسه برخی بینندگان داخلی تمایل پیدا میکنند بیشتر بیننده سریالهای شبکههای ماهوارهای باشند؟
فهمیدن و میل به دانستن، یکی از ویژگیهای انسانی است. متاسفانه در برخی سریالها و فیلمهای تولید داخل، این موضوع حذف شده است. شخصیتهای نمایشی ما در برخی تولیدات داخلی، شاخصههای انسانی روز دنیا را ندارد. انتخاب شخصیتها بهگونهای عامیانه است و مردم تمایلی به دیدن آنها ندارند. در نقطه مقابل در سریالهای شبکههای ماهوارهای اینقدر شخصیتهای نمایشی ابله نیستند. بالاخره در سریالهای پلیسی که از شبکههای ماهوارهای پخش میشود، حدی از شعور، دانایی و زیرکی برای برخی شخصیتهای نمایشی میتوانیم ببینیم. ما متاسفانه از این موضوعات غفلت میکنیم و عرصه را برای خارجیها خالی گذاشتیم که آنها چنین فضاهایی را با ساخت سریالهایی براساس ذائقه و سلیقه خودشان برای ما پر کنند. آدمهای سریالهای ماهوارهای نمادهایی برای درگیری و پیگیری مسائل جهانی هستند، اما در برخی سریالهای داخلی ما، شخصیتهای نمایشی عناصری بیهویت و عقبمانده هستند که نمونه بیرونی ندارند و با یکدیگر روابطی سطحی برقرار میکنند. متاسفانه، در این سریالها هدف و استراتژی خاصی را آنگونه که بایسته است دنبال نمیکنیم.
فتاح غلامی
دین و زندگی
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد