وقتی میپرسیدم چرا چنین میکنی، رنگ سرخ تندی بر گونهاش مینشست، چشمانش را به زمین میدوخت و با صدایی آرام میگفت: امروز سلمانی رفتم، مویی کوتاه و صورتی اصلاح کردهام، اما مادر، خوبیت ندارد داییهایت بخصوص دایی محمد که مجرد هم هست مرا به این شکل ببینند، آخر من خجالت میکشم!
ـ از کوچهای رد میشوم، دختری را میبینم که نهایت سنش به 15 سال هم شاید نرسد، اما آرایشی به چهره دارد که گمان میکنم به سالن عروسی دعوت است.
موهای رنگ شده و چشمان بزککردهاش، چنان جلب توجه میکند که به عنوان یک زن لحظهای نظارهاش میکنم و به تبحر دست این دختر غبطه میخورم.
از خود میپرسم چند ساعت جلوی آینه نشسته و چند بار رنگ و روغنها را پاک کرده که در نهایت چنین زیبا خود را آراسته است؟
به ناگاه یاد حرف مادربزرگم میافتم که میگفت: دختر جان تا زمانی که ازدواج نکردهای دست به ابرو نبری و کرم پودر به صورتت نمالی! بگذار شب عروسی دیدنی شوی همه نگاهشان به تو مبهوت شود ...
و از خود میپرسم، این دختر در شب عروسیاش چه باید کند تا مهمانان چهرهای متفاوت از او را ببینند؟! حکایت آرایش و آرایشگری این است؛ نه به شوری مادربزرگ دیروز، نه به بینمکی دخترهای امروز!
کافی است چرخی در شهر بزنید، بانوان و دخترانی را خواهید دید که بعضیها با چهرههایی ساده، برخی با ته آرایشی زیبا و ملایم، عدهای با اکتفا به یک ضدآفتاب بر پوستشان برای انجام امور شخصی، خانوادگی یا اجتماعیشان بیرون از خانه آمدهاند.
اما در آن بین، ممکن است با کسانی نیز مواجه شوید که با آرایشها و لباسهایی غیرمتعارف، در انظار عمومی حاضر شدهاند و خودنمایی میکنند.
گاهی آرایش برخی از زنان و دختران به قدری تند و غلیظ میشود که از میان رنگهای مختلف چهره بهسختی میتوان چهره واقعی فرد را در ذهن ترسیم کرد و جالبتر زمانی است که چهره همان فرد را بدون آرایش ببینیم، آنجاست که شاید بگوییم چه میکند این رنگ و روغنها؟!
آیا تا به حال از خود پرسیدهاید چرا برخی از زنان، بیش از حد آرایش میکنند و چرا برای زیبایی افزونترشان، حاضرند خود را به دست جراحان بسپارند؛ جراحیهایی که گاه به عاقبت خوش آنها هم امید کمی است؟!
پروردگار عالم خالق زیباییهاست و زیبایی را دوست دارد، انسان نیز به عنوان اشرف مخلوقات و به واسطه روح دمیده شده بر او، از این قاعده مستثنا نیست و متمایل است همیشه زیبا باشد و زیبا بماند.
زن به عنوان یک مخلوق طناز بیش از مرد به زیبایی خویش اهمیت میدهد و به واسطه آن احساس ارزشمندی میکند.
زیبایی و حس خودآرایی بخشی از فطرت اجتنابناپذیر زنان و دختران جوان است و طبیعتا حق مسلم هر زنی است که خود را بیاراید و با روشهایی خویش را زیباتر سازد، اما چه میشود که این فطرت طبیعی و بحق از مدار مستقیم خود خارج میشود و در شکلی افراطی نمایان میگردد.
چرا برخی از زنان با آن که شاید خود نیز بدانند، هیچ کس خواهان چنین ظاهری از آنان نیست، هر روز بیش از قبل برای آراستن افراطی خود تقلا میکنند و بیتوجه به مرتبه و شأن خویش، با بهرهگیری از لوازم آرایشی و تزئینی بر پوست، مو و ناخن و اندام خویش سعی میکنند بیشتر به چشم بیایند؟
بهراستی چه لذتی است که این زنان را مجبور میکند خود را ملعبه دست و نگاههای هرزه مردان هوسران قرار دهند و تماشای آن نگاههای ناموجه را برای خود پسندیده
و جایز بدانند؟
این نوشتار به ریشههای این رفتار میپردازد با تاکید بر اینکه هیچ کس زیبایی و زیباترشدن را نفی کند بلکه افراط در این کار جایز نیست و پیامدهای منفی فردی و اجتماعی دارد.
جبران کمبودهای عاطفی
بسیاری از خانمها با انجام آرایشهای غلیظ یا با تن دادن به جراحیهای متفاوت زیبایی، قصدی ندارند جز آن که در کانون توجه دیگران قرار گیرند.
خلاهای عاطفی ـ احساسی، فقدان محبت و صمیمیت، بیتوجهی از جانب خانواده و همسر باعث میشود تا فرد برای ابراز وجود و نشان دادن موجودیت خود، به طور غیرمستقیم وارد عمل شود تا با خودی نشان دادن، به همه بگوید: من هستم، من به عنوان فردی مستقل و زیبا وجود خارجی دارم.
خانمهایی که در دوران مجردی یا حتی بعد از تاهل، مورد توجه نبودهاند و از طرف خانواده یا همسر مورد تعریف و تمجید قرار نگرفتهاند و بالعکس همیشه سرکوفت شنیدهاند، ممکن است برای جبران این وضعیت، تصمیم بگیرند با وجود تصورات منفی دیگران و برچسب منفی خوردن، فقط به صرف خودنمایی و زیباتر شدن و شنیدن جمله «چقدر زیبا و قشنگ است»، دست به هر کاری بزنند.
فرار از خود
آرایشهای غلیظ و غیرمتعارف در مدت زمان کوتاهی برای فرد خوشایند است، اما در درازمدت تبعات منفی بسیاری دارد.
خانمی که همیشه در حال خودآرایی است، وقتی آرایشی به چهره ندارد، درست به کسی میماند که چیزی گم کرده و مدام و در همه جا به دنبال آن میگردد و این چیز قشنگی نیست.
این یعنی من گمگشتهام و از خویشتن خویش جدا شدهام، ماسک بر چهره زدهام و اگر به هر دلیلی، نقاب از صورتم بردارم، احساس میکنم مورد قبول و پسند خود و دیگران نیستم.
آرایشهای غلیظ و افراطی، به نوعی خودفروشی روانی است. این بانوان نهتنها روح و جسم ارزشمندشان را به تفکرات دیگران میفروشند، عزت نفس ندارند و خود را براحتی بازیچه دست دیگران قرار میدهند، بلکه تصوراتی که دیگران درباره آنها نیز خواهند داشت، چندان مطلوب نخواهد بود.
چاردیواری
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد