بخش عمدهای خاطرات شیرین یک نسل از درون قاب تلویزیون برآمده و همه ما نسبت به برنامههایی که در زمان کودکی و نوجوانی در تلویزیون دیدهایم حس نوستالژیک داریم. امتیاز خاطرات تلویزیونی این است که نه در ذهن ما به شکل خیال که در قاب تلویزیون به شکل تصویر بازسازی میشود و قابلیتی به رسانه میدهد تا با ساخت این برنامهها از گنجینه تصویری خود لحظات مفرح و شیرینی را برای مخاطب رقم بزند. ازجمله کسانی که برای اولین بار سراغش رفتند منصور ضابطیان و محمد صوفی بودند که برنامه «نقره» را روی آنتن بردند و به اصطلاح خود با برنامهها و فیلم و سریالهای دهه ۶۰ خاطره بازی میکردند. مسعود فروتن از کارگردانهای تلویزیونی با سابقه و پیشکسوت نیز با برنامه «یادگاری» سراغ نوستالژیهای تلویزیونی رفته که بشدت مورد توجه مخاطبان قرار گرفته بود.
در برنامه «بچههای دیروز» شبکه پنج نیز دو مجری قدیمی برنامههای کودک خانم گیتی خامنه و الهه رضایی، برنامههای کودک دهه 60 را برای کودکان دیروز و پدر و مادرهای امروز یادآوری میکردند. این روزها شاید در هر شبکهای بتوانید براحتی دوباره به این برنامهها و سریالها دست پیدا کنید. لعیا عباس میرزایی هر پنجشنبه «خاطره» را روی آنتن شبکه یک سیما میبرد و در آن با استفاده از آرشیو صدا و سیما به این برنامهها میپردازد. در شبکه دو نیز گیتی خامنه که نسل دهه ۶۰ او را به خوبی میشناسند برنامه «تا همیشه» را روی آنتن میبرد که در آن هم قسمتهایی از برنامههای کودک و سریالهای قدیمی نمایش داده میشود. این برنامه ساختار متفاوتتری دارد و در آن با بعضی چهرههایی که در کودکی شاهد حضورشان در برنامهها بودهایم گفتوگو میشود و بخشهای متنوعتری را در خود گنجانده است. واقعیت این است که یکی از کارکردهای رسانهای مثل تلویزیون، بازتولید برنامههایی است که خودش تهیه و تولید کرده؛ تلویزیون این قابلیت را دارد که خودش را تکثیر و بازمعنا کرده و برنامهای درباره برنامههای خود بسازد. این کارکرد مثل یادآوری خاطرات گذشته و لذت بردن از نوستالژی آن است که ذهن آدمی گاهی به آن میپردازد. در واقع این عملکرد ذهن انسان که با مراجعه به حافظه تاریخی خویش، گذشته خود را مرور کرده و به بازآفرینی خاطراتش میپردازد در تلویزیون به شکل بصری بروز یافته و از حالت انتزاع و رویا به واقعیت و تصویر میآید و جلوهگر میشود، اما افراط و زیادهروی در این زمینه نه فقط از حیث برنامهسازی که حتی به عنوان یک کنش رفتاری چندان به سود انسان نیست و بتدریج او را در قید و بند گذشته اسیر میکند. در واقع سرگرمی زیاد با خاطرات، به سردرگمی در حال منجر میشود. از حیث برنامهسازی برای تلویزیون تداوم این روند از سوی شبکههای مختلف باعث افت و بیمزه شدن آنها شده و بتدریج خاصیت نوستالژیک بودن خود را نیز از دست میدهد. ضمن این که شبکههای تلویزیونی از سوی مخاطب متهم به کپی کاری یا موازیسازی میشوند.
مسعود فروتن، بتازگی در مصاحبهای درباره این که چرا علاقه مردم به برنامههای قدیمی و نوستالژیک باعث شده است مدام برنامهسازان به سمت برنامههایی همراه با بازپخش این آثار بروند، عنوان کرد: «ما چند شبکه تلویزیونی داریم و شبکه سه هم یکی از شبکههای مطرح تلویزیونی است. سوال من این است که وقتی برنامه یادگاری مورد اقبال میگیرد چرا باید شبکه یک برنامهای مشابه بسازد. اگر این برنامهسازان نظر یا علاقهای دارند، میتوانند به ما کمک و بیان کنند که به طور مثال یادگاری چه سوژهها یا بخشهایی را کم دارد، شبکه دو هم به همین ترتیب میتواند به ما کمک کند، اما در حال حاضر این دو شبکه خوراکی را که ما میتوانیم مصرف کنیم استفاده میکنند.»
اساسا یکی از مشکلاتی که ما در تولید آثار نمایشی و غیرنمایشی در تلویزیون داریم که دامنه آن تا سینما هم قابل گسترش است این است که وقتی یک برنامه یا ژانری، یک جا جواب میدهد و نظر تعداد زیادی مخاطب را به خود جلب میکند، دیگران نیز دست به کار شده و دست به مشابهسازی میزنند و در اغلب موارد هم نمیتوانند موفقیت نسخه اصلی را تکرار کنند. اپیدمی ساخت برنامههای خاطره محور در شبکههای مختلف تلویزیون آن را به یک آیتم و ساختار تکراری بدل میکند که تاثیرات مثبت و شیرین آن را از بین میبرد و باید حتما در این زمینه مدیریت و ساماندهی دقیقی صورت بگیرد.
سیدرضا صائمی
جام جم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد