میزان استقبال عمومی از والیبال در مدت کوتاهی زیاد شد و رقابتها در کنار رفتار و گفتار ملیپوشان و اهالی این ورزش زیر ذرهبین رفت. حتی ورود و خروج مربیان تیم ملی نیز از نگاه تیزبین مردم و منتقدان دور نماند تا جایی که فدراسیون والیبال ناچار شد برای استخدام مربی و نحوه انتخاب بازیکنان برآیند اجتماعی این ورزش را مورد توجه قرار دهد. آمدن خولیو ولاسکو، بزرگترین اتفاق مدیریت والیبال در پنج سال گذشته بود. . با خروج این مربی از والیبال ایران، انتظار میرفت فدراسیون مربی بعدی تیم ملی را همسطح ولاسکو بیاورد؛ اما انتخاب اسلوبودان کواچ همان ابتدا با نگاه تند و تیز منتقدان، همراه بود و دیری نگذشت کواچ و کادرش با حضور مربیان درجه چندم صربستانی به چالش اصلی والیبال ایران تبدیل شدند. رقابتهای جام جهانی والیبال در ژاپن نشان داد والیبال ایران در حال فاصله گرفتن از روزهای خوب گذشته است و با ادامه این روند، المپیک ریو به عنوان هدف فدراسیون والیبال دور از دسترس است. در پایان این رقابتها گروه ورزش روزنامه جامجم به منظور کمک به والیبال در عرصه ملی میزگردی با عنوان بررسی چالشها و ارائه راهکار برای برونرفت از مشکلات با حضور منتقدان، مربیان و مسئولان والیبال برگزار کرد. در این میزگرد از جمشید حمیدی، پیشکسوت رسانه در حوزه والیبال، ناصر شهنازی از مربیان سابق تیم ملی و جواد مهرگان دبیر کمیته آموزش فدراسیون والیبال دعوت کردیم تا نقطه نظرهای خود را درباره «چه باید کرد»ها در کوتاهمدت برای رسیدن به المپیک 2016 ریو بیان کنند.
ابتدای این میزگرد جمشید حمیدی، پیشکسوت رسانه در حوزه والیبال به طور گذرا از موفقیتهای نسبی این ورزش در گذشته مطالبی را عنوان کرد. وی گفت: من باید ابتدا یک نکته را روشن کنم. در والیبال به نوعی دچار خودزنی و خودکمبینی هستیم. وقتی جامعه والیبال ایران از دوران گذشته صحبت میکنند همیشه تلاش دارند خودشان را بعد از چین و ژاپن ببینند در صورتی که والیبال ما به قدری قدمت دارد که پیش از این نیز تیمی مانند ژاپن را شکست داده است.
نیم قرن پیش ما ژاپن را بردیم، اما با کمک داور پاکستانی آن بازی تکرار شد و تیم ایران به لطف داور نتیجه را واگذار کرد. والیبال ایران 90 سال سابقه دارد و در روزگار پیشین جزو مدعیان بودیم، اما ورزش ایران و بالطبع والیبال تشکیلات درستی نداشت. پس از انقلاب و با ورود محمدرضا یزدانی خرم به فدراسیون، سیستم و برنامهریزی جای بلاتکلیفی در والیبال را گرفت و سپس محمدرضا داورزنی به برنامهریزیها شتاب بیشتری بخشید تا این که امروز توقع مردم بالا رفت و والیبال درون جامعه جایگاه ویژهای پیدا کرد.
ناصر شهنازی، مربی تیم ملی در زمان مربیگری ولاسکو در ادامه صحبتهای حمیدی گفت: به اعتقاد من مهم حال است؛ یعنی زمانی که در آن زندگی میکنیم. اتفاقات گذشته میتواند برای کسب تجربه مفید باشد که حتما هست، بنابراین برای آینده باید با احترام به گذشته برنامهریزی کنیم. در گذشته والیبال ما شاخصهایی مهم داشت. تیمهایی بودند که اعتبار داشتند، اما شرایط مالی خوبی برای تیمها وجود نداشت و با هزینههای امروزی قابل قیاس نبود.
شهنازی: امروز والیبال دنیا ما را قبول دارد. نباید با دست خودمان این اعتماد را سلب کنیم. قبول کنیم بزرگیم و ذهن قوی میتواند ما را قوی نگه دارد و به جلو سوق دهد |
والیبال ایران پروسهای با حمایتهای مالی طی کرد و در بخش پایه با نوجوانان و جوانان برنامهریزی و استعدادیابی صورت گرفت. زمینههای مناسبی که از آن صحبت شد با آمدن یک لیدر بزرگ رشد کرد و به اعتقاد من بزرگترین خدمت داورزنی به والیبال ایران، آمدن ولاسکو بود که به برنامههای توسعهای شدت بیشتری بخشید. ما به جهانی شدن والیبال نیاز داشتیم که با مدیریت ولاسکو به آن رسیدیم و پلههایی را که در چند سال باید طی میکردیم خیلی سریع پشتسر گذاشتیم.
جواد مهرگان، دبیر کمیته آموزش فدراسیون والیبال از نفرات دیگر دعوت شده به میزگرد جامجم بود که نکاتی از فعالیتهای آموزشی در سالهای اخیر را برشمرد. مهرگان گفت: اگر به وضعیت آموزش والیبال در 15 سال اخیر نگاه کنیم مربیان بزرگی مانند معمری، توسلی، صابرپور و مرحوم آیریا بودند که جملگی زحمات زیادی برای آموزش کشیدند؛ اما به خاطر مشکلاتی که والیبال ما در زمینه ارتباطات بینالمللی داشت این زحمات به حد ایدهآل خود نرسید. دلیل عمدهاش حالت سنتی والیبال ما بود.
وقتی دکتر شوندی با نگرش جدیدی، ریاست کمیته آموزش فدراسیون را به عهده گرفت نحوه ارتباطات بینالمللیمان نیز تغییر یافت. این دوران مصادف شد با برگزاری کلاسهایی که مدرس آن ولاسکو یا سی چلو بودند. در واقع بعد از این دوران، ساختار آموزش والیبال به روزتر شد و اکنون بعد از 25 سال میخواهیم بزرگترین دوره مربیگری والیبال را در ایران برگزار کنیم.
ما نباید فقط واردکننده اطلاعات باشیم بلکه باید به صادرات مربی به کشورهای همجوار فکر کنیم. ما روی مربیانی که سرمایهگذاری کردهایم باید تجدیدنظر کنیم. آقای کارخانه یا همین آقای شهنازی که دستیار ولاسکو هم بود اکنون کجا هستند؟ چرا نباید احمد مساجدی در ایران کار کند یا عطایی زمانی که تجربه امروزی را در مربیگری نداشت مربی تیم ملی بود، اما اکنون از او استفاده نمیکنیم. آنچه همه ما را نگران کرده این است که آیا والیبال ما بعد از این دوره آینده درخشانی دارد؟ هم اینک شرایطی داریم که نیاز به اصلاح برنامههاست.
مربیان بیانگیزه
یک انتقاد به فدراسیون والیبال وارد است که از مربیان ایرانی درست استفاده نمیکند. مربیانی که سالها روی آنها سرمایهگذاری شده است، اما اینک به دور از والیبال ملی در عرصه باشگاهی فعالیت دارند یا اصلا به کار گرفته نمیشوند.
حمیدی نگاهی به شیوه گلخانهای در پرورش بازیکنان دارد. از طرفی بیانگیزگی مربیان را آفت این ورزش در راه سازندگی والیبال در آینده برشمرد و گفت: صحبت سر آموزش در والیبال ما شد که به نظرم هنوز سیستم گلخانهای حاکم است. تک چهرهها را جمع میکنند، اما پشتوانهسازی به صورت کلی وجود ندارد. کمیته آموزش فدراسیون والیبال یکی از بهترین کمیتههای آموزش در سطح والیبال آسیاست، اما چقدر از پتانسیل این کمیته استفاده میشود؟ اخیرا سمیناری در شیراز با مدرس خارجی برگزار شد، اما یک نفر از مربیان لیگ برتر آنجا نبود، زیرا فدراسیون والیبال از برنامههای علمی خود و کمیته آموزش پشتیبانی نمیکند. مربیان هم انگیزه کافی برای حضور در این گونه مجامع ندارند.
حمیدی: اگر میخواهیم کار علمی انجام بدهیم باید از خانواده والیبال بخواهیم پا جلو بگذارند. ما اکنون کمیته مربیان نداریم که قاعدتا باید بین کمیته آموزش و مربیان رابطه معناداری وجود داشته باشد |
حمیدی، کمکهای ولاسکو به سیستم آموزش مربیان را بیبدیل دانست و گفت: امروز در بحث آموزش، کشورهای صاحب والیبال چند گام جلوتر از ما قرار دارند و همه ساله دورههای مربیگری را برگزار میکنند که مربیان برای نشستن روی نیمکت تیمهای خود باید این دورهها را سپری کنند. وقتی ولاسکو آمد به سیستم آموزش ما کمک کرد، اما کدام یک از مربیان در کلاس ولاسکو بودند یا در تمرینات او حاضر میشدند؟ فدراسیون نباید کارهای علمی خود را وتو کند. تاکنون فدراسیون برنامههای خوبی داشته، اما ضعفها را هم باید پذیرفت. کدام یک از مربیان سازنده ما برای تشویق با تیمها سفر کردهاند؟ در تیمهای پایه چه نظارتی وجود دارد که برخی مربیان ساعد و پنجه را درست آموزش میدهند؟ فدراسیون باید با تغییر نگرش از تلاشهای کمیته آموزش حمایت کند.
شهنازی، نداشتن پشتوانه اجرایی را یکی از مشکلات برنامهریزی فدراسیون دانست و ادامه داد: هر کاری باید پشتوانه اجرایی داشته باشد. عملکرد کمیته آموزش، عالی بود؛ اما خروجی کلاسها و سمینارها چیست؟ گرفتن کارت و گواهی شرکت یک طرف موضوع است، اما با برگزاری دورهها چه برداشتی داشته یا چه زمینههایی بخواهیم فراهم کنیم نکته بااهمیتتری است. نباید فدراسیون بین بعضی مربیان با مربیان دیگر حصاری به وجود بیاورد و فقط از یک عده مربی خاص استفاده کند. برخی مربیان که روی آنها سرمایهگذاری شده اینک در والیبال نیستند، اما عدهای دیگر تحت هر شرایطی باقی میمانند.
مهرگان از دیدگاه کمیته آموزش به گزینش مربیان پرداخت و گفت: ما برای انتخاب مربی در تیم ملی و حتی باشگاه باید معیارهایی از پیش تعیین شده داشته باشیم و براساس آنها به مربیان امتیاز بدهیم. باید ببینیم آیا مربی میتواند اسپک کند و سرویس یا ساعد بزند. من رزنده، سرمربی تیم ملی برزیل را دیدم به تنهایی کنار سالن توپ جمع میکند یا سرویس میزند. ولاسکو هم همین طور بود. یعنی مربیان بزرگ در تمرین مهارتها برای شاگردانشان ابایی ندارند، اما در ایران خیلی از مربیان هستند که اصلا به این نوع تمرینات اعتقاد ندارند. در لیگ ایتالیا مربی خارجی برای نشستن روی نیمکت تیمهای این کشور باید مدال جهانی داشته باشد یا مدال المپیک یا در باشگاههای جهان موفقیتی به دست آورده باشد. آیا ما برای استفاده از مربی خارجی معیارهایی داریم؟ به طور مثال مهارتهای مربیگری را چگونه باید اندازه گرفت؟
کارچ کرالی، سرمربی آمریکا در والیبال این کشور ابتدا دو سال در آکادمیها کار کرد. سپس دستیار سوم تیم زنان آمریکا شد. بعد از آن دو سال نفر دوم شد تا این که بعد از سال 2012 سرمربی تیم ملی زنان آمریکا شد. علم مربیگری یک طرف قضیه است و تیمداری یک طرف دیگر. ما در کمیته بررسی کردیم والیبال ایران مشکل پشتوانه در پاسوری دارد. بلافاصله سمینار پاسوری برگزار کردیم، اما هیچ کدام از مربیان در آن سمینار شرکت نکردند. این که فدراسیون بخواهد با کمیته همسو باشد یا نه حتی ضمانت اجرایی ایجاد کند در حیطه وظایف و اختیارات ما نیست. وظیفه ما این است به تمام مربیانی که میخواهند پیشرفت کنند این امکان را بدهیم در دورههای مربیگری شرکت کنند.
تصمیم با اهالی والیبال است
یکی از انتقادهایی که منتقدان به فدراسیون دارند دخالت افراد غیرمرتبط با این ورزش بویژه در تصمیمگیریهاست. جمشید حمیدی درباره این موضوع گفت: اگر میخواهیم کار علمی انجام بدهیم باید از خانواده والیبال بخواهیم پا جلو بگذارند. ما اکنون کمیته مربیان نداریم که قاعدتا باید بین کمیته آموزش و مربیان رابطه معناداری وجود داشته باشد. وقتی از افرادی مانند افشاردوست و منظمی ـ که خودشان از قهرمانان این ورزش بودند و اکنون مسئولیتی دارند ـ میپرسیم چرا این گونه شد، میگویند ما فقط نظر خودمان را میگوییم.
من از داورزنی که باز هم مدیریت فدراسیون را در سالهای آینده به عهده خواهد داشت، میخواهم برای پرورش مربیان فکر کند. درباره مربیان جوان تجدید نظر صورت بگیرد که قطعا با آدمهای غیرمرتبط، پیشرفت در این زمینه امکانپذیر نیست. والیبال ما جزو خوبهای دنیاست که نباید موقعیتمان را در جهان زیر سوال ببریم.
شهنازی، ثبات موقعیت والیبال را در حفظ ساختاری که ولاسکو بنا نهاده بود دانست و ادامه داد: حفظ ساختار، بزرگی و منش تیم ملی که در چند سال اخیر با برنامهریزی به اینجا رسیده وظیفه همه ماست.
ما درباره گذشته صحبت کردیم و اکنون درباره آینده باید صحبت کنیم. امروز والیبال دنیا ما را قبول دارد. نباید با دست خودمان این اعتماد را سلب کنیم. قبول کنیم بزرگیم. ذهن قوی است که میتواند ما را قوی نگه دارد و به جلو سوق دهد. این ذهنیت را باید نهادینه کنیم؛ از مسئولان گرفته تا مربیان و بازیکنان. ما جام جهانی را با ذهنیت خوبی آغاز نکردیم، زیرا گفتیم اگر این مسابقهها نشد، بازیهای بعدی انتخابی المپیک را در ژاپن داریم، بنابراین از آن رقابتها صعود میکنیم. این تفکر، تیم ملی را در جام جهانی دچار مشکل کرد.
مربی سابق تیم ملی گفت: تیمهای بزرگ همیشه برای پیروزی برنامه دارند. ولاسکو یک تیم بزرگ را با ذهنیتهای جنگندگی و انگیزه بالا به کواچ تحویل داد، اما در ادامه این مربی با پیشینه ضعیف در مربیگری وارد شد که تجربه اصلی او مربیگری در باشگاههای ایتالیاست. من کواچ را به عنوان بازیکن خوب میشناختم، اما دلیل نمیشود بازیکن خوب، مربی خوبی هم باشد.
مهرگان: اگر راه تکراری برویم به یک جای جدید نمیرسیم. باید بپذیریم تیم ملی بیمار است. اول علت بیماری را تشخیص بدهیم بعد به دنبال درمان برویم |
مهرگان با آوردن مثالهایی از نیمکت مربیان در والیبال دنیا بحث شهنازی را ادامه داد: داگ بیل، رئیس فدراسیون والیبال آمریکا وقتی کارچ کرالی را به عنوان سرمربی آمریکا برگزید درباره علت این انتخاب گفت: درست است معمولا ستارهها مربیان خوبی نمیشوند، اما کارچ کرالی با بازیکنان ارتباط خوبی برقرار میکند. مدیریت خوب و تجربه بینالمللی دارد و از قدرت بازیخوانی برخوردار است. با وجود این بیشتر بازیکنان بزرگ و ستاره از آنجاکه فرصت مربیگری در ردههای پایه پیدا نکردهاند ابتدای مربیگری هم میخواهند یک مربی ستاره باشند و این مشکل بزرگ آنهاست.
شکستن یک حصار
در ادامه میزگرد، مهرگان درباره زمان انتقاد از تیم ملی مطالبی عنوان کرد و گفت: امروز راه حمایت از والیبال به به گفتن نیست، زیرا این کار خیانت به این ورزش است. ما در نخستین گام باید سازمان تیمهای ملی را با یک کمیته فنی تشکیل بدهیم. افراد کارشناس و پیشکسوت با ترکیب مربیان جوان علمی و دانشگاهی برنامه تیمهای ملی را بگیرند، بحث کنند و تا مرحله اجرا چالش داشته باشند. این که نحوه انتخاب مربی برای تیمهای ملی چگونه باشد نیز در همان جا بحث شود.
مهرگان با مصداقهایی منظور خود را به این صورت بیان کرد: در والیبال دنیا مربیانی مانند آنتیگا و جان اسپرو هم کمتجربهاند، اما در این سطح از والیبال تجربه کادر مهم است. این مربیان جوان از کمکهای باتجربه استفاده میکنند. طرحی است که در آن عنوان شده در رشته کاری خودت باید ده سال و ده هزار ساعت تجربه داشته باشی تا به اوج عملکرد خود در آن رشته ورزشی برسی. «جان اسپرو» جوان و «ال اسکیت» 65 ساله با هم این تجربیات را دارند. من هم نیاز به تغییر را در تیم ملی احساس میکنم. یا مربیانی از والیبال ایران به کادر اضافه شوند که خیلی با کواچ هماهنگاند و ارتباط مثبتی با بازیکنان دارند یا اگر قرار است کواچ بماند مربی بزرگی مانند زوران گاییچ بیاید.
دبیر کمیته آموزش فدراسیون والیبال گفت: این دایره بسته یا حصاری که در اینجا بارها از آن گفته شده است باید شکسته شود. میتوانیم در مسیر درستتری قرار بگیریم. برای بررسی دلایلی که تیم خوب نتیجه نگرفت باید به ماههای گذشته برگردیم. خطا در آمادهسازی تیم یعنی آماده کردن تیم برای شکست. دو هفته استراحت برای ملیپوشان زیاد بود و ما نتوانستیم بین این مدت و زمانی که تیم به جام جهانی رفت در آماده سازی تیم درست عمل کنیم. از طرفی در رقابتهای اخیر از همه پتانسیل والیبالمان استفاده نکردیم. آرمان تشکری کجاست یا فرهاد ظریف؟ چرا نباید از علیرضا نادی با تجربه بالای 15 سال استفاده کنیم و اصلا چرا در این مدت میزان تعامل بین مربی و بازیکنان تیم ملی کم شده است؟
اشاره به کمبودها نیز محورهای بحث مهرگان بود. او ادامه داد: در جایی که همه رقبا با متخصصان تغذیه، ریکاوری و دستگاههای جدید برای ماساژ بازیکنان وارد میشوند ما چقدر توانستیم این امکانات را برای تیم ملی فراهم کنیم؟ آیا به کواچ کمکهای روانشناسی دادیم؟ دیتا وولی (Data volley) برای آنالیز بسیار خوب است و ما آنالیزورهای شاخصی داریم، اما تیمهای دیگر هم دارند. در کنار این تکنولوژی باید بازیخوانی داشت و لحظههای بازی را در میدان مسابقه مدیریت کرد. ما در جریان مسابقه بازیخوانی نداریم. بازی را برمبنای آنچه در گذشته رخ داده ارزیابی میکنیم نه برمبنای پیشبینی آنچه در آینده اتفاق میافتد. این پیشبینی و بازیخوانی نیازمند مربیان باتجربه است.
ناصر شهنازی با تائید حرفهای مهرگان درباره تواناییهای بازیکنان تیم ملی گفت: دقیقا با این نکته موافقم. تیمهایی مانند آرژانتین، لهستان و روسیه در بازی با ما هر وقت بازی را تغییر دادند یا به موقع تعویض کردند از قدرت بازیخوانی محروم بودیم و در اتفاقات بازی محو میشدیم. بازیکنان ما ظرفیتهای مناسبی دارند و کیفیت بازی آنها خوب است. اگر غیر از این بود محمد موسوی در صدر بهترین مدافعان قرار نمیگرفت یا معروف یکی از بهترین پاسورهای دنیا نمیشد. استفاده کردن از این پتانسیل بالا به هنر مربی بازمیگردد. برنامهریزی تمرین، قبل، حین و بعد از مسابقه از وظایف یک مربی است. کواچ نتوانست قواعد تیمداری را با استفاده کردن از ظرفیت بازیکنان پیاده کند.
غرور ناخواسته بازیکنان
جمشید حمیدی از غرور ناخواسته در لابهلای حرفهایش گفت و از اعتماد و اعتقادی که کمرنگ است. او ادامه داد: مربی و بازیکن باید اعتماد و اعتقاد متقابل داشته باشند. آقایان گفتند در دو ماه گذشته ما بد بودیم، اما تیم ملی ما در یک سال گذشته بد بازی کرده است. ورزشکار افت و خیز دارد، اما چه کسی باید به احیا شدن دوباره بازیکن کمک کند؟ چگونه تیم باید زودتر به شرایط خوبش بازگردد؟
این پرسشها در تیم ملی بدون جواب مانده است. حتی در قبال برخی بازیکنان که دچار غرور ناخواسته شدهاند کسی پاسخگو نیست. در چند بازی اگر مقاومت نصفه و نیمه داشتیم به خاطر مهارت بازیکنانمان مانند موسوی بود. اگر او را نداشتیم به ژاپن هم 3 بر صفر میباختیم. این ضعف مربی است که نمیتواند تیم را کنترل کند.
حمیدی گفت: ولاسکو مدیریت داشت و تیم ملی با بازی، حریفان را مغلوب میکرد، اما اینک تیم ملی ما شرطی شده. فقط باید در تهران و تماشاگر باشد یا داورزنی کنار تیم بماند تا تیم ملی ببرد. متاسفانه در این مدت فدراسیون والیبال همیشه خواسته صورت مساله را پاک کند، در حالی که باید بازیکنان را از کشمکشها بیرون بکشید. با کواچ ما به سرمنزل مقصودمان که گرفتن سهمیه المپیک است، نمیرسیم. این آب، این آسیاب را نمیچرخاند. در پایان مسابقههای جام جهانی تا رقابتهای بعدی برای انتخابی المپیک ریو هفت ماه وقت داریم. داورزنی با کارشناسان و افراد مرتبط با والیبال بنشینند و مشکل را حل کنند. ببینند چرا بازیکنان مربی را قبول ندارند. شاید به طور آشکارا این موضوع را کسی بیان نکند، اما باور کنید این نداشتن اعتماد به مربی وجود دارد و کار دست تیم ملی میدهد. تیم کواچ تاکتیکی نخنما شده دارد که مربی تونس هم از این که نتوانست تیم ایران را شکست دهد، ناراحت است.
زنگ خطر برای والیبال ایران به صدا درآمده است. ناصر شهنازی با اشاره به این موضوع گفت: اگر این شرایط که اکنون وجود دارد ادامه پیدا کند، اقتدار، محبوبیت و جذابیت والیبال برای مردم از بین میرود. مردم در این سالها با والیبال زندگی کردند و لذت بردند، بنابراین ما حق نداریم این لذت را از مردم بگیریم. مردم، والیبال را میفهمند و به خوبی میدانند مشکل کجاست. امروز همه برنامهریزی اساسی میخواهند. اگر این کار را نکنیم به مردم دهنکجی کردهایم.
مربی سابق تیم ملی ادامه داد: من در صحبتها شنیدم قرار است سی چلو ـ که یکی از بزرگترین تئوریسینهای والیبال دنیاست ـ به ایران بیاید. این را فقط شنیدهام؛ اما باور خود من این است که سیچلو به خاطر دانش و ارتباط خوبی که با بازیکنان دارد یک گزینه استثنایی است. چنانچه این اتفاق بیفتد والیبال ما ضرر نمیکند. من با این مربی کار کردهام و کارایی او را کاملا میشناسم.
شهنازی در جمعبندی حرفهایش هم گفت: ما بعد از رفتن ولاسکو با آوردن کواچ سرمایهسوزی کردیم. تیم ملی باید به المپیک برود، زیرا در غیر این صورت زحمات چندین ساله اهالی والیبال هدر خواهد رفت. در جام جهانی تیم ژاپن پیشرفت کرده بود یا استرالیا که همیشه برای المپیک برنامهریزی دارد برابر ایران قاطعانه پیروز شد. ما در بازیهای انتخابی بهترین تیم آسیا برای گرفتن سهمیه، کار راحتی با این تیمها نداریم. هفت ماه زمان زیادی نیست. باید برنامهریزی اصولی داشته باشیم. با این روند رفتن به المپیک غیرممکن است.
جواد مهرگان نیز در جمعبندی حرفهای خود و پیدا کردنساز و کار مناسب برای تیم ملی در ماههای آینده گفت: اگر راه تکراری برویم به یک جای جدید نمیرسیم. باید بپذیریم تیم ملی بیمار است. اول، علت بیماری را تشخیص بدهیم بعد به دنبال درمان برویم. چه راهکاری باید بیابیم تا مشکلات بازیکنان تیم در بلند زدن برطرف شود؟ در دفاع مشکل داریم. در منطقه 2 و 4 اسپک بازیکنان ما تعادل ندارد. موسوی 70 درصد دفاع تیمی را انجام میدهد که باید همه فشار دفاعی را از روی دوش این بازیکن برداشت. سیستم و تاکتیکهای متناسب با شرایط بازی لازم است. این تیم زمان ولاسکو 9 سیستم داشت. هر چند سیستمها مشابه است، اما این فرهنگ بازی بین کشورهاست که با هم تفاوت دارد. پس از بازگشت تیم ملی در محیطی حمایتی، همه باید به تیم و والیبال ایران کمک کنیم تا فرهنگ کارگروهی و همدلی در این ورزش نهادینه شود.
تیم ملی با کواچ بیبرنامه است
ناصر شهنازی از نیمکت تیم ملی و انتخابهای کواچ در مورد کمکهایش انتقاد کرد و گفت: کواچ در مربیگری تیم ملی که نقطه مقابل باشگاهی است، پیشینهای نداشت. شما آنتیگا، سرمربی لهستان را حتما دیدهاید؛ کسی که بازیکن بزرگی بود، اما او فیلیپ بلین، یکی از مربیان بزرگ را در کنار خود قرار داد تا مکمل قدرتمندی در اداره کردن تیم لهستان بسازد، اما کواچ چه کرد؟ گوسا را آورد که زمانی در لیگ کویت مربی خود کواچ بود و سرمربی تیم ملی میخواست محبت قبلی او را جبران کند و به او نان قرض داد! یا چورا که در باشگاههای ما نمیتواند مربیگری کند! در بین این دو فقط رحمان محمدی راد است که زبان بلد است و خوب آنالیز میکند که خودم شاهد بودم زمان ولاسکو چقدر سرمربی سابق تیم ملی دانش او را تائید میکرد. ولاسکو در تمرینات لحظه به لحظه برنامه داشت. خود من دوست نداشتم ثانیهای از تمرین ولاسکو بزنم.
تیم ملی با کواچ، اما بی برنامه است. خودم تمریناتی را شاهد بودهام و دوستان دیگر نیز با من هم عقیدهاند که تمرینات تیم ملی در این ماهها در حد جهانی نبود. ما در والیبال با برنامهریزی بالا رفتیم، اما این جام جهانی نشان داد با این روند از دوران خوب گذشته فاصله میگیریم، بنابراین به تغییرات اساسی نیاز داریم.
جمشید حمیدی نیز به مربیان صرب انتقاد کرد و گفت: ما در مسیر پیشرفت والیبال باید مربی بسازیم تا پای مربیان صرب به والیبال ایران باز نشود. اینک از این حیث ضربه میخوریم. چرا با کواچ و کادر او از صربستان قرارداد بستیم؟ دورنمای کار با کواچ چگونه ترسیم شد؟
من قصد کوبیدن کواچ را ندارم، بلکه به دنبال علت باید گشت. آنها که کواچ را آوردند باید جوابگو باشند. وقتی 12 هزار نفر میروند تیم ملی را نگاه و تشویق میکنند باید به دیدگاه مردم هم احترام گذاشت. تاکنون میگفتند منتقدان کواچ را نمیخواهند، اما آیا امروز با عملکرد تیم ملی در جام جهانی مردم این مربی را برای والیبال ایران میخواهند؟ فدراسیون والیبال برای حفظ منزلت تیم ملی باید در ماههای آینده تجدیدنظر کند. اگر کواچ را میخواهد از مربیان قوی در کادر او استفاده کند.
محمد رضاپور
ورزش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد