عکسهای بچهها، چند عکس جوانی، یکی دو عکس رنگ و رو رفته دستهجمعی و فامیلی، عکسی از یک هنرپیشه قدیمی و جابهجا شعرهای پرمعنایی که به او کمک میکند تا از این زمانه راحتتر بگذرد:
«ای دوست بیا تا غم دنیا نخوریم
وین یک دم عمر را غنیمت شمریم»
«نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان
گرشما را نه بس این سود و زیان ما را بس»
«خداوندا مرا آن ده که آن به»
و با خطی درشت و غمانگیز بر سردر اتاقش زیر نام خدا نوشته است: «این نیز بگذرد.»
یک اتاق که سالهاست رنگ تعمیر ندیده در یک خانه صد ساله با 10 اتاق و حیاطی که فقر و زندگی در آن موج میزند. هر اتاق یک خانواده و هر خانواده یک حکایت.
اینجا تمام زندگی مشهدی رجب است. او سرایدار مدرسه بوده و بعد از اینکه زلزله بم تمام خانوادهاش را از او گرفته، کوچ کرده و از شهر غمهایش به تهران آمده است.
او که از این مصیبت جان سالم به در برده هفت داغ در دل و یک پای لنگ تهماندههای آوار زلزله را با خود دارد و دردی که بر جانش نشسته و با این وجود امیدوار است.
او درباره امید و شادمانی میگوید: همین که هستم یعنی در این دنیا کاری دارم. چه کار دارم را خدا خودش میداند. لابد میخواهد ببیند گلی را که سرشته چقدر استقامت دارد.
با چقدر داغ خاکستر میشود، با چقدر آوار دوباره خاک میشود. فعلا که هنوز زندهام و همین که زندهام یعنی خدا با من کاری دارد که تمام نشده است و تا وقتی او را دارم خوشحالم.
با گفتن این جملات سر بر آسمان میکند و زیر لب میگوید: «از ما نظر تو برنگردد یارب»
بعد نگاهی عمیق به من میاندازد و چشمهایش میدرخشد و میگوید: خدا به ما چیزی نمیدهد که تحملش را نداشته باشیم.
قربانش بروم که دوباره دلم را شاد کرده! روزها میروم جلوی در مینشینم بچههای مردم را که به مدرسه میروند یا بازی میکنند نگاه میکنم. وقتی هیچکس را نداری همه مردم خانوادهات میشوند و همه بچهها متعلق به تو هستند.
من به مردم و زندگیهایشان دلم خوش است. همه بچهها مرا بابای مدرسه میدانند و هنوز به من بابا رجب میگویند. با شادیهای همسایهها خوشحالم.
آنها هم هوای من را دارند و بعضی وقتها میآیند سراغم و با هم چایی و نان قندی میخوریم و داستانهای زندگی مان را مرور میکنیم.
درویشی و خرسندی
چه میشود وقتی که آدم همه چیز را از دست میدهد هنوز میتواند سبکی و شادمانگی را تجربه کند.
مشهدی رجب و آدمهایی مثل او چطور با سختیها کنار میآیند و از پشت همه ابرها لبخند خورشیدوارشان را به صورت دیگران میتابانند؟ این همه داغ با شادی چه تناسبی دارد؟
یاد یک جمله معروف میافتم که: «هرچیزی که شما را نکشد قویترتان میکند» بیتردید خرسندی نیز رازهای خودش را دارد و به نوعی نشانه قدرت است.
به خودتان بستگی دارد
اینکه بیدی باشید که به هر بادی بلرزید و اینکه دلتان به وسعت دریا باشد و بتوانید به هر نعمت خدا لبخند بزنید به خودتان بستگی دارد.
مطالعات مختلف نشان میدهد که ابعاد شخصیتی افـراد بر شادمانی آنها تأثیر زیادی دارد. به نظر برخی از کارشناسان، دو بعد شخصیت انسان در تعیین میزان شادمانی از اهمیت بیشتری برخوردارند.
آیزنک یک روانشناس و پژوهشگر است که یکی از این دو بعد را درونگرایی و آرامش و دیگری را برونگرایی و عصبانیت مینامد.
از نظر او فرد طبیعی در تعادل بین این دو بعد به سر میبرد، نه کاملا درونگرا و آرام و نه کاملا برونگرا و عصبانی است.
عدهای از پژوهشگران در یک پژوهش طولانی دریافتند که برونگرایی و عاطفه مثبت میتواند شادی 17 سال بعد یک شخص را پیشبینی کند و درونگرایی پیشبینیکننده عاطفه منفی و ناشادی است.
یعنی کسانی که منفیباف و درونگرا هستند در سالهای میانسالی غم و اندوه بیشتری را تجربه میکنند تا کسانی که میتوانند با دیگران ارتباط برقرار کرده در مورد مشکلات خود حرف بزنند و نسبت به وقایع حس مثبتی دارند.
برخی از روانشناسان معتقدند نیمی از شادمانی وراثتی و نیم دیگر اکتسابی است. یعنی باز هم به خودتان بستگی دارد که تصمیم بگیرید برخلاف خلق وراثتی خود عمل کنید و از هر دم و بازدمی خرسند باشید یا با شکستهای زندگی تصمیم بگیرید کنج عزلت بگزینید و به دام افسردگی بیفتید.
توانمندی و شادی
«من شاد هستم چون شایسته آنم و میتوانم خرسند و خوشبخت زندگی کنم.» این سخنان کسی است که از عزت نفس کافی برخوردار است.
بله عزت نفس یکی از کلیدهای شادکامی است.
متخصصان روانشناسی عزت نفس را یکی از مهمترین عوامل شادی میدانند.به اعتقاد برخی از آنها افسردگی موجب کاهش میزان شادمانی فرد میشود و نداشتن عزت نفس است که سبب میشود شخص گوشهگیر و در نهایت افسرده شود.
روانشناسان معتقدند هنگام وجود احساس ناراحتی و غمگینی، عزت نفس افراد کاهش مییابد.
متاسفانه سالمندانی که قوای جسمی خود را از دست میدهند، پایگاه اجتماعی آنها بهواسطه بازنشستگی از بین میرود یا بهخاطر از بین رفتن خانوادههای گسترده جایگاه خانواده را نیز دیگر ندارند، ممکن است از عزت نفس پایینتری برخوردار باشند و شادکامی را کمتر تجربه کنند.
از ما نظر تو برنگردد
همیشه کسی هست. کسی که با چشمان همیشه بیدارت نگاهت میکند و نگرانت است، کسی که بیدار است که تو بخوابی، کسی که تمام قد هنگام سختیها پشتت میایستد و کمرت را راست نگه میدارد تا بزرگ شوی.
وقتی او را داری شادمانی بسیار در دسترس به نظر میرسد. خدا برای همه کافی است. روانشناسان در تفسیر ارتباط معنوی و ایمان و حس شادی به این نتیجه رسیدهاند که احساس یک پیوند و پشتوانه قوی میتواند احساس رهاشدگی و پوچی را از انسان دور کند و هیچ پشتوانهای به قدرت خدا و ایمان به یک منبع قدرتمند لایزال نیست.
پژوهشگران رابطه معنیداری بین ایمان و شادمانی یافتهاند. آنان معتقدند ایمان میتواند حمایت اجتماعی، هدفمندی و احساس پذیرفتهشدن و امید به همراه آورد.
احساس در جمع بودن هنگام دعاهای عمومی در وقت خاص و بهجای آوردن نمازهای اول وقت یا به جماعت حسی است که موجب شادمانی شخص میشود.
نتایج این پژوهشها نشان میدهد که فعالیتهای مذهبی میتواند در 61 درصد از افراد شرکتکننده در مراسم مذهبی احساس آرامش و شادمانی ایجاد کند.
دید مثبت به امور و نسبت به مردم، شرکت در جمع و دوستی با افراد مذهبی از دیگر عوامل شادمانی کسانی است که به اعتقادات مذهبی پایبندند.
جالب است بدانید با افزایش سن، تمایلات مذهبی مردم شدت میگیرد و این به احساس خرسندی سالمندان کمک میکند.
گیس سفیدهای خوشحال
هنوز به یاد داریم که چطور در فامیل کسانی بودند که حرفشان حرف آخر هر مشاجره و منازعه بود. این گیس سفیدها و ریشسفیدها صاحب سرمایه باارزشی بودند که یک حرفشان به اندازه یک سند و وثیقه ارزش داشت. چیزی که امروزه جامعهشناسان به آن سرمایه اجتماعی میگویند.
تحقیقات نشان میدهد هرچه سرمایه اجتماعی یک فرد یا گروه بالاتر باشد، احساس شادکامی او نیز افزایش مییابد.
شبکهای از روابط، دوستیها، حس کنترل بر امور شخصی و اعتماد اجتماعی، چیزی است که سرمایه اجتماعی شما را تشکیل میدهد و اخیرا روانشناسان دریافتهاند هرچقدر شما این سرمایه را بیشتر کسب کرده باشید انسان خوشحالتری هستید.
همچنین کسانی که از نظر روابط اجتماعی مهارت بیشتری دارند و بهتر میتوانند با مردم رابطه برقرار کنند، نسبت به افراد پولداری که فاقد مهارتهای ارتباطی و روابط اجتماعی هستند، شادترند.
سرمایه اجتماعی یک پیشبینیکننده قوی برای میزان شادمانی بهشمار میرود.
اعتباری که مردم برای شما قائل هستند، اعتمادی که به شما و قوم و نژادی که به آن منسوب هستید دارند، تنوع روابط دوستانه شما از میان گروههای شغلی و اجتماعی مختلف و میزان مشارکت سیاسی اجتماعی شامل کارهای خیریه، اطلاعیابی و انتخاب، عضویت در دستهها و گروههای اجتماعی و فعالیتهای اجتماعی و مدنی غیررسمی، شخصیتی از شما میسازد که دارای یک امتیاز و سرمایه اجتماعی خاص نزد خود و دیگران است.
این امتیاز هرچه بالاتر باشد شما میتوانید انسان شادتری باشید.پس اگر تاکنون در لاک تنهایی خود فرو رفته بودید دست به کار شوید و با فعال شدن در گروههایی که به آن اشاره شد، سرمایه اجتماعی خود را افزایش دهید. مطمئن باشید بهزودی شادمانی بیشتری را تجربه خواهید کرد و از بار غمتان کاسته خواهد شد.
ساعتی برای شادی
«ای بابا از ما دیگر گذشته» جملهای است که باید آن را فراموش کنید. زمان فراغت و تفریح زمانی است برای خودتان. فقط برای خودتان که قرار نیست آن را به چیزی که نمیخواهید اختصاص دهید.
شما تصمیم میگیرید که وقت خود را چگونه بگذرانید. این کار حتی اگر جسمتان را خسته کند ـ مثل ورزش ـ میتواند شادی شما را در پی داشته باشد.
برآوردن نیازهای اجتماعی و ارضای ذوق هنری و... از دیگر مواردی است که سبب میشود گذران اوقات فراغت یکی از دلایل شادمانی شما شود.
این فعالیتها میتواند حمایت گروه را دربرداشته باشد، مثلا وقتی که در یک کمپ ورزشی یا کوهنوردی هستید، توانمندیهای شما برجسته میشود، فعالیتهای هنری و یکپارچگی فرهنگی در شما ایجاد و ساعات خوش زندگی را به شما یادآوری میکند و همه این فعالیتها بر بهبود شرایط جسمی موثرند.
عضویت در کانونهای سالمندی و مساجد میتواند به شما کمک کند که بهتر برای اوقات فراغت خود تصمیمگیری کنید.
پول بده شادی بخر
به نظر میرسد شادمانی انسان با افزایش ثروت افزایش مییابد و کاهش ثروت شادمانی را میکاهد. اما اگر قرار باشد هرچقدر پول داریم به همان اندازه بخندیم، میلیاردرهای نامی جهان باید دائم در حال غش و ریسه رفتن باشند، اما اینطور نیست.
بعضی از آنها خیلی هم بدخلق به نظر میرسند. برخی تحقیقات نشان میدهد که مردم کشورهای ثروتمند از مردم کشورهای فقیر بسیار شادترند.
تحقیقات دقیقتر نشان داده است تا اندازهای که درآمد نیازهای مادی اقشار کم درآمد را برطرف میکند بر شادمانی آنان تاثیر دارد، ولی درآمد بیش از حد مورد نیاز شادمانی را افزایش نمیدهد.
به همین دلیل است که ما در اطراف خود کسانی را میشناسیم که به اندازه خود دارند و به قول معروف دستشان به دهانشان میرسد و خوشحال هم هستند، اما پولشان از پارو بالا نمیرود.
البته ترس از بیکاری برای کسانی که شاغل هستند، میتواند به غمگینی منجر شود و این بحرانی است که برخی از سالمندان پس از ازکارافتادگی یا بازنشستگی تجربه میکنند که با برنامهریزی صحیح برای دوران پس از فراغت از کار باید با آن بهخوبی برخورد کنند.
تن سالم، دل خوش
این دعای تن سالم، دل خوش یکی از آرزوهایی است که از قدیمالایام مردم برای هم از خدا میخواستند.
سلامت و شادی لازم و ملزوم هم هستند. شادی دستگاه ایمنی را قوی میکند و تقویت دستگاه ایمنی، سبب سلامتی میشود.
عوامل مثبت، خصوصا شادی فعالیتهای قلبی عروقی را نیز بهبود میبخشد. به این مورد اخیر سالمندان باید توجه کنند که هم تنشان را سلامتی بخشند و هم دلشان را جلا دهند.
آنچه در این مجال گفتیم و خواندید بخشی از مهمترین عوامل خرسندی و شادمانی در زندگی بود که البته همه آن نیست.
زندگی بهانههای ریز و درشتی دارد که همیشه درست روبهروی ما هستند. سلامتی، زندگی، عمری که پشت سر گذاشتهایم و روزی که پیش رو داریم، قطرههای باران و کودکان که خود آیندهاند و خیلی چیزهای دیگر مایه شادی است. فقط کافی است چشم دلمان را جلا دهیم. شاد باشید.
ماندانا ملاعلی - چاردیواری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد