برای انتخاب فهرست بدترین ماشینهای عرضه شده در 100 سال اخیر و در شرایطی که کمپانیهای خودروسازی تلاش می کردند خودشان را پیدا کنند و بهخصوص آمریکاییها نمیدانستند چه انتظاری از یک خودرو دارند، میبینیم هزینه هنگفتی صرف تولید و خرید ماشینهایی شد که واقعا بیارزش بودند. گویی در سالهای ابتدایی رونق خودروسازی جهان، خیلی از ماشینها آزمایشی راهی بازار میشدند و خریدارانشان هم موشهای آزمایشگاهی بودند که سوار آنها میشدند. با این حال انتظار میرفت، خودروسازی تا دهه 1950 میلادی خیلی پیشرفت کرده باشد، اما وقتی به فهرست خودروهای این مقاله نگاه کنید، خواهید دید که یکسوم این گونه ماشینها فقط در همان دهه تولید شدهاند و یکسوم دیگر مربوط به دهه 1980 هستند که یکی از بدترین دههها در طول تاریخ خودروسازی بود و البته بیشترشان هم ماشینهای آمریکایی بودند.
وقتی از دوران خودروهای اولیه به ماشینهای امروز و خودروهای پرنده میرسیم، این که چطور چنین خودروهایی توانستند سهمی از بازار را به خود اختصاص دهند، غیرعادی به نظر میرسد.
موستانگ دو (Mustang II)
این خودرو یکی از بدترینهای تمام دورانهاست. علاوه بر این که نام این خودرو را در هر فهرستی از بدترین خودروها خواهید یافت، در کتابی به نام ماشینهای چرند از این خودرو به عنوان خودروی شماره یک یاد شده است. خودروی اصلی موستانگ ماشین خوبی نبود.
در حالی که فورد پینتو این گونه نبود و زیاد بد بهنظر نمیرسید. در طراحی مخزن سوخت«موستانگ دو» از فورد پینتو الهام گرفته شد.
حتما میدانید اگر مخزن سوخت خودرو در انتهای عقب آن قرار بگیرد، احتمال انفجار خودرو هنگام بروز سوانح بسیار بالا میرود.
خوشبختانه به علت مشکلات عرضه جهانی سوخت در دهه 1970 «موستانگ دو» موتور دوکی شکل کوچکی داشت و بسیار کند بود.
آن قدر شتاب این خودرو کم بود که خیلیها به طعنه میگویند اسب کوچک فلزی که روی جلوی پنجره «موستانگ دو» قرار دارد، میتواند هنگام شتاب گرفتن از این خودرو جلو بزند!
دوج لا فمه (Dodge La Femme)
اوایل دهه 1950، هنگام پخش آگهی این ماشین از تلویزیون، روی بزرگ و عریض بودن آن تأکید میشد و این که ماشینی مردانه است.
سال 1955 دوج لا فمه با اندکی تغییر نسبت به دوج رویال لنسر ساخته شد. این دو بسیار به هم شبیه بودند، با این تفاوت که دوج لا فمه رنگآمیزی سفید و صورتی بر بدنه و صندلیهای پرنقش و نگاری داشت.
نکته عجیب این بود که کلاه بارانی به همراه یک شنل و یک چتر که هر سه مخصوص باران بودند، با این خودرو عرضه میشد.
شاید علتش این بود که در آن دوران، خانمها با باران میانه خوبی نداشتند و اضافه شدن چنین لوازمی به یک خودرو واقعا میتوانست آپشن جالب توجهی باشد.
همه اینها به اضافه یک کیف پر از لوازم آرایش زنانه میتوانست بهانههایی باشد برای این که خانمها از همسرشان بخواهند چنین خودرویی را برای خانواده بخرند.
با این حال این ایده در همان زمان به قدری مسخره بود که تولید دوج لا فمه با آن قیمت گزاف نسبت به دوج رویال لنسر بیش از دو سال ادامه نیافت!
اِدزِل (Edsel)
فهرست بدترین ماشینهای جهان بدون قرار گرفتن نام ادزل در آن کامل نیست. علاقهمندان این خودرو هم از آن راضی نبودند. چنان که جمله مشهوری در باشگاه مالکان ادزل نقل میشود: «کلمه ادزل مترادف فاجعه و شکست است».
بیشتر منتقدان، نظر خود را نسبت به این ماشین با توجه به جلوی داشبورد بسیار زشت آن بیان میکنند، به طوری که خیلیها میگویند پرونده عرضه ماشینهای زشت با معرفی این ماشین در سال 1957 بسته شد.
اما چرا این ماشین بد جلوه کرد؟ واقعیت این است که رعایت اصول بازارپسندی در طراحی یک خودرو همان زمان هم موضوع مهمی بود.
موضوعی که طراحان این خودرو بویی از آن نبرده بودند. آن موقع شایعاتی مطرح شد مبنی بر این که کمپانی فورد، ماشینهای ادزل را در حالی ساخته و در اختیار دلالها قرار داده که در یادداشتی ذکر کرده بود بعضی قسمتها روی ماشین نصب نشده و خود دلالها میتوانند در چند مرحله آن بخشها را روی ماشین سوار کنند! کمپانی فورد، هزینه هنگفتی پرداخت تا بالاخره پروژه ادزل به عنوان شکستی کمنظیر در تاریخ خودروسازی جهان ثبت شد.
شورولت وگا (Chevy Vega)
تعجب میکنید اگر بشنوید رد پایی از جان دیلورن در بخشی از این خودروی بسیار بی کیفیت هم دیده میشود. اما این بار واقعا تقصیر او نیست. وقتی او مدیر شورولت در سال 1969 بود، ناخواسته وارث چنین خودرویی در کمپانیاش شده بود.
شورولت وگا را تیم بزرگی از طراحان جنرال موتورز طراحی کردهاند. اما ورقهای فلزی به کار رفته در این خودرو بسیار نازک و آسیبپذیر بود.
به علاوه پوشش ضدزنگ آن به قدری ضعیف بود که مالک خودرو ناچار میشد پس از پشت سر گذاشتن یک یا دو زمستان، گلگیرهایی را که تحت تأثیر نمک پاشیده شده در جادههای زمستانی آسیبدیده و دچاره خوردگی شده، به کلی تعویض کند.
در مناطق مرطوب هم دیده میشد که بدنه این خودرو به آسانی دچاز زنگزدگی میشود. به علاوه موتور شورولت وگا آنقدر داغ میشد که سوزاندن واشر سرسیلندر آن اتفاقی عادی بود .
کادیلاک سیمارون (Cadillac Cimarron)
این یکی هم از بدترینهای تاریخ خودروسازی است. ظاهرا این بار نوبت برند لوکس کادیلاک بود که آوازه خود را اوایل دهه 1980 به خطر اندازد. ماجرا از این قرار بود که کمپانی جنرال موتورز تصور میکرد خیلی خوب میشود اگر شورولت کاوالیر را با قیمت دو برابر در لباس کادیلاک عرضه کند.
این در حالی است که شورولت کاوالیر اصلا ماشین خوبی نبود و ادعای خوب بودن هم نداشت؛ نتیجه این شد که قبای کادیلاک سیمارون بر تنش گشاد بود.
واقعیت این بوده و هست که دنیای خودرو مثل فیلمهای دهه 1980 نیست که شانسی یک گدا به شاه تبدیل شود. تصور کنید قرار بود این خودرو با بی.ام.دابلیو و آئودی رقابت کند. معلوم بود که این پروژه از همان آغاز، سرنوشت محتومش شکست بوده است.
دیلورن دیامسی ـ 12 ( -12 DeLorean DMC)
جان زد دیلورن (John Z. DeLorean) کسی است که خودروی دیلورن دیامسی ـ 12 را طراحی کرده است. او از نوابغ دنیای طراحی خودروهای شهری است و رد کارهایش را میتوان در پونتیاک جی.تی.او (Pontiac GTO) جستوجو کرد.
تا این که تصمیم گرفت خودرویی اسپرت طراحی کند که قرار بود در ایرلند شمالی تولید شود، آن هم با کارگرانی که برای ساخت خودرو آموزش ندیده بودند. درهای دیامسی ـ 12رو به بالا باز میشد.
در بهترین حالت، نشتیهایی داشت و در بدترین حالت ممکن بود به علت خرابی سامانه الکترونیکی خودرو، راننده در آن گیر بیفتد. مجموعه این اشکالات موجب شد تا سرانجام پروندهای برای جان دیلورن درست شود و با اتهام پولشویی و مشارکت در قاچاق کوکائین ـ که از کلیشههای دهه 1980 بود ـ مواجه شود.
ترابانت (Trabant)
اگر از رانندههای مسن آمریکایی بخواهید بدترین ماشین جهان را به شما معرفی کنند، در حالی که چپچپ نگاهتان میکنند از شما میپرسند: آن ماشین باید حتما در آمریکا باشد؟ در این حالت اگر بخواهید به چیزی که پشت سوالشان نهفته است، پی ببرید باید پاسخ دهید: نه! در این صورت نامی که به زبان خواهند آورد، این است: ترابانت! در آلمان شرقی هرچند پایان کمونیسم و برچیده شدن سیمهای خاردار به معنای از بین رفتن روح آن نبود، وجود خودرویی مثل ترابانت سالها آلمان شرقی آزاد شده را به یاد دوران کمونیسم میانداخت.
ترابانت خودرویی است که در ساخت بدنهاش از الیاف کتان و پشمی بازیافت شده در قالب پلاستیکی به نام دوروپلاست استفاده شده و خودروی بسیار دودزایی است. با داشتن موتوری دو زمانه شبیه موتور اره برقی از ترکیبی از نفت و گاز به عنوان سوخت استفاده میکرد. با همه اینها تصور کنید برای این که صاحب چنین خودرویی شوید ناچار بودید در یک لیست انتظار 10 ساله منتظر دریافت ماشین از کارخانه دولتی تولید کننده ترابانت بمانید. مسلما در آلمان شرقی آن دوران برای خلاص شدن از شر چنین ماشینی چارهای نداشتید جز اینکه منتظر فروپاشی دیوار برلین بمانید.
کایسر ـ فریزر هنری جِی
گاهی به طعنه به اینخودرو لقب ماشین پیرمردها را میدهند، طوری که حتی اگر پسربچهای 10 ساله در همان دهه 1950 با آن رانندگی میکرد، میتوانست اشکالات فاجعه بار آن را یک به یک برشمارد. این خودرو با قیمتی ارزان در سال 1950 عرضه شد.
هیچگونه محفظهای در داشبورد فلزی رنگآمیزی شده آن تعبیه نشده بود و وجود چنین داشبوردی هنگام بروز تصادف برای سرنشین میتوانست بسیار خطرناک باشد البته وقتی خودرویی با دو موتور کوچک حرکت کند که روی هم قدرتی به اندازه 68 تا 80 اسب بخار فراهم میکند، عملا نمیتواند خیلی سرعت بگیرد تا برای سرنشینش خطری ایجاد شود.
بگذریم از طراحی بدنه زشت هنری جِی که در فاجعه بار بودن به پای کندی سرعت این خودرو نمیرسید. نتیجه این معایب هم آن شد که تولید هنری جِی سه سال بیشتر ادامه نیافت.
جگوار ایکسجِی 220 (Jaguar XJ220)
این خودرو به این دلیل در فهرست بدها قرار گرفته که درباره آن بسیار تبلیغ شد و قرار بود ماشین خوبی باشد. وقتی از این مدل جگوار در سال 1988 به عنوان خودرویی مفهومی رونمایی شد، خیلیها شیفتهاش شدند.
جگوار ایکسجِی 220 با بهرهگیری از موتور 12 سیلندر، نیروی محرکهای که به هر چهار چرخش وارد میشد و فرمانپذیر بودن هر چهار چرخ قرار بود به بازار عرضه شود؛ آن هم در دهه 1980! با آن درهایی که رو به بالا باز میشد و شکل قیچی به ماشین میداد، خیلیها برچسب اَبَرماشین را به این خودرو زدند و با وجود قیمت نیم میلیون دلاریاش خیلیها حاضر شدند با پرداخت صد هزار دلار این خودرو را پیش خرید کنند.
اما واقعیت این بود که با فناوری آن زمان، تولید چنین خودرویی عملا از عهده جگوار ساخته نبود. به نظر میرسید خریداران چنان خودرویی پول داده بودند برای خرید سرگرمی جدید تا به قصد وقتگذرانی مدتها در انتظار تحویل خودرویشان بمانند؛ عاقبت هم همین شد.
این خودرو تا سال 1992 تولید نشد و وضعی بسیار ناامیدکننده داشت. برای این که جگوار بتواند این خودرو را راهی بازار کند، مجبور شد موتور ایکسجِی 220 و 12 سیلندر را با یک موتور شش سیلندر تعویض کند.
از طرف دیگر این خودرو هم به سرنوشت دیگر خودروهای عضلانی قدیمی گرفتار شد و درهایش نه از بالا که به صورت معمولی باز و بسته میشد.
همانطور که حدس میزنید، مردمی که چهار سال پولشان را برای پیش خرید ماشینی با آن مشخصات پرداخت کرده بودند، دیگر حاضر نبودند ماشینی معمولی تحویل بگیرند. نکته عجیب این بود که کمپانی جگوار از کسانی که معترض بودند، به خاطر نقض قرارداد شکایت کرد!
یوگو جیوی (Yugo GV)
اگر بخواهیم از بین دو خودروی بد کمپانی مالکولم بریکلین خودروی بدتر را انتخاب کنیم، کار سختی پیش رو داریم . بریکلین اسوی ـ 1 (Bricklin SV-1) خودروی کانادایی اسپرتی است که درهایش از بالا باز میشود و البته زیاد پیش میآمد سرنشینانش را در خود زندانی کند. خودروی دیگر هم یوگو جیوی نام دارد. البته این خودرو را کمپانی بریکلین ابداع نکرده بلکه این خودروی بسیار ارزانقیمت را سال 1985 از یوگسلاوی سابق که ازجمله متحدان شوروی سابق بود، وارد کرد. جالب اینجاست که هیچ قطعه یدکی این خودروی کوچک کنسروی شکل پیدا نمیشد، آن هم در شرایطی که به علت ارزان و نامرغوب بودن قطعات به کار رفته در خودرو مشکلات موتوری و برقی متعددی پیش میآمد. خریدار بخت برگشتهای که یوگو جیوی را میخرید، در صورت مواجهه با اولین مشکل و نیاز به قطعه یدکی باید ماشینش را کنار خیابان رها میکرد.
برگرفته از: HowStuffWorks
کاظم کوکرم
دانش
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگو با علی کاظمی، از ورودش به بازیگری تا نقشهای مورد علاقهاش
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»: