در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
وقتی بهترین دوست، بهترین همسر، بهترین فرزند یا بهترین همکار ما یکباره از اعتمادمان سوءاستفاده میکند، پس چگونه عینک بدبینی را از چشممان برداریم؟ راهحل این است که باید هوشمندانه اعتماد کرد. وقتی ما به شیوه اعتماد هوشمندانه عمل میکنیم یعنی اعتماد کورکورانه و بیاعتمادی را کنار میگذاریم، چرا که هم اعتماد کورکورانه و هم بیاعتمادی، هزینه بالایی دارد. کسانی که با اعتماد کورکورانه زندگی میکنند، در نهایت ضربه میخورند و بازندهاند و افرادی که همیشه راه بیاعتمادی و سوءظن را در پیش میگیرند، زیانهای اجتماعی، عاطفی و مالی فراوانی را تجربه میکنند.
افکار بدبینانه، مانع اعتماد هوشیارانه
بدون شک در بسیاری موارد، وجود افکار بدبینانه و سوءظن نسبت به دنیای اطراف، مانع بزرگ اعتماد شخص به دیگران است که همین موضوع، خود شخص را نیز آزار میدهد.
در این باره گیتی اسدی، روانسنج و مشاور میگوید: یکی از عوامل تاثیر گذار در اینکه فردی دائما نسبت به اطرافیان خود احساس بیاطمینانی و بیاعتمادی میکند، وجود افکار بدبینانه و نگرانکننده و رخنه کردن این افکار در اوست. البته در مواردی، نگرانیها در عین حال که غیرقابل اجتناب هستند، میتوانند مفید هم باشند و مانع برخی اتفاقات ناگوار شوند، ولی زمانی که این افکار به صورت ترسهای بیپایه و اساس در میآید، تمام زندگی شخص را تحت تاثیر قرار میدهد و اجازه لذت بردن از زندگی را به او نمیدهد.
اسدی درباره نقش هیجانات در شکلپذیری بیاعتمادی فرد میگوید: هیجانات ما بر شیوه نگرشمان نسبت به خود و اطرافیان تاثیرگذار است. برای مثال، فردی با خلق و خوی بد مانند اضطراب اغلب دید منفی نسبت به امور دارد.
بر بدبینی غلبه کنید
برای داشتن اعتماد هوشیارانه، غلبه بر سوءظن و افکار بدبینانه و داشتن ارتباط موثر با دیگران، راهحلهایی وجود دارد. اسدی درباره این راهکارها توضیح میدهد که بسیاری از افکار ما به صورت اتفاقی و تصادفی شکل میگیرند و بیپایه و اساس هستند؛ در واقع همان چیزی نیستند که روانشناسان آن را استدلال منطقی مینامند، پس نباید آنها را به عنوان واقعیت در نظر بگیریم.
دومین راهکار این است که زمان بیاعتمادی و سوءظن موقعیت را بسنجیم و شواهد و مدارک درستی برای این گونه احساساتمان داشته باشیم و از پیش داوری و قضاوتهای سطحی که اعتماد ما را نسبت به شرایط و افراد سلب میکند، عاقلانه دوری کنیم. همچنین لازم است در زمانی که افکار بدبینانه به ذهنمان راه پیدا میکنند، از عبارات تاکیدی مثبت استفاده کنیم.
شرایط ترویج فرهنگ اعتماد
داشتن اعتقادات دینی: اعتقاد به اینکه خداوند از بندگان با ایمانش حمایت میکند و یک منبع دینی متافیزیک برای شخص است. این اعتقاد به انسانها احساس امنیت میدهد.
داشتن روابط اجتماعی پایدار: وجود افراد قابل اطمینان، زمینه اعتماد کردن را بیشتر میکند و شخص احساس امنیت خاطر دارد.
تحصیلات: تحصیلات یکی از مطمئنترین امکاناتی است که از گرفتار شدن به دام اعتماد ساده لوحانه و کورکورانه و از بیاعتمادی وسواسگونه جلوگیری میکند.
وجود خانواده سالم: یکی از منابع اجتماعی که با اعتماد ارتباط دارد، داشتن خانواده سالم و قوی است. خانواده، کانونی برای پیدایش انگیزه اعتماد در افراد و حسن نیت اولیه محسوب میشود.
رابطه اعتماد وجامعه سالم
یکی از راههایی که در فرهنگسازی اعتماد میتوان از آن استفاده کرد، آموزش اعتماد در افراد یک جامعه است که این آموزش میتواند از خانواده و در سنین کودکی آغاز شود.
در این زمینه، زهره اکبری، کارشناس فقه و اصول میگوید: در جامعه سالم، آموزش باعث آگاهی افراد و دور شدن آنان از مشکلات ناشی از اعتماد سادهلوحانه یا بیاعتمادی بیدلیل میشود.
به گفته این پژوهشگر، در یک جامعه باید حد متعارفی از اعتماد وجود داشته باشد و وجود افرادی که همیشه نسبت به مسائل و امور احساس بیاعتمادی دارند، نشاندهنده یک محیط ناسالم و غیرسازنده است و احساس دلسردی و ناامیدی را سبب میشود.
راهکارهای موثر در آموزش
اکبری درباره آموزش اعتماد، راهکارهای موثری ارائه میدهد: آموزش ازسوی خانواده و از طریق والدینی که خودشان مشکلی در زمینه اعتماد ندارند، باید شروع شود. خانواده صمیمی و حمایتگر پیشزمینه قوی در شکل گیری و آموزش غیرمستقیم اعتماد است.
به گفته او آموزش و اطلاعرسانی از طریق رسانههای جمعی در باره موضوعات اعتماد و بیاعتمادی و پیامدها یا مشکلات ناشی از آن و همچنین آموزش از طریق منابع مذهبی اعتماد که میتواند در قالب پیامدهای ارزش اخلاقی و مذهبی بیان شود، در ایجاد اطمینان درونی افراد جامعه بسیار مهم است.
به وسیله گنجاندن مطالب مرتبط با اعتماد و اعتماد سازی در مدارس یا از طریق رفتار به شکل ارتباط بین معلمان و دانشآموزان نیز میشود اطمینان درونی را در افراد نهادینه کرد.
اعتماد در روابط کاری
اعتماد، پیش شرطی برای انجام همکاری موفقیتآمیز است و پایه و اساس مشارکت محسوب میشود و برعکس بیاعتمادی همکاری را از بین میبرد.
در فعالیتهای کاری، موفقیت هرکس مستلزم همکاری او و اعتمادی است که به طرف مقابل دارد. جدا از ریسکی که در انواع ارتباطات متقابل شخصی وجود دارد، مشارکت و همکاری به خاطر مساله اعتماد و بیاعتمادی، نوع جدیدی از ریسک را به همراه دارد.
اعتماد هوشمندانه با در نظر گرفتن این ریسک، انگیزه افراد را بالا میبرد، باعث تحرک بیشتر میشود، خلاقیت را افزایش میدهد و در نتیجه، توانایی فرد و سازمان را برای دستیابی به اهداف چند برابر میکند.
بیاعتمادی، مانع توافق
بیاعتمادی باعث میشود، همواره در روابط کاری دچار تردید شده و مراقب رفتارهایمان باشیم و همین آزادی ما را کاهش میدهد و متعاقب آن، فرصتهای زیادی را از دست میدهیم.
بیاعتمادی در روابط سازمانی نهتنها بر روابط سطوح مختلف تاثیر منفی میگذارد بلکه هزینههایی را هم موجب میشود. افراد در سازمانها دوست دارند در محیطهایی سرشار از اعتماد و اطمینان کار کنند و وقتی اعتماد لازم را در سازمان پیدا نکنند، طبیعتا بیانگیزه میشوند یا شغلشان را رها میکنند.
پس هم مدیران و هم کارمندان متقابلا و به صورت دو جانبه میتوانند اعتمادی را که بر اساس هوشیاری است و کورکورانه نیست، در روابط خود به وجود آورند و ارتباطاتشان را بر اساس آن پایهگذاری کنند.
معصومه اسدی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد