عاقبت دردناک شوخی چند جوان

جوانی که به‌واسطه یک شوخی، کینه ای را از دوستش به دل گرفته بود، با کمک چند نفر دست و پای دوستش را بست و تینر روی او ریخت و آتشش زد اما خوشبختانه جوان که در شعله های آتش این کینه می سوخت، با کمک شاهدان از ماجرا جان سالم به در برد و به بیمارستان منتقل شد.
کد خبر: ۸۷۶۰۳۶
عاقبت دردناک شوخی چند جوان

به گزارش جام جم آنلاین ، روز گذشته جوانی که روی قسمت های مختلف بدنش اثراتی از سوختگی مشهود بود وارد شعبه 210 دادسرای مشهد شد و در طرح شکایتش به بازپرس سیمایی مدعی شد: دوستم من را به آتش کشید!

وی افزود: من با یکی از هم‌دوره ای‌هایم همیشه شوخی می کردم. یک روز وقتی مثل همیشه در محل کارآموزی حاضر بودیم دوباره شوخی های همیشگی شروع شد و دوستم ناخودآگاه میخی را که قبلا روی شعله های آتش داغ کرده بود به پشت گردن من زد و من سوختم.پس از آن شوخی، من هم به سراغ یک قاشق رفتم و داغش کردم و به سمت دوستم رفتم تا مخفیانه قاشق را به پشت گردنش بچسبانم که در یک لحظه متوجه شد و در حالی که قصد داشت مانع شود قاشق به کنار صورتش برخورد کرد و کمی صورتش را سرخ کرد. از او عذر خواهی کردم و با آرام شدن او دوباره مشغول کارمان شدیم و به خیال من همه‌چیز تمام شد اما اینگونه نبود.

این جوان اضافه کرد: دوستم بعد از مدتی به سراغم آمد و گفت این کار تو را طوری جبران می کنم که سرت را پایین انداخته و از در مجتمع خارج شوی ! من هم که از تهدید او ترسیده بودم چند روزی به خوابگاه و محل استراحتم نرفتم. بعد از دو سه روز، 6 دی بود که به خوابگاه رفتم و در محل استراحتم دراز کشیده بودم که یک دفعه او و چند نفر دیگر به سمت من حمله کردند و یکی روی سینه من نشست یکی هم شروع کرد دست و پاهای من را با چسب، بست. وقتی آنها دست و پای من را بستند، رهایم کردند. هر طور که بود خودم را به نزدیک در اتاق رساندم و با داد و فریاد کمک خواستم اما یکی از آنها پاهای من را گرفت و من را به داخل اتاق کشاند. همان دوستم که کینه شوخی گذشته را به دل گرفته بود یک قوطی تینر آورد و درش را باز کرد. هنوز تینرها را نریخته بود که یکی از هم‌دوره ای‌هایم که در اتاق شاهد ماجرا بود به سمتش دوید و با او درگیر شد تا او را از این انتقام خطرناک منصرف کند اما او دست‌بردار نبود. مقداری تینر را روی بدن من ریخت و در حالی که از من فاصله داشت با یک فندک تینرها را به آتش کشید. آتش با سرعت به سمت من آمد و قسمتی از شکم و پا های من را فرا گرفت. بعد از آن بود که دوستانش با پتو آتش را خاموش و من را که به شدت مصدوم شده بودم به بیمارستان امام رضا (ع) بردند.

او در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود و تاوان سختی برای آن شوخی های نابجا داده بود، مدعی شد: چندین بار مورد عمل جراحی قرار گرفته ام و پیوند پوست شده‌ام.

در حالی که متهمان بازداشت شده بودند، بازپرس سیمایی دستورات لازم قضایی را صادر کرد تا میزان جراحات جوان شاکی مشخص و تحقیقات بیشتری در این زمینه صورت پذیرد.

منبع:ایسنا

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
وقتی دل جنگل سوخت

«جام‌جم» در گفت‌وگو با جانشین فرمانده یگان حفاظت سازمان منابع طبیعی کشور بررسی کرد

وقتی دل جنگل سوخت

صدای «مرجان» باید شنیده شود

گفت‌و‌گو با میلاد بنی‌طبا، کارگردان فیلم سینمایی «مرجان» پیرامون دغدغه‌های ساخت و چالش‌های اکران یک فیلم اجتماعی

صدای «مرجان» باید شنیده شود

نیازمندی ها