لستر در این فصل عجیب و غریب لیگ برتر در پایان هفته بیست و سوم با 47 امتیاز و پس از بازی مهم این هفته مقابل لیورپول، در صدر جدول ایستاده بود؛ در حالی که از فصل 2003ـ2002 تاکنون هیچ تیمی در پایان این هفته کمتر از 50 امتیاز به دست نیاورده بود. اگر لستر بتواند همین روند امتیازگیری را تا پایان فصل حفظ کند، در پایان میتواند 78 امتیاز به دست آورد که این پس از قهرمانی منچستریونایتد در فصل 1997ـ1996 که با 75 امتیاز برای این تیم به دست آمد، کمترین میزان امتیازی است که یک تیم قهرمان جمع کرده است. شاید فصل آینده همه چیز به روال آشنای خود بازگردد و چهار تیم بزرگ فوتبال جزیره به جایگاه همیشگیشان بازگردند. اما این تیمها هر یک در این فصل مشکلات خاص خود را دارند تا اینگونه یک فصل غیرعادی رقم بخورد. فصلی به شکلی دیگر که تا حدی غیرمعمول است.
این اولین فصلی نیست که تیمهای بزرگ لیگ برتر با مصائبی مواجه شده یا مشکلات و نقصهایی مانند این فصل، برایشان پیش آمده و در آنها نمایان شده است. شاید هیچکدام به اندازه این فصل دچار نقیصه نشده یا آن که همه آنها همزمان با این مشکلات روبهرو نشده بودند؛ اما یک چیز در همه نمونهها یکسان است و آن این که میان چنین وضعیتی تیمهایی چون لسترسیتی همواره وجود داشتهاند که از بحران و مشکل تیمهای بزرگ بهره برده و توانستهاند خودشان را ارتقا دهند.
یک لندن آرام
اگر بخواهیم از نقص و کاستیهای چهار تیم بزرگ فوتبال انگلیس شروع کنیم، بهتر است همان ابتدا به سراغ چلسی برویم؛ تیمی که در سومین فصل حضور خوزه مورینیو در این تیم، بشدت به تب و لرز افتاد و به همان نسبت حال هوادارانش را هم بد کرد. بیشک آبیپوشان لندن تاوان کمکاری خود را در فصل نقل و انتقالات تابستانی میدهند که نتوانستند بازیکنان مورد نیاز برای مستحکمسازی تیم را بخرند. در همین شهر لندن و کمی آن طرفتر از استامفوردبریج، توپچیهای شهر جای گرفتهاند. جایی که کارشناسان فوتبال درباره وضعیتش در این فصل میگویند «آرسنال، هنوز آرسنال است» یعنی یک آرسنال همیشگی با پیروزیهای قهرمانانه و شکستهای احمقانه؛ تیمی که امتیازهای حیاتی را براحتی آب خوردن از دست میدهد. اگر تیم ونگر به همین روند تا پایان فصل ادامه بدهد، میتواند 73 امتیاز کسب کند، در حالی که فصل قبل این تیم 75 و فصل قبلتر از آن 79 امتیاز به دست آورده بود. روند امتیازاتی که این تیم در پایان فصلهای پیش از آن به دست آورده نشان میدهد این فصل هم تفاوت چندانی با سالهای میان 2007 تا 2012 ندارد و موثر بودن بازی این تیم در فصل جاری را تنها میتوان به داشتن یک دروازهبان مطمئن درون دروازه مرتبط دانست؛ چراکه باقی تیمهای مدعی در همین نقطه با چالشهای زیادی مواجه بودهاند.
منچستر نامتوازن
در این شهر امید اول قهرمانی منچسترسیتی است؛ تیمی که در این سالها بیش از اندازه به رهبری و نفوذ سرخیو آگوئرو و ونسانت کمپانی وابسته شده است. حال آنکه جدیترین معضل این دو بازیکن مصدومیتهای طولانیمدت بوده و ممکن است تا زمان رسیدن پپ گواردیولا به امارات در تابستان، هیچکدام شرایط بازی کردن را پیدا نکنند. البته حتی اگر گواردیولا هم نیاید آنها تا تابستان نمیتوانند به تیمشان کمک کنند. باز هم در همین شهر، تیمی قرار دارد که هنوز با مربیان مختلف نتوانسته خودش را از زیر سایه سرالکس فرگوسن خارج کند. آنها هنوز به دنبال آن هستند تا بدانند چگونه باید مانند مرد گلاسکویی که همیشه با جویدن آدامس روی نیمکت، تیمش را به پیروزی میرساند، به سادهترین سه امتیازهای لیگ برتر دست پیدا کنند. در منچستر همه چیز نامتوازن است و به نظر نمیرسد برآیند آن برای هواداران یکی از دو تیم بزرگ شهر، قهرمانی باشد.
انقلاب اقتصادی آبراموویچ
در سال 2003 با ورود رومن آبراموویچ به چلسی، فوتبال انگلستان دچار انقلاب اقتصادی شد. پول هنگفتی که او وارد فوتبال انگلستان کرد فراتر از آن چیزی بود که تیم نهچندان بزرگی چون چلسی برای رقابت در بالاترین سطح به آن نیاز داشت؛ اما با همین انقلاب اقتصادی، آبراموویچ توانست بازار فروش و تبلیغات فوتبال انگلستان را در دست بگیرد. اما پس از چندی بهبود و اصلاح قراردادهای مالی حق پخش تلویزیونی، باشگاههای دیگر را هم به پول خوبی رساند.
اکنون طبق آخرین گزارش مجله Deloitte در میان 30 باشگاه ثروتمند دنیا، 17 باشگاه از لیگ برتر حضور دارند. پول نسبتا خوبی که از این قراردادها به تیمهای کوچکتر میرسید، باعث شد آنها هم بتوانند بازیکنان نسبتا سرشناسی به تیمهای خود بیاورند. همانطور که اکنون دیمیتری پایت به وستهام، آندره آیو به سوانسی و یوهان کابایه به کریستال پالاس خواهند پیوست. باشگاههای مقابل هم کمتر به این فکر هستند که بازیکنان خود را به تیمهای بزرگ بفروشند، چراکه از فروش ستارههای خود به همین تیمهای کوچک هم درآمد خوبی به دست میآورند. از سوی دیگر، تیمهای بزرگ درخشش گذشتهشان را ندارند. دیگر تیمی از آنها نمیترسد. اوضاع با دهه 90 کاملا متفاوت شده و هر تیمی در هر زمینی که به میدان میرود، به دنبال کسب نتیجه است نه آن که از شکست فاجعهباری فرار کند. اتفاقی که این فصل در لسترسیتی کاملا متبلور شده است.
اگر بخواهیم خوشبینانه به نتایج این فصل شاگردان کلودیو رانیری نگاه کنیم، میتوانیم امیدوار باشیم این موفقیت سبب جذب بازیکنان بیشتری چون ریاض محرز یا جیمی واردی در تیمهای کوچک اینچنینی شود. بازیکنانی که توانستند به جذابیتهای لسترسیتی بیفزایند و به جای آن که مانند فابین دلف یا لوک رمی نیمکتنشین تیم بزرگی باشند، خودشان به بازیکنان بزرگی تبدیل شدند. در نقطهای که اکنون قرار داریم، غولهای فوتبال انگلیس حداقلترین فضای ممکن را به خود اختصاص دادهاند و تیمهایی چون لستر، ساوتهمپتون و... جای خود را میان آنها باز کردهاند.
این در حالی است که بیرحمی لیگ قهرمانان اروپا شامل حال تیمهای بزرگ جزیره شده و آنها نمیتوانند به موفقیتی در آن دست پیدا کنند. دامنه این ناکامی به داخل جزیره هم کشیده شده و حالا خیزش لسترسیتی به الگویی برای سایر تیمهای کوچک کشورهای دیگر چون ناپولی، مونشن گلادباخ، وولفسبورگ و ویارئال تبدیل شده است.
منبع: گاردین
عرفان خماند
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد