بتازگی برخی کارشناسان نسبت به افزایش نرخ طلاق در کشور ابراز نگرانی کرده و فضای مجازی را مسبب و متهم فروپاشی خانوادهها در کشور دانسته است. نظر شما به عنوان یک جامعهشناس در این خصوص چیست؟
عوامل بسیاری در افزایش طلاق میان زوجهای ایرانی دخیل است. در علم جامعهشناسی هرگز یک عامل نمیتواند مسبب و عامل بروز پدیدههای اجتماعی باشد، هر چند یک عامل ممکن است مهمتر و پررنگتر باشد. عوارض اجتماعی و فرهنگی عموما منشا و دلایل متعددی دارد. در مورد مساله افزایش نرخ طلاق در کشور هم اگر چه سهم رسانههای جمعی قابل تامل و توجه است، اما این رسانهها به تنهایی در این ناهنجاری دخیل نیستند. صنعتی شدن جوامع، یک روند قهری است و خواهینخواهی دنیا و ازجمله کشور ما دیر یا زود و با آهنگ تند یا کند به این سمت در حرکت هستند. شهرنشینی همچنین فرآیندی را طی میکند. دید علم جامعهشناسی به پدیده طلاق به گونهای است که عوامل متعددی را در آن دخیل و سهیم میداند که شاید برخی از آنها برآمده از همین صنعتیشدن و زندگی شهرنشینی باشد. برای مثال، پیدایش و پررنگ شدن تفاوتهای فردی، یکی از عوامل افزایش طلاق در کشور است. در گذشته انسانها خیلی شبیه هم بودند و به یک شکل فکر میکردند. آن دوران به نوعی عصر حاکمیت هنجارها بود و انسانها در شرایط یکسان و قالبی رشد میکردند، اما در روزگار حاضر، این فشار هنجارها برداشته و تنوع فکری و رفتاری جایگزین آن شده است. اختلافات فردی، این روزها خیلی شدید شده و خود یکی از دلایل بالارفتن آمار طلاق است. در جامعهشناسی، از فضای مجازی بهعنوان تنها عامل بروز و افزایش طلاق یاد نمیشود. شاید این فضا بستری مهیا کرده باشد که احتمال آشنایی افرادی که به دلایلی از همسرانشان شکوههای کوچکی دارند، با دیگران فراهم شده و چهبسا به اختلافات دامنزده شود.
عوامل دیگری هم در بالارفتن نرخ طلاق موثر است؛ ازجمله استقلال زنان به لحاظ مالی، اقتصادی و حتی فرهنگی. زنان در گذشته هویت مستقلی نداشتند و وقتی ازدواج میکردند و فرزند میآوردند تازه دارای هویت میشدند، اما این روزها زنان مشاغل حساسی در جامعه دارند و از نظر اقتصادی مستقل شدهاند.
بسیاری از مشکلاتی که در ارتباط با نارساییهای اجتماعی به گردن فضای مجازی و شبکههای اجتماعی میافتد قبلا هم در سطح جامعه قابل رویت بوده است. اصولا از عمر فضای مجازی چه در دنیا و چه در کشور ما زمان زیادی نمیگذرد. به نظر میرسد این فضا به نوعی مظلوم واقع شده و همه مشکلات به آن حواله داده میشود.
ما یکسری عوامل داریم که آنها را موجده مینامیم. در عین حال عواملی هم هستند که نقش پررنگکننده و به تعبیر دیگر کاتالیزور دارند. برای مثال، اختلاف سنی زن و شوهر فی نفسه نمیتواند عاملی برای جدایی باشد، اما میتواند اختلافها را پررنگ و گلدرشت کند. فضای مجازی هم نمیتواند به تنهایی بهانه طلاق باشد، ولی قادر است سایر عوامل را پررنگ کند. یعنی اختلافات ریز و کوچک زوجها را درشتتر و نمایانتر میکند. اصولا فضای مجازی بستری فراهم میآورد تا کاربر شخصیتی را از خود بروز دهد که دوست دارد و نه آنچه واقعا هست. خود همین مساله دامن میزند به بسیاری از ناهنجاریهایی که به طلاق منجر میشود.
اصولا در مقام یک جامعهشناس فضای مجازی را برای نهاد خانواده فرصت میدانید یا تهدید؟
از عمر فضای مجازی چه در دنیا و چه در کشور ما خیلی نمیگذرد و به همین دلیل زود است درباره آن نظر قطعی بدهیم. مسلم است این فضا چند کارکرد دارد؛ ایجاد هویت و شخصیت سایبری و فراهم آوردن این امکان برای کاربران تا با کسانی که در فضای واقعی امکانش را ندارند، ارتباط برقرار کنند. فضای مجازی با چنین قابلیتهایی، هم فرصت است و هم تهدید. در نگاهی خوشبینانه ابتدا باید به نقشها و کارکردهای مثبت آن توجه کرد؛ مثل کارکرد همسریابی. ما هنوز آمار مشخص و متقنی نداریم که نشان دهد چند درصد از زوجهایی که از طریق فضای مجازی با یکدیگر آشنا شدهاند کارشان به طلاق و جدایی کشیده است. در اینکه نرخ طلاق در کشور بالا رفته، شکی نیست، اما نباید همه گناهها را به گردن فضای مجازی انداخت. عوامل دیگری مانند اعتیاد، روابط نامشروع، دخالت خویشاوندان و عدمتامین مالی هم در بروز طلاق نقش دارند. البته گسترش فضای مجازی هم قدری بر نرخ طلاق تاثیر داشته است، اما آمار قطعی در اینباره وجود ندارد.
چه تعامل و ارتباطی میتواند میان خانوادههای ایرانی و فضای مجازی برقرار شود؟
فضای مجازی مثل یک ابزار است با کارکردهای متفاوت. همه چیز به کاربر و نوع استفادهاش از این فضا بازمیگردد. فضای مجازی ذاتا و فی نفسه مضر نیست و بسته به نوع استفاده کاربر، هم میتوان از آن بهره برد و هم سوءاستفاده کرد.
دلایل این سوءاستفاده چه میتواند باشد؟
علت اصلیاش در ناشناخته بودن این فضا ست. انسان در یک محیط ناشناخته، چهره واقعیاش را بهتر نشان میدهد. نبود نظارت و کنترل، ضریب و امکان سوءاستفاده را بالا میبرد. با این که قرائن محکمی در دست نیست، اما به نظر میرسد سوءاستفادهها از این فضا بیشتر است. از سوی دیگر، حسنهای این فضا را بخصوص در رسانههای رسمی بخوبی اعلام نمیکنند و در عوض کارکردهای منفی و سوءاستفادهها بیشتر بازتاب داده میشود. همه اینها این حس را به جامعه تلقین میکند که عوارض فضای مجازی از محاسنش بیشتر است.
قبول دارید کاربران فضای مجازی آموزشهای لازم را هم درخصوص چگونگی استفاده از این فضا دریافت نکردهاند؟
فناوری مثل هواست و انسان بدون آنکه خود مطلع باشد از آن استفاده میکند. فناوری ارتباطات به دلیل نیاز انسان به آن، گسترش بیشتری یافته و به نوعی خود را به زندگی تحمیل کرده است. حالا عدهای از آن استفاده میکنند و جمعی دیگر سوءاستفاده.
منظورم بیشتر آموزش سواد رسانهای است.
بگذارید اینگونه بگوییم. آیا در غرب که فضای مجازی از آن آمده و احتمالا انطباقات فرهنگی بیشتری دارد، سوءاستفاده از این فضا وجود ندارد؟ چرا، آنجا هم بهرههای سوء و نادرست هست.
اما درصدش باید کمتر باشد.
این بیشتر حدس و گمان ماست وگرنه آمار متقن و محکمی در این خصوص وجود ندارد. البته من با شما هم عقیده هستم که آنجا درصد خطاها کمتر است. به هر حال مستندات چندانی در اینباره وجود ندارد. ذکر این نکته هم ضروری است که تکنولوژی برای ادامه حیاتش، مجبور است خودش را بازسازی و نوسازی کند. با در نظر گرفتن چنین مسالهای، فضای مجازی و ابزار آن قطعا چه به لحاظ کیفی و چه از منظر کمی توسعه پیدا خواهد کرد. ما باید خودمان را برای این موضوع آماده کنیم. فضای مجازی توسعه پیدا خواهد کرد و تعداد کاربرانش هم افزایش مییابد و حضور و تاثیراتش در زندگی ما بیشتر خواهد شد. پس به جای نفی و طرد این فضا ـ که البته امکانپذیر هم نیست ـ باید تلاش کنیم استفاده صحیح و کاربری بهینه از آن را در جامعه آموزش دهیم. باید یک عزم ملی برای آموزش استفاده صحیح از این ابزار جدید وجود داشته باشد.
آیا امکانپذیر است که فضای مجازی را در خدمت خانواده و ارکان آن و تحکیم روابط درونیاش قرار داد؟
از آنجا که این فضا در هر لحظه به یک رنگ درمیآید، در نتیجه راهحلها مقطعی خواهد بود. باید به افراد این توانایی را داد که از فضای مجازی استفاده بهینه را ببرند. باید ارزشهای فرهنگی را به جوانان آموزش داد و یادآوری کرد. وضع قوانین دستوری و برخوردهای سلبی هم جواب نخواهد داد. باید به کاربران آموخت عضو چه گروهی شوند و چه مطالب و دادههایی را ببینند، بخوانند و بشنوند.
آیا والدین باید از ورود فرزندانشان به فضای مجازی واهمه داشته باشند؟
والدین باید دغدغه داشته باشند، چراکه فرزندانشان وارد فضایی میشوند که همه چیز در آن موجود است. امکان دارد کاربر به سمت ضدارزشها تمایل پیدا کند. در عین حال، فضای مجازی پر است از آموزههای دینی، مذهبی و اخلاقی. والدین باید کنترل داشته باشند و البته نظارت کنند.
این نظارت باید به چه شکل باشد؟
گاه رسمی و علنی و گاهی هم پنهانی و غیررسمی. احتمال لغزش در هر لحظه وجود دارد. بماند که نظارت والدین هم محدود است و کارکرد چندانی ندارد. بیشتر باید بر آموزش تمرکز کرد.
محسن محمدی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد