به گزارش جام جم آنلاین،خودش میگوید زندان را دوست ندارد و اصرار میکند همچنان 18 سالش نشده و باید به کانون بازگردد.
خودت را معرفی کن؟
جمشید 17 ساله هستم و به جرم سرقت منزل دستگیر شدم.
اما سابقه فرار از کانون اصلاح و تربیت را داری.
بله. دو سال قبل به اتهام سرقت منزل دستگیر شدم و به کانون رفتم اما ششماه بعد به بهانه مریضی با کمک همدستانم فرار کردم.
بعد از فرار کجا رفتی؟
به مخفیگاه همدستانم در جاده بهشت زهرا رفتم و بعد از چند روز استراحت و رفع خستگی زندان، دوباره سرقتها را شروع کردم.
با این سن کم؟
من کسی را ندارم و اگر دست به سرقت نزنم گرسنه میمانم و هیچ پولی ندارم.
چرا کسی را نداری؟
پدر و مادر پیرم در شهرستان هستند و من برای کار به تهران آمدم و دزد شدم. باید یک جوری شکم خودم و آنها را سیر کنم.
اگر بدانند پولی که برایشان میفرستی دزدی است تو را میبخشند؟
نه. آنها دین و ایمان کاملی دارند و فکر میکنند من در تراشکاری کار میکنم.
اینبار بعد از چند سرقت دستگیر شدی؟
سه سرقت در غرب تهران انجام دادیم که با لو رفتن یکی از همدستانم، همگی شناسایی و دستگیر شدیم.
چرا نمیخواهی به زندان بروی؟
من هنوز 18 ساله نیستم و میخواهم در کانون باشم.
ولی قیافه ات بیشتر نشان میدهد؟
چون سختی کشیده ام و روی پای خودم بزرگ شده ام سنم زیاد نشان میدهد.
شاید میخواهی بازهم از کانون فرار کنی؟
نه. از این دربهدری خسته شدهام و دیگر نمیخواهم به سرقت دست بزنم اما زندان جای خطرناکی است و من از زندان میترسم. هرکاری لازم باشد میکنم تا به زندان نروم.
ضمیمه تپش
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد