به گزارش جام جم سیما،استودیوهای تهیهکننده این کار تایگر اسکپت پروداکشنز در انگلستان و استودیوی هوم بویز انیمیشن در نایروبی کنیا بودهاند.
پیشنهاد ساخت این سریال را اولینبار کلودیا لوید، سرپرست بخش انیمیشن استودیوی تایگر اسکپت پروداکشنز که به آفریقا سفر کرده بود، ارائه کرد. سه قسمت اولیه این سریال اولین بار در سال 2010 پخش شد.
داستانهای تینگا تینگا مثل بسیاری از داستانهای عامیانه مردم قاره آفریقا، درباره احساسات فرهنگی درباره امیال، هوسها و کنجکاویهای جالب در پادشاهی حیوانات است.
در این کار که برای گروه سنی پیشدبستان تهیه شده، داستانهایی از قلب فرهنگ آفریقا جان میگیرند.
این داستانها درباره موضوعات سادهای هستند مثل اینکه چرا زرافه گردن بلندی دارد، چرا پلنگ خال دارد و چرا گورخر راهراه است و داستانهایی درباره اینکه چرا بعضی از حیوانات پررو و بعضیهای دیگر درونگرا هستند.
در داستانهای تینگا تینگا، حیوانات داستانشان را میگویند با این امید که به مخاطب خردسالشان همزمان اندکی از فرهنگ آفریقا و پادشاهی حیوانات را آموزش دهند و سوالات سادهای درباره حیوانات در این کارتون با تصاویر جالب و قصهگویی ماهرانه پاسخ داده میشود.
در واقع یکی از اهداف این کارتون آموزش سطح بالاتری از هنر و فرهنگ کشورهای آفریقایی به مخاطب بینالمللی است.
استفاده از درجات مختلف رنگهای بنفش جنجالی، مشکی پرتحرک، انواع سبزهای جوشان در طراحی تصاویر این کارتون از ویژگیهای خاص این کار است.
ساخت این سریال از تابستان 2008 آغاز شد و همانطور که در ابتدا اشاره کردیم ایده اولیه این سریال از کلودیا لوید، تهیهکننده برنده جایزه برای کار «چارلی و لولا» که برای سفری به آفریقا رفته بود
و در آنجا با کتابهای داستان تینگا تینگا آشنا شد و با خود فکر کرد آنها قابلیت تبدیل به یک کاری تصویری زیبا را دارند و با تجربهای که او در استفاده از انیمیشن ترکیب طنز هدفدار و بالا بردن بار آموزشی داشت، کار به سرعت در مرحله تولید قرار گرفت.
داستانهای تینگا تینگا در آفریقا اتفاق میافتد که طبیعتا محتوای بومی آفریقایی زیادی دارد، علاوه بر اینکه کار تولید فیزیکی در نایروبی انجام شد، تایگر اسکپت و هوم بویز طراحان، هنرمندان و آهنگسازان محلی را برای شرکت در ساخت این پروژه استخدام کردند.
علاوه بر این گزارش شده است که 50 درصد از سود فروش تینگا تینگا از سهم تایگر اسکپت صرف اهداف آموزشی در آفریقای شرقی میشود. در این کار کلودیا لوید تهیهکننده، ریچارد جفری کارگردان و اندرو زین تهیهکننده ارشد بودهاند.
لوید میگوید که برای یاد گرفتن زبان سواحیلی شروع به خواندن داستانهای کودکان کرد و با این داستانها روبهرو شده چرا شیر میغرد؟ چرا اسب آبی مو ندارد؟ و... که همه از داستانهای سنتی آفریقایی کودکان بودند که شبیه داستانهایی بود که رودیاور کیپلینگ از ادبیات هندوستان الهام گرفت.
در جریان همین سفر او با دیدن کارهای یک هنرمند محلی در تانزانیا با سبک تولید هنری تینگا تینگا آشنا شد
و با دیدن آنها به این نتیجه رسید که این سبک گرافیکی و تخت را براحتی میتوان در انیمیشن دوبعدی استفاده کرد. او این ایده را برای شرکت تایگر فرستاد و آنها آن را پسندیدند و بودجه تولید این کار را برای او فرستادند.
اما بزودی مشخص شد که هیچکدام از شهرهای تانزانیا امکانات لازم جهت تامین نیروی برق مطمئن یا دسترسی کافی به اینترنت یا تعداد زیاد کامپیوتر را که از نیازهای اولیه انیمیشن مدرن امروزی است ندارد.
تا اینکه در نایروبی او کمپانی هوم بویز را یافت که مدیرش مایک ربر بود که در کار تولید موسیقی محلی بود و بتازگی یک استودیوی رادیویی تاسیس کرده بود.
او فردی برنامهریز و ریسکپذیر با فکری باز بود و کلودیا به او پیشنهاد داد در صورتی که او بتواند 25 کامپیوتر، یک ست تدوین و یک اتصال به شبکه اینترنت خوب تهیه کند برنامه پایلوت را به استودیوی او میآورد. او تمام این تعهدات را اجرا کرد و کلودیا با سه نفر از روسای کمپانی تایگر به نایروبی رفت.
او میگوید که آنها شش هفته در حال بررسی بودند که کار را چگونه تولید کنند. ایده اولیه ساخت قسمتها دو دقیقه بود، اما عملا بر هشت دقیقه توافق کردند.
تیم تولید شامل افرادی از کنیا بود، اما دو انیماتور تانزانیایی و هنرمندان سبک تینگا تینگا نیز در این تیم بودند.
با وجود اینکه بعضی از آنها تجربه ساخت آگهیهای تجاری را داشتند یا اینکه دورههای آموزشی کوتاهمدت را گذرانده بودند، تجربه آنها خیلی محدود بود و خودشان انیمیشن را یاد گرفته بودند.
با وجود این در کنیا یک پیشینه قوی برای کارتونیستها و کاریکاتوریستها وجود داشت و توجه زیادی به کمیک بود که تیم تولید میتوانست بر آن تکیه کند.
برای تولید این کار آنها 16 انیماتور، 11 طراح و سه هنرمند سبک تینگا تینگا و یک آهنگساز محلی، یک بخش تدوین صدا شامل چهار نفر، یک تیم تولید شش نفره شامل سه نویسنده کنیایی و صداپیشه استخدام کردند.
کلودیا لوید درباره سطح کلی مهارتهای تولید در کنیا میگوید: «آنها نسبتا صنعت تلویزیونی کوچکی داشته و در واقع تولید انیمیشن ناچیزی دارند».
او میگوید، همه چیز در کنیا تولید و بهوسیله یک اپ به شیوه HD منتقل میشد.
در نایروبی ظرفیت HD وجود نداشت. آپلود هر داستان یک روز طول میکشید و هزینه اینترنت خیلی بالا بود و هزینه آب و برق هم خیلی زیاد میشد؛ ولی با همه اینها در کل هزینه تولید 15 درصد ارزانتر از انگلستان درآمد.
تولید کار پایلوت 18 ماه طول کشید و در آن موقع بود که لوید توانست آن را به پخشکنندههای احتمالی ارائه کند و یکی از کانالهای کودک موافقت کرد که 25 درصد هزینه را بپردازد و کانال کودک دیزنی6 درصد هزینه را تقبل کرد.
به نظر لوید، دلیل جذابیت این کار این است که بهتازگی داستانهای آفریقایی است و بازگشت به شیوه قصهگویی است، اما اینها را باید برای مخاطب بینالمللی متناسب کرد.
او میگوید که ما باید این داستانها را طوری تطبیق میدادیم که برای بینندگان سراسر دنیا جواب بدهند.
باید یک گروه شش نفره از شخصیتهای مختلف خلق میکردیم که در قسمتهای مختلف داستان حضور داشته باشند.
شخصیتهای اصلی این داستانها میمون قرمز که راوی داستان است، فیل که مغز کوچکی دارد، شیر سلطان جنگل، اسب آبی، پرنده کنهخوار، لاکپشت و دو میمون زرد و نارنجی که برادران میمون قرمز هستند، میباشند.
این کار براساس داستانهای خلقت حیوانات در آفریقا تولید شده، به مخاطب میگوید که براساس قصهها چطور حیوانات مورد علاقه شما به این صورت که امروزه هستند، درآمدهاند.
به گفته تیم تولید، در این کارتونها دنیایی هست که شما میتوانید خیلی نزدیک به خورشید پرواز کنید، روی ابرها بپرید و توفانهای موزیکال را ببینید.
جایی که میتوانید با گروه کر غروب آفتاب بخوانید یا زیر ستارههای تینگا تینگا به خواب بروید. یک دنیای جادویی که در آن حیوانات جلوی چشم شما تغییر شکل میدهند.
پریسا کاشانیان
ضمیمه قاب کوچک
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد