علی (صابر ابر) بعد از چهارسال آشنایی با مهتاب ناگهان تصمیم میگیرد، رازی را برای او برملا کند. این راز اگرچه «نزدیکتر» را از یک ملودرام خانوادگی به سمت یک ساختار معمایی ـ ماجراجویانه پیش میبرد و بر تعلیق قصه میافزاید اما مهتاب را نیز در یک وضعیت تعلیق در تصمیمش نسبت به آیندهاش و زندگی مشترک قرار میدهد.
علی او را به خانهای قدیمی و ویلایی میبرد که پشت آن، همه اعضای خانوادهاش جمع شدهاند؛ همان خانوادهای که علی وجود آنها را انکار کرده بود و به مهتاب گفته بود، در یک تصادف رانندگی کشته شدهاند. هرچه فیلم جلوتر میرود، رمزگشایی بیشتری از این راز مگو صورت میگیرد و مخاطب درمییابد که علی سالها درگیر اعتیاد بوده و به همین دلیل، خانوادهاش او را طرد کردهاند، غیر از مادرش که همیشه پشتیبان او بوده و به همین دلیل مورد انتقاد خواهر و برادرش و البته پسرخالهاش (پارسا پیروزفر) قرار میگیرد که او هم رازی را سالهای سال در دلش مخفی کرده بود. عشقش به دخترخالهاش یعنی خواهر علی (نازنین فراهانی) که بیش از بقیه با او بر سر جنگ بود و البته خودش هم زندگی خصوصی بیسر و سامانی خارج از ایران داشت. برادر بزرگتر علی (محمد بحرانی) نیز در آستانه جدایی از همسرش قرار داشت و پسرش را با وجود میل باطنی او راهی فرنگ کرده بود. ما با تصویری از یک خانواده از هم گسسته مواجه هستیم که هر کدام به واسطه اتفاقات تلخی که در زندگیشان رخ داده بود، در شرایط مطلوبی به سر نمیبردند. علی اما آماده بود، به واسطه حس اعتماد و نزدیکی که از مهتاب گرفته بود، به آغوش خانوادهاش برگردد و گذشته خویش را جبران کند، اما خواهر و برادرش این بازگشت و رجوع ندامت وار او را برنمیتابند و علی را عامل اصلی این گسست و بهویژه رنجهای مادرشان میدانند. فیلم نه به مساله اعتیاد که به نحوه مواجهه آدمها بهویژه دیگران نزدیک نسبت به فرد معتادی میپردازد که از دام اعتیاد رهیده و پاک شده، اما خانواده او را نمیپذیرد و پس میزند. فیلم به آسیبشناسی رفتاری ـ عاطفی افراد آسیبدیده از اعتیاد و تَرک کرده میپردازد که گاه پیامدها و آثار مخربی که دارد، بیش از خود مواد مخدر است و موجب سرخوردگی و یاس فرد پاک شده میشود و چه بسا او را بار دیگر در معرض گرایش به اعتیاد قرار میدهد.
«نزدیکتر» تلاش کرده تا با بازنمایی این موقعیت به سویه روانشناختی ماجرا نیز بپردازد و به جای معتاد به عنوان مجرم، از معتاد به عنوان بیمار حرف بزند. اعتیاد یکی از پیامدهای افسردگی و سرخوردگی عاطفی است که در انتهای فیلم با رمزگشایی مادر علی به آن پی میبریم که او در کودکی زمانی که از مدرسه به خانه برگشت، پدرش را حلقآویز در خانه دیده بود و چه بسا همین مساله ضربه روحی شدیدی به او وارد کرده که به مرور زمان و بهواسطه برخی ناکامیهای دیگری که در زندگی تجربه کرده، او را به ورطه اعتیاد کشانده است. خودکشی پدر و دیدن آن صحنه در کودکی و کانون سرد خانوادگی در گرایش علی به اعتیاد موثر بود و فقدان عشق و حمایت عاطفی آن را تشدید میکرد. شاید برای همین بود که علی بعد از اینکه طعم عشق و محبت و دوست داشتن را به واسطه مهتاب تجربه کرد و به قول خودش او را نزدیکتر از بقیه به خود دید، تصمیم گرفت رازش را برای او بگوید. در تیزرهای تبلیغاتی فیلم نیز آمده ترک میکنم تا ترکم نکنی تا بر معجزه عشق تاکید شود. گویی عشق از خویشاوندی هم قویتر است و رفتاری که خانواده علی با او کردند، چه بسا مخربتر و کشندهتر از غریبهها بود که به قول حافظ، من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هرچه کرد آن آشنا کرد.
نزدیکتر از فضاسازی بصری و بازیهای خوبی برخوردار است و در شخصیتپردازی نیز بهخوبی عمل میکند. آدمهای قصه غریبههای آشنایی هستند که مخاطب با آنها براحتی همذاتپنداری میکند و حال هر کدام را میفهمد. فیلم در پایان بدون اینکه در ورطه اغراق بیفتد، یک آشتی کمرنگ و صلح با خویش و امید به رستگاری نسبی را ترسیم میکند که آش رشته پختن شاید بهعنوان یک سنت ایرانی موجب میشود، این خانواده بار دیگر دور هم جمع شوند. بازگشت به خویشتن خانوادگی. اگرچه با یک پایان نسبتا باز مواجه هستیم تا مهتاب تصمیمش را برای رفتن و ماندن بگیرد، اما صحبت قبل از رفتنش با علی، روزنههای امید را باز میگذارد.
سیدرضا صائمی
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد