چطور شد که سراغ مولانا رفتید؟
ایرانی جماعت همیشه سراغ مولانا میرود. مولانا با همه اخت است. ایرانیها سراغ مولانا نمیروند، چون مولانا همیشه کنارشان هست؛ همانطور که حافظ هست. در این مورد یک تجربه قبلی داشتم. سال 72 نمایش «نوبت دیوانگی» را کار کردم که آن را پرویز زاهدی بسیار خوب نوشته بود. ایشان همان نویسنده امیرکبیر هستند. ما آن نمایش را کار کردیم و خیلی هم موفق بود. این بار این کار را آقای ابراهیمیان نوشته بود. 6 ـ 5 سال قبل به من پیشنهاد داد که روی نمایش «بازار عاشقان» کار کنیم. آن موقع تمرین را هم شروع کردیم، اما بنا به دلایلی تمرین را تعطیل کردیم. سال قبل آقای ابراهیمیان باز هم پیشنهاد دادند کار را شروع کنیم. ما هم این کار را انجام دادیم و کار را به اینجا رساندیم.
استقبال از این نمایش طی این چند روزی که اجرا شده، به چه صورت بوده است؟
همانطور که استحضار دارید ما از هفتم فروردین شروع کردیم و اصلا انتظار این استقبال را نداشتیم، چون مردم درگیر دید و بازدید عید بودند. با این حال در این چند اجرا، تالار وحدت پر بوده است. کسانی که کار را دیدند به دیگران هم معرفی کردند. عدهای هم در بین تماشاگران بودند که میگفتند سه بار نمایش را تماشا کردهاند.
تئاتر شما در سالن بزرگی مثل تالار وحدت روی صحنه رفته است. سوال بعدی من درباره نمایشهایی است که در سالنهای کوچک اجرا میشود، اما همان سالنهای کوچک هم خالی از تماشاگر هستند و حتی من به عنوان تماشاگر از استقبال کم تماشاگران اصطلاحا توی ذوقم میخورد، وای به حال عوامل نمایش. به نظر شما مشکل در کجاست؟
علت به خود ما برمیگردد. من همیشه گفتم در ایران تماشاگران بسیار نجیب و بسیار فهیمی داریم. من روی این فهیم بودن مخاطب ایرانی تاکید دارم. تماشاگران امروز ما تماشاگرانی هستند که میآیند تئاتر ببینند. خوشبختانه تماشاگران امروز ما فقط قشر فوکول کراواتی نیستند. یک قشر خاصی نیستند که بوی عطر و ادکلن شان سالن را پر کند و بیایند تئاتر ببینند که پز بدهند، چون تئاتر جزو هنرهای فاخر است؛ جزو هنرهایی است که آدمهای خاص به دیدنش میروند. اگر بعضی سالنها با عدم توجه تماشاگر روبهرو میشود، مشکل را از خودمان و مدیرانمان میبینم. تماشاگر هیچ تقصیری ندارد. ما به تماشاگر هرچه دهیم نمیگوید نه، او تغذیه میکند. این ما هستیم که باید بفهمیم خوراکی که به او میدهیم، شایسته فهم او هست یا نه. متاسفانه تئاترهای ما چند سال است گرفتار شتر گاو پلنگ شدهاند. تکلیف تماشاگر ما معلوم نیست، نه با خودش نه با تئاترش، نه با سالن هایش، نه با من هنرمندش. ما باید تکلیف خود را با تماشاگران مشخص کنیم. یک تماشاگر باید بداند وقتی میخواهد از خانه بیرون بیاید، قرار است چه تئاتری ببیند. سالنش را مشخص کند و برود تئاترش را ببیند. بگذارید مثالی بزنم. نه اینکه بخواهم خودم را جدا کنم، اما به عنوان مثال تقریبا تماشاگر من با من قرارداد نامحسوسی بسته و میداند وقتی قرار است تئاتر مرا ببیند، چه تئاتری را میبیند. تماشاگر این قرارداد و ارتباط را باید با تمام هنرمندان داشته باشد. همه چیز وصل به هم است. شما میدانید که تئاتر تجربی یکی از پیشروترین تئاترهاست که متاسفانه در کشور ما آن را با تئاتر آماتور اشتباه میگیرند. من خودم نه وقتش را دارم، نه حوصلهاش را نه جراتش را که تئاتر تجربی کار کنم. گروتسکی میگفت بعد از 50 سال هنوز دارم تجربه میکنم. برخی دوستان ما در دانشگاهها باید تئاتر تجربی کار کنند، اما هر تئاتر تجربی را تماشاگر عام نمیتواند برتابد. خیلی از تئاترها برای دانشگاه و یکسری تماشاگر خاص درست شده است. وقتی بخواهیم برای همه چیز، یک نسخه بنویسیم، نمیشود. ما باید بدانیم ذائقه تماشاگرمان چیست. اول باید تماشاگر را معتاد تئاتر کنیم، او را به تئاتر عادت بدهیم، بعد کمکم دست او را بگیریم و با خودمان بالا ببریم. نمیشود یک دفعه یک تئاتر اکسپرسیونیستی یا پست مدرن که هیچ چیزش به چیز دیگرش نمیخورد را به خوردش بدهیم.
خیلیها معتقدند آنقدر فقر نمایشنامه ایرانی داریم که اصلا ترجیح میدهند فقط تئاترهایی را ببینند که ترجمه یک متن خارجی است.
اصلا اشکال ندارد. تکلیف ما با آنها روشن است. این که گفتید خوب است، چون روزی یکی از استادان بنام گفته بود ما اصلا درام نداریم. البته ایشان کملطفی کرده بود. تماشاگری که میخواهد تئاتر خارجی ببیند، نباید بیاید کار مرا ببیند. باید کار ترجمه ببیند، اما ترجمه هم نباید شتر گاو پلنگ باشد. داخل پرانتز بگویم که گاهی در جشنوارههای تئاتر میبینم که گروههای خارجی که به ایران میآورند، دانشجویان ما همان تئاترها را بشدت از آنها بهتر کار میکنند. باید سالن ما و سبک کارها مشخص شود. ضمنا آرزو کنیم تئاتر در سبد اقتصادی تمام خانوادهها قرار بگیرد و جزئی از زندگی همه مردم شود. کتابخانههای ما امروز غریب افتادند. تئاتر هم غریب است. الان تئاتر آزاد طرفداران خودش را دارد. تماشاگر تئاتر آزاد به دیدن تئاتر ما نمیآید، تماشاگر تئاتر ما هم به دیدن آن تئاترها نمیرود، ولی آنها دارند خوب کار میکنند، اما ما درباره تئاتری حرف میزنیم که اجتماعی است، علمی است و مال این مملکت است. ما میخواهیم این تئاتر در سبد اقتصادی خانوادهها قرار بگیرد.
سجاد روشنی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد