با محمدسعید شریفیان، آهنگساز برجسته و مدرس دانشگاه

موسیقی را اجتماعی‌تر کنیم

محمدسعید شریفیان یکی از جدی‌ترین آهنگسازان کشورمان است که در فضای دانشگاهی هم چهره‌ای مطرح محسوب می‌شود. او این روزها در تازه‌ترین اثرش «ارمیا» سراغ موضوع مهم دریاچه ارومیه و اقوامی که اطراف آن زندگی می‌کنند، رفته است.
کد خبر: ۹۲۲۱۵۸
موسیقی را اجتماعی‌تر کنیم

این سمفونی امشب در تالار وحدت با حضور رهبر مهمان اجرا ایوان الیو اجرا می‌شود. با شریفیان درباره این تجربه تازه‌اش گفت‌وگویی انجام دادیم.

ارکستر سمفونیک تهران امشب به رهبری ایوان الیو، رهبر بلغارستانی در تالار وحدت روی صحنه می‌رود تا سمفونی را که شما برای دریاچه ارومیه نوشته‌اید اجرا کند. چه شد که سراغ این موضوع رفتید؟

دریاچه ارومیه و اقوامی که در اطراف آن زندگی می‌کنند از سال‌ها پیش برایم جذاب بوده‌اند. ارومیه شرایط خاصی دارد و به‌دلیل سفرهای متعددی که به آن داشتم می‌دیدم اقوام مختلف ترک، کرد، آسوری و ارمنی با یکدیگر همزیستی خوبی داشته و در نهایت آرامش در کنار هم زندگی می‌کنند. همیشه احساس می‌کردم این شرایط چالش‌های خوبی برای کار آهنگسازی در خود دارد و می‌توان به آن پرداخت. به همین دلیل «اِرمیا» (سمفونی وحدت و همزیستی اقوام ایرانی) را نوشتم و قرار است اجرا شود. ما می‌بینیم که در همه کشورهای اطرافمان جنگ است، اما ایران در امنیت به سر می‌برد. تا زمانی که همه زیر یک پرچم و در یک تمامیت ارضی به سر می‌بریم امن خواهیم بود. طبعا از این نظر هم کار کردن روی موضوع مهم اقوام مقوله‌ای است که نباید از آن غافل شد.

نکته دیگر این‌که ما درباره ارومیه با یک مقوله زیست‌محیطی هم روبه‌رو هستیم. همه می‌دانیم این دریاچه چه اتفاقاتی را از سر گذرانده و حالا هم اگر مسیر بازسازی‌اش کاملا درست پیش برود شاید برسد به آنچه 20 سال پیش بوده است. باید همیشه به خاطرداشته باشیم ما روی کره زمین تنها نیستیم، در دریاچه ارومیه انواع و اقسام حیات وحش، قوهای مهاجر، پلیکان‌ها و آبزیان خاص، انواع تالاب‌ها و... وجود داشته که اهمیت دارد و می‌شود پرداخت بیشتری داشت.

چرا برای این اجرا از یک رهبر خارجی دعوت کردید؟

«ارمیا» کار خیلی دشواری بوده و اجرای آن راحت نیست. امسال از من دو قطعه از ساخته‌هایم را برای اجرا در ارکستر سمفونیک خواستند، من این قطعات را دادم و اجرا هم شدند. اما میان اجرای قطعاتم با یک سمفونی دشوار تفاوت‌های زیادی هست و هماهنگی‌های هنری و اجرایی آن زمان زیادی را می‌طلبد. شرایط موسیقی همان‌طور که می‌دانید در کشورمان چندان سر و سامانی ندارد و ترجیح دادم از یک رهبر حرفه‌ای برای این اجرا کمک بگیرم. ضمن این‌که این اتفاق همیشه در ایران و دیگر کشورها رخ می‌دهد و حضور رهبران مهمان از دیگر کشورها اتفاقی کاملا طبیعی است.

به این نکته اشاره کردید که نوشتن این اثر برایتان چالش جذابی بوده و حضور اقوام ایرانی متعدد با فرهنگ‌های متفاوت در این خطه یکی از موضوعاتی است که توجهتان را جلب کرده است. کمی درباره این موضوع توضیح دهید.

دقیقا همین‌طور است. همین اتفاق در ذهنم چالش جذابی را ایجاد کرده بود. فرهنگ‌های مختلف این اقوام این امکان را برایم فراهم کرد که همه آنها را بررسی کرده و سازهای محلی را هم وارد فضای سمفونیک کنم. از ملودی‌های موجود در منطقه هم در این کار بسیار الهام گرفته‌ام و می‌توان حضور آنها را در «ارمیا» احساس کرد.

سازهای محلی چگونه وارد ارکستر شده‌اند؟ به نظر کار بسیار دشواری می‌آید.

مدیریت هنری این اجرا را خودم به‌عهده دارم و این بخش را هم خودم انجام داده‌ام. واقعا هم کار سختی بود که بخواهم نوازندگان محلی را گزینش کنم و به آنها آموزش دهم. چون این عزیزان نت‌خوانی هم بلد نیستند و ورودشان به چارچوب کار سمفونیک سخت است. شاید کسانی که از بیرون نگاه می‌کنند فکر کنند این نوازندگان قطعاتی را سولو اجرا می‌کنند و این اتفاق پیچیده نیست، اما واقعا کار دشواری است که نوازنده محلی را وارد معادلات رفت و آمدهای هارمونیک ارکستر کنیم.

با توجه به این‌که سال‌های زیادی خارج از ایران فعالیت داشته‌اید، ساخت سمفونی برای اقوام یا محیط‌زیست تا چه حد در دیگر نقاط جهان معمول است؟

راستش هیچ جای دنیا را نمی‌شود با ایران مقایسه کرد. چون هیچ چیز ایران شبیه جاهای دیگر نیست. هم نقاط ضعفش متفاوت است و هم نقاط قوتش. اما باید بگویم در کشورهای پیشرفته چنین کارهایی چند قرن پیش انجام شده و اکنون به انجام کارهای فراملی رسیده‌اند، در حالی که ما در این فضا به مقولات ملی‌مان هم خوب نپرداخته‌ایم.

امروز در مقولات فرهنگی جهان فضای فکری آلترا مدرنی ایجاد شده است و هر روز هم بیشتر می‌شود. در این فضا آدم‌ها مدام به هم نزدیک‌تر می‌شوند و با کارهای فرهنگی سعی می‌کنند پذیرش فرهنگ‌های دیگر را در جوامع بالا ببرند و به تفاوت‌های همدیگر ارزش و احترام بگذارند. می‌بینیم که مثلا یک اروپایی برای آفریقایی‌ها نگران می‌شود و می‌کوشد به آنها کمک کند تا شرایط بهتری داشته باشند. در واقع این تفکر فرا مدرنیته باعث می‌شود آدم‌ها به هم نزدیک‌تر شوند. ساخت اثری برای دریاچه ارومیه و اقوام اطراف آن هم به نظرم می‌تواند شروع خوبی بوده و به اتفاقات مهم و محکمی بینجامد که موسیقی ما را به مقاصد فرهنگی و اجتماعی‌تر نزدیک‌تر کند.

نکته مهم دیگر شرایط ارکستر سمفونیک است. در دوره حضور آقای رهبری در ارکستر بسیاری از نوازندگان با سابقه رفتند و برخی هم دیگر به ارکستر بازنگشتند. با توجه به این‌که می‌دانم آثار شما بسیار دشوار است و هر نوازنده‌ای نمی‌تواند از پس اجرای آن بربیاد، فکر می‌کنید اجرای ارکستر چگونه پیش برود؟

اتفاقا آقای ایوان که رهبری اجرا را به‌عهده دارد هر روز با خنده به من می‌گوید این سمفونی خیلی دشوار است و انگار آن را برای ارکستر سمفونیک لندن نوشته‌ام. در دوره قبل بین نسل‌های مختلف موسیقی اختلافی افتاد و خیلی از افراد باسابقه ارکستر را از دست دادیم. هر چند اتفاق خوبی نبود، اما اکنون بعضی از آنها بازگشته‌اند و ترکیبی از نوازندگان پیشکسوت و جوان داریم. این برای آینده ارکستر اتفاق خوبی است، پیشکسوت‌ها به جوان‌ها یاد می‌دهند و جوان‌ها هم شور و شوق می‌آورند و برای آینده و جایگزینی در جایگاه پیشکسوت‌ها آماده می‌شوند. در واقع این اتفاق می‌تواند آشتی میان نسل‌های مختلف نوازندگی در کشورمان باشد.

به عنوان سوال پایانی می‌خواستم بدانم آیا پروژه دیگری شبیه «ارمیا» دارید که در آن به قومیتی خاص یا مشکل زیست‌محیطی پرداخته باشید؟

نه اصلا. من آهنگسازی هستم که همیشه دنبال چالش با خودم می‌گردم در کارم چالش‌های تازه پیدا می‌کنم و به هیچ وجه دوست ندارم خودم را تکرار کنم. بنابراین دنبال چالش‌های تازه می‌روم.

زینب مرتضایی‌فرد

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها