به گزارش جام جم آنلاین ، گزارش وقوع آتش سوزی یک دستگاه خودرو سواری سمند در جاده ورامین ساعت 03:00 بامداد 16تیرماه سالجاری به مرکز امدادی 125 اعلام شد.
با حضور مأمورین آتش نشانی در محل اعلام شده در کمربندی دوم تهران (جاده ورامین – پل فیروزآباد) و انجام عملیات اطفای حریق، مأمورین آتش نشانی در بررسی داخلِ سمند سوخته شده با جسد فردی بر روی صندلی شاگرد راننده مواجه شدند که بلافاصله موضوع از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 به کلانتری 211 قلعه نو اعلام شد.
پرونده در اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ
با حضور مأمورین کلانتری 211 قلعه نو در محل کشفِ جسد سوخته شده و تأیید خبر اولیه، موضوع به پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام و بلافاصله کارآگاهان بررسی صحنه جرم اداره دهم و عوامل تشخیص هویت پلیس آگاهی در محل حاضر شدند؛ در همان بررسیهای اولیه بر روی جسد آثار اصابت ضربات جسم تیز شبیه به چاقو بر روی بدن متوفی شناسایی شد.
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمـد و به دستور رئیس شعبه 103 دادگاه عمومی و انقلاب کهریزک، پرونده در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
شناسایی هویت مقتول
با آغاز تحقیقات بر روی جسد ناشناس، کارآگاهان با شناسایی ارکان هویتی خودرو سمند، اقدام به شناسایی مالک آن بنام «پژمان . م» (متولد 1347) کرده و در تماس با خانواده پژمان و حضور برادر وی در اداره دهم پلیس آگاهی موفق به شناسایی هویت متوفی (پژمان.م) شدند.
برادر مقتول که از طریق گردنبند فلزی روی گردنِ مقتول موفق به شناسایی جسد برادرش شده بود، در اظهارات اولیه به کارآگاهان عنوان کرد که برادرش در منطقه فلکه سوم تهرانپارس زندگی می کرده و دارای همسر و دو دختر 10 و 12 ساله است.
اظهارات همسر مقتول
با آغاز تحقیقات و حضور همسر مقتول در اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ، وی در اظهاراتش به کارآگاهان عنوان داشت: 15 تیرماه، به همراه همسر و بچه ها به منزل پدرم برای صرف شام رفته بودیم و پس از صرف شام، بهمن از خانه خارج شد. ساعت 22:30 بهمن با من تماس گرفت؛ از او خواستم تا به دنبال من و بچه ها بیاید تا به خانه بازگردیم اما او با طرح بهانه خستگی پیشنهاد داد که من و بچه ها، شب را منزل پدرم بمانم و من نیز به ناچار قبول کردم؛ پس از آن نیز دیگر اطلاعی از بهمن نداشتم تا اینکه پلیس با من تماس گرفت.
شناسایی یک دستگاه خودرو پژو 207 در پارکینگ منزل مقتول
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ با حضور در محل سکونت مقتول در یک ساختمان دو طبقه، در پارکینگ ساختمان با یک دستگاه خودرو پژو 207 روبرو شدند؛ ابتدا تصور بر آن بود که خودرو متعلق به همسایه طبقه اول است اما در ادامه مشخص شد که در ساعت 23:00 مورخه 15 تیرماه، جوانی حدودا 30 ساله با یک دستگاه خودرو پژو 207 به منزل مقتول مراجعه و پس از قرار دادن خودرو 207 در محل پارکینگ متعلق به مقتول، با خودرو سمند سفید رنگ مقتول و بهمراه وی از ساختمان خارج شده است.
شناسایی پسرخاله همسر مقتول
با توجه به اطلاعات بدست آمده، کارآگاهان در تحقیقات از اعضای خانواده مقتول اطلاع پیدا کردند که مقتول به همراه پسرخاله همسرش بنام «ناصر.ب» (متولد 1372) و به صورت مشارکتی در زمینه خرید و فروش خودرو فعالیت داشته و به تازگی اقدام به خرید یک دستگاه خودرو پژو 207 (خودرو کشف شده در پارکینگ منزل مقتول) کرده اند.
کارآگاهان به تحقیق از «ناصر.ب» پرداخته و او به کارآگاهان گفت: به خاطر نداشتن پارکینگ، پژو 207 تازه خریداری شده را به پارکینگ خانه پژمان (مقتول) بردم تا پس از پایان تعطیلات آخر هفته، اقدام به فروش آن کنیم؛ پس از گذاشتن ماشین در داخل پارکینگ، متوفی اصرار کرد که مرا تا منزل برساند و زمانیکه من اصرار او را برای اینکار دیدم، قبول کردم تا مرا به سه راه تهرانپارس برساند تا از آنجا خودم به خانه بروم و پس از آن دیگر اطلاعی از وی نداشتم تا اینکه در تماس با همسر مقتول متوجه موضوع شدم.
بررسی اظهارات همسر مقتول
در ادامه رسیدگی به پرونده، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که مقتول و همسرش بنام «الهام» ( متولد 1360 ) چندین سال است که با یکدیگر اختلاف داشته و این اختلاف به تازگی شدت پیدا کرده است ؛ همچنین در بررسی اظهارات همسر مقتول مبنی بر حضور در خانه پدرش، کارآگاهان در تحقیقات خود اطلاع پیدا کردند که پدر و مادر الهام در مورخه 15 تیرماه در مسافرت خارج از تهران بوده اند!!!
بررسی اظهارات ناصر . ب
در ادامه تحقیقات، کارآگاهان با بررسی اظهارات «ناصر.ب» اطلاع پیدا کردند که پس از خارج شدن مقتول به همراه ناصر از پارکینگ خانهی مقتول و بر خلاف ادعای ناصر که عنوان کرده بود مقتول وی را به سه راه تهرانپارس رسانده است، آنها به سمت منطقه حکیمیه رفتهاند.
آغاز تحقیقات پلیسی از الهام و ناصر
با توجه به اطلاعات جدید بدست آمده در طول رسیدگی به پرونده و محرز شدن کذب بودن اظهارات الهام و ناصر در خصوص شب جنایت، ضمن هماهنگی با مقام قضایی هر دو نفر آنها در مورخه26 تیرماه دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شدند.
در تحقیقات پلیس، الهام به داشتن رابطه عاطفی با پسرخاله اش (ناصر) اعتراف کرد اما منکر هرگونه مشارکت و یا دخالتش در جنایت و مرگ همسرش (پژمان) شد؛ وی در قسمتی در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: چندین بار ناصر از من درخواست ازدواج کرده بود اما من هر بار به او عنوان می کردم که من دارای همسر و دو فرزند هستم و این کار عملا امکان پذیر نیست؛ ناصر چندین بار عنوان کرده بود که باید مانع ازدواجمان را از میان بردارد و حتی یک بار نیز پیشنهاد داد که پژمان را با سم به قتل برسانیم که با او مخالفت کردم و به هیچ عنوان اطلاع ندارم که آیا او همسرم را کشته است یا نه؟.
با توجه به اعتراف الهام به داشتن رابطه عاطفی با ناصر، او نیز به داشتن این رابطه اعتراف اما در ادامه تحقیقات با تکرار صحبت های اول مدعی شد که هیچ ارتباطی در مرگ پژمان نداشته است.
سرانجام ناصر که تمامی دلایل و مدارک علمی و پلیسی بدست آمده در طول رسیدگی به پرونده مرگ پژمان نشان از مشارکت مستقیم در ارتکاب جنایت داشت، در مورخه 31 تیرماه اعتراف کرد و گفت که پژمان توسط وی به قتل رسیده و مدعی شد که الهام هیچگونه ارتباطی در این ماجرا ندارد.
ناصر در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: یک روز قبل از جنایت و طی تماس تلفنی با الهام متوجه درگیری شدید مابین الهام و همسرش شدم؛ بسیار عصبانی شدم و تصمیم گرفتم تا اینبار به هر شکل ممکن تصمیم گذشته خودم برای کشتن پژمان را، حتی به تنهایی هم که شده انجام دهم؛ ساعت 23:00 مورخه 15 تیرماه با اطلاع از این موضوع که الهام خانه اش را ترک کرده و به منزل پدرش رفته، به بهانه تحویل دادن پژو 207 به خانه مقتول رفتم؛ مقتول قصد داشت تا مرا به خانه مان برساند اما با طرح این موضوع که با یکی از دوستانم در شهرک حکیمیه قرار ملاقات دارم، از وی خواستم تا مرا به حکیمیه برساند؛ زمانیکه به بهانه پیاده شدن از پژمان خواستم تا ماشین را نگهدارد، به محض توقف با چاقو به وی حمله ور شده و چندین ضربه به او زدم و او را به قتل رساندم جسد مقتول را به روی صندلی شاگرد راننده منتقل کردم و بی هدف به راه افتادم؛ مسیر اتوبان امام علی [شمال به جنوب] را ادامه دادم تا اینکه ناگهان خودم را ابتدای جاده ورامین دیدم؛ ابتدا قصد آتش زدن ماشین را نداشتم اما پس از چند متری که از ماشین دور شده بودم، تصمیم به آتش زدن ماشین گرفتم؛ با بنزین داخل صندوق عقب، صندلی راننده و شاگرد راننده را به آتش کشیده و به سرعت از محل دور شدم.
سرهنگ کارآگاه حمیـد مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر، افزود: با وجود اعتراف اولیه متهم اصلی پرونده به ارتکاب جنایت و طرح ادعای ایشان مبنی بر عدم دخالت همسر متوفی در مرگ همسرش، اما به واسطه محرز شدن کذب بودن اظهارات اولیه هر دو متهم و به جهت تکمیل تحقیقات پرونده، متهم اصلی پرونده با قرار بازداشت موقت و همسر متوفی با قرار قانونی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار داده شدند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
البته اعدام كمشونه