«الموت» زخم‌دار‌ گردشگری بدون امکانات

روزهای پایانی شهریور، هرساله از شلوغ‌ترین و پررفت و آمدترین روزهای سال از نظر تعداد سفر و مسافر است. در این ایام خانواده‌های ایرانی درصدد هستند نهایت بهره را از تعطیلات تابستانی ببرند و با روحیه‌ای تازه و عالی وارد ماه مهر شوند.‌ترافیک سنگین جاده‌ها از یک طرف نیروهای امدادی و انتظامی را در حالت آماده‌باش نگه می‌دارد و از طرفی تعداد کثیر مسافران باعث رونق هتل‌ها و مسافرخانه‌ها می‌شود. در بسیاری از مواقع مسافران به دلیل نبود جا در هتل‌ها مجبور هستند رخت اقامت در بوستان، جنگل، کوه، دشت و کنار دریا بگسترند. به هرحال روزگارشان خوش باد.
کد خبر: ۹۴۹۶۵۵
«الموت» زخم‌دار‌ گردشگری بدون امکانات

اما در این میان، کوهستان تاریخی الموت حال و روز خوبی ندارد. به جرأت می‌توان گفت بسیاری از هموطنان از الموت تنها نامی شنیده‌اند و اطلاعات زیاد که نه حتی آگاهی مختصری هم از این زیبای غنوده در آغوش البرز ندارند.

در آخرین جمعه شهریور به الموت و روستای تاریخی گرمارود رفتم به این امید که در این روز تعطیل و ایام پایانی شهریور چراغ هتل نویذر (تنها هتل این کوهستان) را به واسطه مسافران داخلی و خارجی روشن ببینم؛ اما.... پیرمردی را در لابی هتل دیدم که تنها نشسته بود. از او سراغ مدیر هتل را گرفتم. با نگاهی از پشت عینک گفت: این هتل تنها هتل در جهان است که به صورت ثابت، فقط یک کارمند دارد که هم مدیر است و هم خدمتگزار هتل، آن یک نفر هم من هستم، احمد افشین‌فر، سلام.

هم‌کلامی و دیدار با مهندس احمد افشین‌فر بهانه‌ای شد تا گفت‌وگویی با او انجام دهم.

به عنوان سوال نخست، خود و منطقه الموت را معرفی کنید؟

افشین‌فر هستم و مدیریت هتل نویذر الموت را به عهده دارم. در حال حاضر هم دهه هشتم زندگی خود را تجربه می‌کنم. اینجا روستای گرمارود، یکی از 66 پارچه آبادی الموت از توابع استان قزوین و محل تولد من و پدران من است. الموت منطقه‌ای کوهستانی و تاریخی است که قدمت آن به هزاران سال برمی‌گردد. حتی دفینه‌های کشف شده در این منطقه نشان دهنده عبور اقوام آریایی از این مسیر به مرکز ایران است. همچنین الموت بخشی از راه ابریشم است که تجار را از دشت قزوین به جاده سه هزار تنکابن رهنمون می‌کرد. مورخان و گردشگران خارجی بسیاری از جمله ولادیمیر ایوانف و خانم فریا استارک در سال‌های دور اینجا آمدند، عکس‌های زیادی انداختند و تحقیقات و کتب بسیاری نوشتند.

اشاره کردید اینجا متولد شدید. آیا همین جا تا امروز ماندگار شدید؟

روستای گرمارود حتی در زمانی که هنوز دانشگاه تهران در سال 1313 راه‌اندازی نشده بود، مدرسه داشت‌؛ بنابراین من دوران مدرسه را در این روستا بودم. سال 1345 به دانشگاه تهران رفتم و چهار سال بعد با مدرک مهندسی شیمی با تخصص رنگ فارغ‌التحصیل شدم. مدتی را تدریس کردم و سپس برای آموزش‌های تکمیلی به فرانسه رفتم. بعد از بازگشت به استخدام ایران خودرو درآمدم و بالاخره با 35 سال کار در سال 82 بازنشسته شدم. در ایران خودرو، من پایه گذار رنگ اتومبیل‌های پژو 405 بودم.

چه شد به زادگاه خود برگشتید؟

در سال 81 و به تشویق آقای مرعشی، رئیس وقت سازمان گردشگری، در‌صدد ساخت هتلی در الموت برآمدم. پیش‌بینی من این بود که وجود یک هتل با استانداردهای روز کشور نه تنها در جذب توریست داخلی و خارجی موثر است بلکه می‌تواند به ایجاد اشتغال، رونق صنایع دستی، توسعه پایدار صنعت دامداری و کشاورزی منطقه کمک کند.

به توسعه پایدار اشاره کردید. ظرفیت‌های منطقه الموت در چیست که می‌تواند به این توسعه برسد؟

مدت 40 سال است درباره الموت و بخصوص گرمارود در حال مطالعه هستم و علاوه بر کتابی که چاپ شده، شش کتاب دیگر درباره ظرفیت‌های مادی و فرهنگی الموت در دست نگارش دارم که اگر عمری باقی باشد آنها را هم چاپ خواهم کرد. الموت دارای ظرفیت‌های خاص جانوری و پوشش گیاهی است. چرا خاص؟ چون برخی از وحوش و گیاهان دارویی آن خاص این کوهستان است و در جای دیگری مشاهده نشدند. همچنین مردم الموت به واسطه وجود قلعه‌ها و بنا‌های تاریخی، از نظر جمعیت‌شناختی دارای فرهنگ و تمدنی کهن هستند که مطلوب صنعت توریسم است. به این ظرفیت‌ها باید صنایع‌دستی و تولیدات دامی و کشاورزی منطقه را هم افزود.

از 14 سال پیش ساخت هتل را شروع کردید. به نظر شما نام هتل (نویذر) نام سختی نیست؟ اصلا این نام یعنی چه؟

نویذر نام قلعه و کوهستان گرمارود است. این هتل در پای کوه نویذر بنا شده لذا هتل نویذر نام گرفته است. نویذر از نوذر می‌آید و متعلق به زمان نوذر شاه است. فردوسی در شاهنامه به نوذرشاه اشاره داشته و می‌توان نتیجه گرفت قدمت این قلعه بیش از هزار سال است که در برهه‌ای از زمان هم در اختیار فرقه اسماعیلیه و حسن صباح بود.

آیا هتل نویذر همیشه به این خلوتی است؟ در روزهای پایانی شهریور این سکوت پیام خوبی ندارد.

دولت سال 81 مرا تشویق کرد هتل بسازم و من هم با سرمایه خودم اقدام کردم. آن ایام هنوز گرمارود جاده آسفالت نداشت؛ بنابراین برخی افراد مرا دیوانه می‌خواندند که می‌خواهم هتلی را در این مکان بنا کنم. تا امروز هیچ دولتی مرا کمک نکرده و حتی وام هم نداده‌اند. با آن که مجوز آب داشتم، مدتی است آب هتل را قطع کرده‌اند و برای خرید آب باید چندین برابر حدمعمول پول بپردازم.

از دادن برق سه فاز به هتل ممانعت می‌کنند، لذا هتل بدون آسانسور است؛ در حالی که بسیاری از توریست‌ها مسن و پیر هستند و با نبود آسانسور بسختی از پله بالا می‌روند. همچنین برای گرفتن سوخت گازوئیل هر دفعه بیش از یک ماه باید انتظار بکشم تا کارهای معمول آن انجام و سوخت به مخزن هتل واریز شود.

با این تفاسیری که می‌فرمایید اگر برگردید به 15 سال پیش باز هم هتل را می‌ساختید؟

کار من اشتباه نبود، چرا که به فکر توسعه و آبادانی بخشی از مملکتم هستم. این کار مسئولان است که اشتباه است و هیچ حمایتی نمی‌کنند. در سه سال گذشته هرچه نامه و عریضه به استانداری قزوین نوشتم هیچ رسیدگی نشد. البته مطمئن هستم وقتی استانداری به وزارت کشور عملکرد و آمار می‌دهد اعلام می‌کند همه امور بخوبی پیش می‌رود و مشکلی نیست. کار من اشتباه نیست، اگر هتل رونق بگیرد حداقل برای 25 نفر از اهالی به‌طور مستقیم شغل ایجاد می‌شود. هتل هفت اتاق دارد و توانایی اسکان 35 نفر را دارد و با تکمیل طبقه فوقانی این ظرفیت به 50 نفر می‌رسد.

دولت حتی از طرح‌های توسعه‌ای من هم هیچ حمایتی نکرد. یکی از طرح‌های من احداث غرفه‌ای در گرمارود برای فروش صنایع‌دستی و محصولات محلی بود. با این کار هم روستاییان تشویق به تولید بیشتر و کارآفرینی می‌شدند و هم محصولات این منطقه به واسطه خرید گردشگران به دیگر مناطق معرفی و درآمدزایی مناسبی برای اهالی ایجاد می‌شد.

چرا این ساختمان فاقد تابلوی نام و عنوان هتل است؟ اصلا چگونه تبلیغات می‌کنید؟

مسئولان استان به جای این که کمک کنند می‌گویند یا تابلو نزن یا اگر می‌خواهی بزنی باید این مقدار پول بپردازی. مگر یک هتل بی‌مسافر در روستایی کوچک چه ‌اندازه درآمد دارد که بخواهند پول تابلو را هم از من بگیرند. هتل چون درآمدی ندارد من خودم دائم اینجا هستم و تمام کارهای هتل را انجام می‌دهم. درآمدی نیست تا کارگر و مهماندار استخدام کنم. به تنهایی چراغ هتل را روشن نگه داشته‌ام. حتی چند بار تابلوهای کوچک تبلیغاتی هتل را بین راه الموت نصب کرده‌ام، اما نمی‌دانم چرا آنها را از جا می‌کنند.

به عنوان کلام آخر چه توصیه و خواستی از مسئولان دارید؟

چند سال است جاده الموت از مسیر اکبرآباد در دستورکار دولت‌هاست؛ اما سرعت پیشرفت این جاده از لاک‌پشت هم کمتر است. قفل الموت تنها با ساخت جاده‌ای مناسب باز می‌شود. ارتباط جاده‌ای الموت به تنکابن باعث خروج الموت از بن بست می‌شود. نمی‌دانم من زنده خواهم بود یا نه که افتتاح این جاده را ببینم؛ اما تقاضا دارم برای کمک به اقتصاد و زندگی مردم الموت و جلوگیری از مهاجرت جوانان برای اشتغال، احداث این جاده را با جدیت بیشتری دنبال کنند. حیف است اقلیم الموت با این همه عظمت و ظرفیت طبیعی و انسانی تا این اندازه مهجور و غریب بماند.

محمد زندکریمخانی‌

جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها