میخواهی خودت را به اتوبوسی که آماده حرکت است برسانی، اما پاهایت مثل سابق تو را به اتوبوس نمیرساند. وقتی هم که اتوبوس بعدی بیاید، باید بزور خودت را از پلههای بلند آن بالا بکشی. از در خانه خارج شدهای اما کلید را فراموش کردهای و نمیدانی چه باید بکنی. عینک روی چشمت است، اما نیمساعت است دنبال آن میگردی.دلت میخواهد همچنان خیار بخوری که خرتخرت صدا کند، اما دندانهای عاریهای لعنتی نمیگذارند.
کد خبر: ۶۲۶۸۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۲۶