بهدقت چشم به آینه دوخته و تمام تمرکزش روی جوش قرمزی بود که کنار لبش بالا آمده بود! همانطور که دو تا انگشتش را دو طرف آن جوش تنظیم میکرد، روبه خواهرش کرد و گفت: جوشهای صورت من به یک سیستم هوشمند متصل است و منتظرند نزدیک یک مهمانی یا عروسی بشود که خودشان را نشان دهند، این هم شانس من است!