انسانهایی با لگن خاصره کوچکتر
انسانها نیز به اشکال ظریف و کوچکی در حال تغییر هستند. لگن خاصره انسانها بهدلیل به کارگیری طب مدرن در حال کوچک شدن است. در زمانهای گذشته، کوچک بودن لگن زنان هنگام وضع حمل به مرگ آنها منجر میشد، اما پزشکان امروزی با انجام عمل سزارین از مرگ این زنان جلوگیری میکنند. این زنان، کوچک بودن لگن را به طور وراثتی به نوزادانی که به دنیا میآورند منتقل میکنند و این روند بتدریج به کوچک شدن لگن انسانها منجر میشود. از دهه 1340 / 1960 تاکنون، تعداد زنان دارای لگن کوچک که امکان زایمان طبیعی ندارند 20 درصد افزایش یافته است. انتظار میرود این روند ادامه پیداکند و زنان بیشتری برای زایمان زیر تیغ جراحی بروند.
شغالها، گرگها و سگهای دورگه3
وقتی ساکنان اروپا به سمت جنوب آنتاریو حرکت کردند به منظور ساختن مزارع خود به کشتاردسته جمعی گرگها پرداختند. ساکنان اروپا با این کار به شکل کاملا اتفاقی پایه و اساس یک تغییر تکاملی را گذاشتند که یک گونه ترکیبی جدید را در جهان ایجاد کرد. با کاهش جمعیت گرگها، شغالهای چمنزارها که گرگهای کمتری برای رقابت با آنها وجود داشتند به قلمرو گرگها نقل مکان کردند. گرگها نیز که برای یافتن جفت با مشکل مواجه بودند با شغالها و سگهای خانگی ساکنان اروپا جفتگیری کردند. از زاد و ولد این سه گونه اولین گونه دورگه به دنیا آمد که بزرگتر و قویتر از والدین خود است و دو برابر یک شغال رشد میکند. همچنین پاهای سریعتر و بدن عضلانیتر و فک بزرگتر این حیوان آن را به شکارچی بهتری تبدیل کرده است. درحال حاضر میلیونها قلاده از این گونه در سواحل شرقی آمریکا زندگی میکنند.
مارمولکهایی روی درختان
گونهای از مارمولک در فلوریدا به نام گرین آنول در طول فقط 15 سال تغییرات چشمگیری به خوددیده است. حمله مارمولکهای قهوهای کوبایی به لانه این مارمولکها، زندگی در زیستگاه طبیعی را برای آنها دشوار کرد. این دو گونه برای به دست آوردن غذا باید با یکدیگر رقابت میکردند. چون مارمولکهای قهوهای عادت به خوردن بچه مارمولکهای گرینآنول داشتند، گرینآنولها به نقاطی بالاتر روی درختان تغییر مکان دادند و بر این اساس در بدن آنها تغییراتی ایجاد شد. پس از 15 سال پردههای میان انگشتان این مارمولکها بزرگتر و پولکهای آنها چسبندهتر شدهاند. این تغییرات بزرگ برای چنین دوره کوتاهی بسیار چشمگیر بوده و بقای این نوع از مارمولکها در بالای درختان را به دنبال داشته است.
تغییر رنگ جغدها
جغدهای قهوهای فنلاند در حال تغییر رنگ هستند و دلیل آن احتمالا گرمایش زمین است. این جغدها با پرهایی قهوهای یا خاکستری به دنیا میآیند و این رنگها را به نسلهای بعد از خود منتقل میکنند. جغدهای خاکستری رنگ به دلیل انعطافپذیری بیشتر در زمستانهای سخت شانس بقای بیشتری داشتند، در حالی که جغدهای قهوهای در اوایل زندگی خود میمردند، اما با بالارفتن دمای زمین جغدها آسانتر میتوانند زمستانها را سپری کنند و این باعث شده جمعیت جغدهای قهوهای افزایش یابد. انتخاب طبیعت باردیگر به نفع جغدهای قهوهای عمل کرده و با ایجاد تغییرات تکاملی کوچک، رنگ جنگلهای فنلاند را تغییر داده است.
پرستوهایی با بالهای کوتاهتر
پرستوهای صخرهای در برخی مناطق جهان تغییراتی کوچک، اما مهم درخود ایجاد کردهاند. پرستوهای صخرهای معمولا روی سطح صخرهها زندگی میکنند. مکان زندگی طبیعی این پرستوها هنگام وزش توفان مکان خطرناکی است و لانه آنها و خانوادهشان اغلب از بین میرود. به همین دلیل پرستوهای صخرهای شروع به لانه سازی در بزرگراهها، پلها و پلهای هوایی روی جادههای پرترافیک کردند.
در ابتدا این کار زیاد موثر واقع نشد. پرستوهای صخرهای در لانههای جدید خود به قربانیان جادهای تبدیل شدند. هزاران عدد از این پرندگان در جادهها با خودروها برخورد کرده و کشته شدند، اما ناگهان تعداد پرندگان کشته شده به شکل غیرمنتظرهای کاهش یافت. محققان پی بردند پرستوها شروع به تکامل بالهای کوتاهتر کردهاند. هرچند تفاوت طول بالها میلیمتری است، اما بالهای کوچکتر به این پرندگان اجازه میدهد هنگام نزدیکشدن یک اتومبیل بسرعت در هوا اوج بگیرند. در واقع سرعت پرستوها بیشتر شده و این عامل کاهش قربانیان جادهای در میان آنهاست.
موشهای مقاوم به سم
در کشور آلمان بعضی از نانواها برای جلوگیری از ورود موشها به نانواییهایشان از تلههایی استفاده میکنند که در آنها از سم کشندهای به نام وارفارین استفاده شده است. این سم در فاصله کوتاهی موش را از بین میبرد، اما موشهای الجزیره در برابر این سم مصونیت دارند. جفتگیری موشهای آلمانی با این موشها به ایجاد گونه جدید دورگهای از موشها منجر شده است که دارای مصونیت موشهای الجزیرهای هستند. در حال حاضر این گونه دورگه مقاوم در برابر سمی که انسانها علیه آنها به کار میگیرند در آلمان در حال تکثیر هستند و با این شکل از تکامل به بقای خود ادامه میدهند.
ماهیهای سازگار با مواد شیمیایی
گونهای از ماهی به نام آتلانتیک تومکاد میلیونها سال است در رودخانه هادسون در آمریکا زندگی میکند. پس از آن که کارخانهها ریختن پسابهای شیمیایی را به رودخانه آغاز کردند، زندگی از این رودخانه ریشهکن شد. کوچک شدن قلب ماهیها و سخت شدن ضربان آنها مرگ دردناک ماهیها را به دنبال داشت، اما ماهیهای تومکاد با ایجاد یک ناهنجاری ژنتیک در خود سازگاری ایجاد کردند و همچنان در رودخانه هادسون زندگی میکنند. این ناهنجاری که ماهیها را در مجاورت مواد شیمیایی زنده نگه میدارد در برخی ماهیهای سراسر جهان و تقریبا در تمام ماهیهای رودخانه هادسون دیده میشود.
فیلهای بدون عاج
فیلهای آفریقایی به کمک شکارچیان غیرقانونی در حال تغییر هستند. به طور طبیعی عاج بلند، یک مزیت تکاملی برای فیلهاست. فیلها از عاج برای ترساندن دیگر فیلهای نر و مبارزه برای به دست آوردن جفت استفاده میکنند. بنابراین فیلهای با عاج بزرگ اصولا شانس بیشتری برای جفتگیری و تکثیر دارند، اما شکارغیر قانونی این توانایی بالقوه را تغییر داده است. شکارچیان غیرقانونی معمولا به قصد فروش عاجها، فیلهای دارای عاج بلند را هدف قرار میدهند. در نتیجه این فیلها قبل از این که بتوانند تولیدمثل کنند از بین میروند. فیلهای با عاج کوتاه که دیگر رقیبی در جفتگیری ندارند با تولید مثل، نوع عاج خود را به نسل بعد از خود منتقل میکنند. از اواسط قرن نوزدهم میلادی تاکنون متوسط اندازه عاج فیلهای آفریقایی به نصف رسیده است. بعضی فیلها هم کاملا بدون عاج به دنیا میآیند. در دهه 1310/ 1930 فیل بدون عاج کاملا نادر بود و حدود یک درصد از جمعیت فیلها را تشکیل میداد، اما در سال 1376/ 1997 در بدترین مناطق مثل لوانگوا در زامبیا 38 درصد فیلها بدون عاج هستند.
نشستنگاه پرندگان در گلها
یک گونه گل در آفریقای جنوبی براساس مکانی که در آن زندگی میکند تغییراتی در ظاهر خود ایجادکرده است. گیاهان شکارچی که به طور طبیعی این گلها را احاطه میکنند، پرندگان را میکشند و بنابراین پرندگان از آنها دوری میکنند. دوری پرندگان از این گل باعث میشود گردهافشانی در این گونه صورت نگیرد و گلها تکثیر نشده و از بین بروند، اما در برخی از انواع این گونه، نشستنگاهی برای پرندگان ایجاد شده که پرندگان را به نشستن روی آن دعوت میکند. ایجاد این نشستنگاهها نوعی تکامل عملی در این گونه از گلهاست.
از دست دادن بینایی در سختپوستان
امروزه سخت پوستانی در غارها زندگی میکنند که از میلیونها سال پیش در سر خود چشمهای ریزی داشتهاند، اما بیاستفاده ماندن این چشمها در غارهای تاریک و نمور، درحال محوکردن آنها از انبار ژنی این سخت پوستان است. بسیاری از سختپوستان هنوز دارای چشمپایه هستند که یادآور وجود چشمها در گذشته است، اما این چشمپایهها استفادهای ندارند. سختپوستان نمیتوانند چیزی را ببینند. بنابراین چشمپایهها به آرامی در حال ازبینرفتن هستند. مغز این موجودات هنوز دارای بخش بینایی است، اما این بخش مغز نیز بتدریج از بین میرود. انتظار میرود سخت پوستان، چشمپایه و بخشی از مغز که مسئول بینایی است، اما در محلهای زندگی جدید استفادهای ندارد را به طور کامل از دست بدهند.
منبع: listverse.com
مترجم: یاسمین مشرف
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد