به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از میزان ، وقتی در یکی از روزهای آبان 71 زنگ تلفن خانه پارسا به صدا در آمد تا خبر مصدومیت محمد، کوچکترین پسر خانواده پارسا داده شود دنیا مقابل چشمان اعضای این خانواده تیره و تار شد. خانوادهای که پیش از این در غم فراغ ابوالفضل که او هم عاشق فوتبال بود سوخته بودند و دیگر تحمل داغی دیگر را نداشتند.
محمد پارسا مثل سایر برادرانش عاشق فوتبال بود و در رویاهایش بازی در تیمهای بزرگ ایران را تصور میکرد. او در تیم پیام بازی میکرد و به قدری خوب بود که حتی تیمهایی مثل پرسپولیس هم به دنبال جذب این بازیکن ترکهای و گلزن بودند اما سرنوشت محمد در بازی تیمهای پیام و گسترش تغییر کرد.
در یکی از صحنههای بازی او با حسن اسپیلی برخورد شدیدی داشت، جوری که محمد به کما رفت تا وداعی تراژیک با دنیای فوتبال داشته باشد و دیگر نتواند فوتبال بازی کند. تشخیص پزشکان این بود که محمد دچار ضایعه مغزی شده و امیدی به بهبودی او نیست اما او در تقابل با مرگ پیروز شد تا بعد از 25 سال از آن اتفاق تلخ همچنان بتواند زندگی کند. هر چند دیگر نتوانست زندگی عادی داشته باشد و از آن زمان تاکنون زندگی محمد روی یک تخت و یک ویلچر خلاصه شده است و خانوادهای که همچنان در کنارش هستند و چشم امید به روزهایی دارند که محمد پارسا بتواند روی پاهای خودش بایستد.
در بحبوبه این فوتبال بی در و پیکر که حتی ستارههای آن خیلی زود خاموش میشوند و از یادها میروند تصمیم گرفتیم به سوژهای بپردازیم که در فراموشخانه بیرحم روزگار جا مانده است. به خانه محمد پارسا رفتیم تا دیداری با او و خانوادهاش داشته باشیم و گزارشی از آخرین وضعیت محمد تهیه کنیم. گزارشی که تلخ است اما نمیتوان بیتفاوت از کنار آن گذشت.
آخرین وضعیت محمد پارسا
در طول این دیدار با رضا پارسا، پسر ارشد خانواده پارسا هم کلام شدیم. رضا آخرین وضعیت محمد را این گونه تشریح میکند: محمد در 21 آبان 71 دچار مصدومیت شدید از ناحیه سر شد و روزهای اول اصلا وضعیت خوبی نداشت و بعد از 6 ما از کما در آمد تا این که در سال دوم پس از حادثه از طرف اهالی فوتبال کمکهای خوبی به او شد. ما هم برای محمد، فیزیوتراپ و متخصص گفتاردرمانی آوردیم و وضعیت محمد هم تا حدودی بهتر شد جوری که میتوانست روی پاهای خودش بایستد اما به مرور این کمکها کمتر شد و عدهای هم تصور کردند که ما با سوء استفاده از بیماری محمد به دنبال جمعآوری کمکها برای خودمان هستیم. خدا شاهد است که ما تمام زندگی خودمان را گذاشتیم تا برادرم بتواند دوباره سالم شود.
بیماری محمد و فرصت طلبان
هر زمان که اتفاقی رخ میدهد و عامه مردم نسبت به آن واکنش نشان میدهند برخی از چهرههای معروف که در حوزههای مختلف فعالیت میکنند از آن سوء استفاده میکنند و به دنبال این هستند که با انجام یکسری کارهای نمادین در تیررس رسانهها قرار بگیرند.
رضا با اشاره به این که این اتفاق برای محمد پارسا هم رخ داد گفت: بعضیها که آوازه و شهرتی دارند با خبرنگار و عکاس به ملاقات محمد آمدند و قولهای زیادی دادند. ما هم مثل کسی بودیم که در حال غرق شدن است و مجبور بودیم قولهای آنها را باور کنیم. زمانی که مهدی دادرس مدیریت باشگاه سایپا را بر عهده داشت از طرف این باشگاه ماهیانه مبلغ 12 هزار تومان به محمد پرداخت میشد که این مبلغ تا 150 هزار تومان هم افزایش پیدا کرد اما یکی از مدیران این باشگاه گفت که دیگر امکان پرداخت پول به محمد نیست. زمانی که بیتالله رضایی مدیر باشگاه سایپا بود تلاش زیادی کرد که ماهیانه مبلغ 500 هزار تومان به محمد کمک شود اما یکی از اعضای هیئت مدیره این باشگاه گفت که دلیلی ندارد به محمد کمک مالی شود. این در حالیست که در بازی با یکی از تیمهای تحت مجموعه باشگاه سایپا این اتفاق برای محمد رخ داد.
مخالفت مایلی کهن با تاسیس صندوق حمایت از پیشکسوتان
رضا خاطره جالبی درباره تاسیس صندوق حمایت از پیشکسوتان و قهرمانان میگوید: زمانی که خبری از تاسیس صندوق حمایت از پیشکسوتان نبود من پیشنهاد تاسیس این صندوق را دادم تا وقتی اتفاقات تلخی برای ورزشکاران رخ میدهد صندوق حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان از این ورزشکاران حمایت کند. در طرحی که من ارائه کرده بودم یک در صد از قرارداد مربیان و ورزشکاران به این صندوق اختصاص داده میشد که متاسفانه برخیها مثل مایلیکهن با آن مخالفت کردند. بعدها این صندوق تاسیس شد و ماهیانه 90 هزار تومان به خاطر این که برادرم ابوالفضل یک شهید ورزشکار است به ما پرداخت میشود.
4 سال از آخرین فیزیوتراپی محمد میگذرد
آنطور که رضا پارسا میگوید از آخرین جلسه فیزیوتراپی محمد 4 سال میگذرد. او در این باره گفت: ما پولی برای پرداخت هزینه فیزیوتراپی نداریم. برای هر جلسه فیزیوتراپی باید بیشتر از 100 هزار تومان پرداخت کنیم. تا 4 سال پیش فیزیوتراپی برای محمد انجام میشد اما وقتی پول نباشد نمیتوانیم برای محمد فیزیوتراپ بیاوریم.
چهرههایی که محمد را فراموش کردهاند
مدتهاست کسی از چهرهها و شخصیتهای معروف به ملاقات محمد نیامده است. از عید نوروز 95 که مارکار آقاجانیان به ملاقات محمد آمده دیگر کسی سراغی از او نگرفته است. شاید مهمترین دلیل این مسئله به این خاطر باشد که محمد پارسا دیگر جایی در رسانهها ندارد و خبری از او منتشر نمیشود. در روزهای ابتدایی که این اتفاق برای محمد رخ داده بود بسیاری از چهرههای معروف فوتبالی و همچنین برخی از مسئولان به دیدن او میآمدند و قولهای زیادی هم به خانواده پارسا میدادند، قولهایی که به گفته رضا بیشترآنها نافرجام ماند و عملی نشد.
رضا میگوید: ما دیگر خجالت میکشیم از کسی درخواستی داشته باشیم، چون حرفهای زیادی پشت سر ما زدند. الان هم که کسی سراغ محمد نمیگیرد و همه او را فراموش کردهاند. وقتی قهرمان ملی به ما میگوید پولی که میدهد برای محمد است نه برای ما، دیگر چه درخواستی میتوانیم داشته باشیم. این آقا ماهیانه 30 هزار تومان به محمد میداد که 10 ماه آن شد 300 هزار تومان. روزی که آخرین بازی خود را برای صعود به جام جهانی انجام دادند به او گفتم پولی که برای محمد دادهای را یکجا به تو برمیگردانم. همانجا بود که نکونام گفت آه محمد گریبانگیر ما در جام جهانی خواهد شد و این اتفاق هم رخ داد. یکی دیگر از بزرگان که همیشه دم از مردانگی میزند ما را به هشتگرد برد تا یک آپارتمان به محمد بدهد. از ما هم خواست که یک نامه برای درخواست زمین شهری امضا کنیم و ما هم آن را امضا کردیم. تا الان که خبری از آپارتمان نشده اما خدا میداند از طریق آن نامه چقدر زمین به او رسید.
برادر بزرگتر محمد از مجمد دادکان به نیکی یاد میکند. او درباره رئیس اسبق فدراسیون فوتبال گفت: زمانی که دادکان رئیس فدراسیون فوتبال بود محمد را به عنوان کارگر استخدام کرد. همیشه هم میترسیدیم این مسئله را جایی بگوییم تا مبادا جلوی حقوق او گرفته شود. همبازیهای قدیمی محمد هم هنوز او را فراموش نکردند و هرازگاهی کمکهایی به محمد میکنند.
او ادامه داد: به هر حال قسمت محمد این بود که چنین اتفاقی برایش بیفتد. فرودسی میگوید که بمیری به نام و نمانی به ننگ. من به این مصرع خیلی اعتقاد دارم. همین که محمد در کار خلاف این اتفاق برایش رخ نداد خیلی ارزش دارد.
استقلال، تیم محبوب محمد
محمد پارسا همچنان پیگیر فوتبال ایران و دنیا است و بازیهایی که به صورت مستقیم از تلویزیون پخش میشود را تماشا میکند. با وجود این که 2 برادر محمد پرسپولیسی هستند اما او استقلالی است و مهدی رحمتی و خسرو حیدری و البته کریسیتانو رونالدو بازیکنان مورد علاقه محمد هستند.
مادر محمد در مورد علاقه او به تماشای فوتبال گفت: وقتی محمد فوتبال نگاه میکند ما هم مجبور هستیم فوتبال تماشا کنیم و الان هم به یک کارشناس خبره در فوتبال تبدیل شدهام (با خنده).
قولهایی که تاج داد
رضا درباره قولهایی که تاج به آنها داده گفت: تاج چند باری به من گفت که حتما به ملاقات محمد پاسا خواهد آمد اما تا الان که نیامده حتی یک بار از من خواست به دفترش بروم اما من خجالت کشیدم و نرفتم. به هر حال تاج از جنس فوتبال است و بر خلاف کفاشیان که فوتبالی نبود از تاج انتظار میرود شرایط محمد و امثال محمد را بیشتر درک کند.
یکی از مسئولان و ذبح قربانی
یک بار یکی از مسئولان به خانه ما آمد تا از پارسا ملاقاتی انجام داده باشد. زمانی که آن مسئول داخل خانه شد یک نفر من را به بیرون از خانه برد گفت و آقای .... هر جا میرود گوسفند جلوی پای او ذبح می کنند، چرا شما این کار را انجام ندادید؟ همراه آن مسئول یک مسئول دیگر هم حضور داشت و به ما گفت که محمد را به بیمارستان حضرت رسوال اکرم (ص) ببریم. ما هم این کار را انجام دادیم و محمد را در بیمارستان بستری کردیم. محمد در یک بخش بستری شد که هیچ فریادرسی آنجا نبود.
بعد از 2 هفته آن مسئول آمد و به او گفتم که دیگر درخواستی ندارم و میخواهم که محمد را به خانه ببرم. چون هیچ رسیدگی به وضعیت محمد نمیشد. البته هاشمیطبا زمانی که ریاست سازمان تربیتبدنی را بر عهده داشت کمکهایی به محمد میکرد که باید از همین جا از او تشکر کنم. یک بار هم به دلیل این که مشکلات مالی به ما فشار اورده بود از امیررضا خادم درخواست کمک کردیم، فردای آن روز دیدیم که یک ویلچر کوچک از بهزیستی گرفتهاند و برای ما فرستادهاند. واقعا من مانده بودم که چه عکسالعملی در قبال این کار داشته باشم.
به داد محمد پارسا برسید
محمد پارسا حال و روز خوشی ندارد و بیشتر از هر زمان دیگری نیازمند رسیدگی و درمان است. خانواده محمد هم به دلیل بالا بودن هزینههای فیزیوتراپی و کاردرمانی نتوانستند برای درمان او اقدامی انجام دهند. کمترین انتظار این است که مسئولان برای درمان او و ورزشکانی که شرایطی مشابه محمد دارند چارهای بیاندیشند. وزارت ورزش، فدراسیون فوتبال و حتی چهرههای مطرح ورزشی و فوتبالی باید درباره درمان محمد پیشقدم شوند. اگر این اتفاق رخ دهد لطفی در قبال محمد پارسا رخ نداده، تنها به وظایف ذاتی خودشان عمل کردهاند. محمد در یک میدان ورزشی و در یک مسابقه رسمی به این وضعیت دچار شده و هیچ کدام از مسئولان مرتبط نمیتوانند در این زمینه شانه خالی کنند.
زمانی که محمد پارسا به این وضعیت دچار شد 21 ساله بود و در حال حاضر 45 ساله است، 24 سال روی تخت خوابیدن یعنی این که او بیشتر از نیمی از عمرش را در بستر بیماری سپری کرده و البته گاهی اوقات هم شاهد حضور چهرههایی بوده که تنها برای عکس گرفتن با او به ملاقاتش آمده بودند.
مادری که همچنان استوار است
مادر محمد پارسا سالهاست که از جگرگوشهاش پرستاری میکند، او با وجود این که روزهای تلخی را سپری کرده اما همچنان مثل کوه از محمد حمایت میکند. در طول مدتی که در خانه آنها بودیم هم این موضوع ملموس بود. وقتی در خلال صحبتهایمان با رضا، اشکهای محمد جاری شد مادر محمد که طاقت دیدن اشکهای پسرش را نداشت خودش را به محمد رساند و اشکهای او را پاک کرد.
مادر محمد گلایههایش از مسئولان را پیش ما بازگو نکرد و صحبتی در این باره انجام نداد، هر چند باید به او حق داد که چیزی نگوید چون پیش از این مشکلاتش را گفته بود اما کسی نخواست آنها را بشنود.
مادر محمد میگوید حرفهایش را تنها به خدا می زند. چون دیگر به بندههای خدا اعتمادی ندارد و درخواستی از آنها ندارد.
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد