سازوکارهای ایران و روسیه در مدیریت بحران سوریه

بحران‌های منطقه‌ای می‌تواند زمینه رویارویی نظامی و عملیاتی طیف گسترده‌ای از کشورها و بازیگران را به‌وجود آورد. ضرورت‌های راهبردی برای امنیت‌سازی کشورها ایجاب می‌کند که هر بازیگری از قابلیت‌های خود برای مدیریت بحران و کنترل منازعات استفاده کند.
کد خبر: ۱۰۱۹۳۱۷
سازوکارهای ایران و روسیه در مدیریت بحران سوریه

اقدام نظامی آمریکا علیه پایگاه نیروهای هوایی الشعیرات سوریه را می‌توان به‌مثابه اقدامی دانست که نشانه‌های تهدید و گسترش بحران را منعکس می‌سازد.

ضرورت‌های مدیریت بحران ایجاب می‌کند که کشورها و مدیران اجرایی حوزه دفاعی و دیپلماتیک نسبت به قابلیت‌های راهبردی خود برای مقابله با تهدیدات سایر بازیگران وقوف داشته باشند.

1.‌ فرآیند تصاعد بحران آمریکا در سوریه

فرآیند تصاعد بحران را می‌توان مربوط به سازوکارهایی دانست که مبتنی بر تهدید آمریکا علیه دولت سوریه در سال 2014 بوده است. در این دوران، مقامات دیپلماتیک آمریکا تهدید کردند که اگر سوریه قابلیت شیمیایی خود را به نهادهای بین‌المللی واگذار نکند، در معرض اقدامات تهاجمی آمریکا قرار خواهد گرفت. تهدید دیپلماتیک آمریکا منجر به نقش‌یابی روسیه به‌عنوان نیروی تعدیل‌کننده‌ای شد که زمینه‌های لازم برای انتقال و تخریب قابلیت و سلاح شیمیایی سوریه را به‌وجود آورد. اما همکاری‌های بین‌المللی سوریه مانع از اقدامات کم‌شدت و پرشدت ایالات متحده نشده است. اقدام نظامی آمریکا علیه پایگاه شعیرات نشان می‌دهد اگر آمریکا در ازای دستاوردهای مشخص برای یک دوران تاریخی، محدودیت‌ و اقدامات تهاجمی خود را نادیده انگارد، از چنین سازوکارهایی در دوران آینده بهره خواهد گرفت. چنین انگاره‌ای واقعیت‌های راهبردی خود را در عملیات هفتم آوریل 2017 علیه پایگاه هوایی سوریه نشان داد. الگوی رفتاری ترامپ در برخورد با حوزه‌های بحرانی با سنت‌های مبتنی بر نظامی‌گری آمریکا هیچ‌گونه تمایزی نداشته و نشانه‌هایی از اقدام تهاجمی در چارچوب «عملیات پیشگیرانه» و حتی «عملیات پیش‌دستانه» را منعکس می‌سازد. عملیات نظامی آمریکا در سوریه بخشی از واقعیت‌های ساختار نظامی و راهبردی ایالات متحده است. این عملیات در حالی انجام گرفت که بحران سوریه هفتمین سال خود را سپری می‌کند. در سال 2011 رئیس‌جمهور آمریکا اعلام کرد که از تمام ابزارهای امنیتی و راهبردی خود برای سرنگونی حکومت بشار اسد استفاده خواهد کرد. در این دوران، بحران امنیتی سوریه گسترش پیدا کرده و بازیگران جدیدی ظهور یافته‌اند. نقش‌یابی داعش را می‌توان انعکاس گسترش بحران در سوریه دانست. گرچه آمریکا اقدامات نظامی علیه داعش را در سال 2016 به انجام رسانده، اما انجام چنین اقدامی در راستای معادله موازنه قدرت سیاسی سوریه محسوب می‌شود. هدف اصلی دونالد ترامپ آن است که ایران و حزب‌الله به‌عنوان پیروز نظامی در بحران سوریه محسوب نشوند. به همین دلیل است که ترامپ تلاش دارد تا تصاعد بحران در سوریه را برای انجام اقدامات نظامی علیه سایر تأسیسات نظامی و عملیاتی بازیگران درگیر در دستور کار قرار دهد.

2.‌ سازوکارهای مدیریت تصاعد بحران

هدف اصلی ایران برای مقابله با فرآیندهای تصاعد بحران سوریه را می‌توان بهره‌گیری از سازوکارهای مدیریت بحران در روند منازعات دانست. به همین دلیل است که وزرای خارجه ایران، سوریه و روسیه، روز گذشته در مسکو مذاکرات سه‌جانبه را شکل دادند. مذاکراتی که دارای ریشه‌های تاریخی طولانی‌تری بوده و از سوم آگوست 2015 زمینه شکل‌گیری ائتلاف‌های منطقه‌ای جدید را به‌وجود آورده است.

نهادهای راهبردی آمریکا از سازوکارهای تصاعد بحران بهره می‌گیرند. ترامپ نیز برای مشروعیت‌یابی خود نیازمند کاربرد قدرت نظامی و عملیاتی خواهد بود. سوریه چنین امکانی را برای نقش‌یابی ترامپ فراهم می‌سازد. مجلس نمایندگان آمریکا تلاش دارد تا شکل دیگری از روندهای محدودکننده قدرت نیروی هوایی سوریه و روسیه در مناطق درگیری را سازماندهی کند. لایحه اعطای موشک‌های ضدهوایی به گروه‌های شورشی سوریه را می‌توان در زمره اقداماتی دانست که آمریکا قبلا از این الگو در مقابله با اتحاد شوروی در افغانستان دهه 1980 بهره گرفته است. بسیاری از الگوهای رفتاری دونالد ترامپ مشابه سازوکارهایی است که رونالد ریگان و کاسپار واینبرگر در مقابله با بازیگران انقلابی و رادیکال از آن بهره گرفته‌اند.

مدیریت بحران نیازمند اراده راهبردی است. بدون اراده راهبردی، کشورها نمی‌توانند مانع از گسترش بحران شوند. سفر وزرای خارجه ایران و سوریه به روسیه بدون ارتباط با سفر تیلرسون وزیر خارجه آمریکا به مسکو نیست. تیلرسون تلاش کرد تا اهداف جدید آمریکا برای کنترل بحران سوریه را در سفر خود به مسکو منعکس سازد. واقعیت سفر تیلرسون به مسکو و مذاکره با مقامات روسیه را می‌توان مقابله با «اتحاد مثلث» دانست که براساس مشارکت کشورهای ایران، روسیه و سوریه حاصل شده است. در این فرآیند، حزب‌الله لبنان نیز از نقش عملیاتی و مؤثری در روند بحران سوریه برخوردار شده و به‌عنوان سوژه امنیتی و راهبردی آمریکا و اسرائیل محسوب می‌شود.

دکتر ابراهیم متقی - استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها