قیصر و کارخانه هنرمندسازی
قیصر امین‌پور به جز شاعری وجه دیگری هم داشت که شاید کمتر به آن پرداخته شده باشد

قیصر و کارخانه هنرمندسازی

امروز پنجاه‌وهشتمین سالروز تولد قیصر امین‌پور است که یکی از شاعران جریان‌ساز بود

آموزگار دستور زبان عشق

قیصر امین‌پور اگر زنده بود، امروز (دوم اردیبهشت‌ماه) 58 ساله می‌شد. اما او ده سال پیش بدرود حیات گفت تا شعر معاصر پس از انقلاب، یکی از خلاق‌ترین آکادمیسین‌های شاعر خود را از دست داده باشد. امروز رفقا و دوستداران او در انتشارات سروش گرد هم می‌آیند تا تولد او را که همزمان شده با انتشار دوباره مجله سروش نوجوان، مجله‌ای که او بنیانش را نهاد، جشن بگیرند.
کد خبر: ۱۰۲۱۹۸۷
آموزگار دستور زبان عشق

اما میراث قیصر امین‌پور برای شعر امروز فارسی چیست؟ قیصر چه داشت که هنوز هم از تاثیر او سخن می‌گویند؟ دو نفر از شاعران و منتقدان ادبی به این پرسش‌ها پاسخ گفته‌اند.

قیصر، سنت‏ها و مدرنیسمِ شعری

برخی بر این باورند که فرم‏های هنری جدید بسختی در میان کارشناسان، مردم و جامعه جای باز می‌کند ‌اما شاید بتوان قیصر امین‏پور را که از همان ابتدای وقوع انقلاب اسلامی، توأمان دل در گروی آرمان‏های انقلاب اسلامی و شعر نیمایی داشت، نقیضه‏ای بر این باور تلقی کرد.

حمیدرضا شکارسری، شاعر و منتقد ادبی درباره نسبت نوگرایی قیصر امین‏پور به نقل قولی از زنده‏یاد سیدحسن حسینی، دیگر شاعر نوگرای پس از انقلاب اشاره می‏کند: «حسینی می‏گفت ما در سال‏های نخستین وقوع انقلاب اسلامی در محافل دوستانه‏، ادبیات کلاسیک خودمان را بازخوانی می‏کردیم با این نیت که ما ادبیات گذشته‏ را خوب نشناخته‏ایم. حسینی و دوستانش در واقع می‏خواستند نوآوری را بدون ذوق‏زدگی در پیش بگیرند، بنابراین نگاه آنها به سنت‏های شعری ما، نگاه واپس‏گرایانه‏ای نبود. شعر کلاسیک را می‏خواندند تا به دور از هیجان‏ها به نوآوری برسند. قیصر امین‏پور نیز از این گروه جدا نیست. قیصر نیز به سنت‏ها پشت نکرد. بیان و زبان او در شعرهای آخرینش مثلا در غزل‏های دستورزبان عشق عمدتا سنتی‏تر شده است».

عبدالجبار کاکایی، شاعر و منتقد ادبی که از دوستان نزدیک قیصر امین‌پور نیز بود، درباره نوع نگاه امین‌پور به اتفاقات جامعه می‌گوید: «او ذیل گفتمان ایدئولوژیک انقلاب اسلامی تربیت شده بود و در عین حال انسانی آزاداندیش بود و هر آنچه را صلاح می‌دید، انجام می‌داد. با آرمان‌های انقلاب و جنگ همراه بود و سعی می‌کرد بیش از آن‌که تحت‌تاثیر باشد، از موجودیت خودش تاثیر بگذارد. وقتی سال 1359 از جنگ نوشت، می‌خواست آن طیف از روشنفکری سنتی ما را به این مقوله متوجه کند که نباید در این باره سکوت کنند. او در عین حال خلاف نظر برخی، هیچ‌گاه در باورهایش متزلزل نشد؛ قیصر 59 با قیصر 80 فرقی ندارد. او هیچ‌گاه باورهای قبلی‌اش را نفی نکرد. خلاف برخی دیگر که گذشته خود را منکر شدند. از این روست که او با محسن مخملباف مثلا بسیار متفاوت است. مخملباف که آدم ایدئولوژیک‌تری بود امروز احتمالا گذشته‌اش را نفی می‌کند اما قیصر که آزاداندیش‌تر بود، هیچ‌گاه به آرمان‌هایش پشت نکرد».

طرحی نو در انداخت

شکارسری از آنهاست که معتقد است وقتی قیصر امین‏پور در اسفند 1359 و تنها چند روزی پس از حمله عراق به خاک ایران، دست به قلم شد و نوشت «دیگر قلم زبان دلم نیست» تا شعر «شعری برای جنگ»، آغازگر نحله‏ای از شعر فارسی با عنوان «شعر جنگ» باشد، آگاهانه می‏دانست که پیشگام موجی می‏شود که بسرعت بین شاعران راه خواهد افتاد. او که 17 سال پیش نتیجه نقدها و بررسی‏هایش از 20سال شعر دفاع مقدس را در قالب کتابی با عنوان «حماسه کلمات» منتشر کرد، درباره شعری که امین‏پور آن را آغاز کرد، می‏گوید: «کار امین‏پور در این باره کاملا آگاهانه بود. ما شاعران انقلابی داشتیم و قیصر هم متصل به جریان شعر انقلاب بود و بنابراین بنا داشت که چنین شعری بنویسد و جریانی را این‏بار برای شعر جنگ راه بیندازد».

شکارسری درباره نگاه قیصر امین‏پور به موضوع هشت سال جنگ و دوران دفاع مقدس می‌گوید: به سعدی ایراد می‏گرفتند که تو چرا حماسی‏نویس نیستی. می‏گوید چرا نیستم؟ نخواسته‏ام و الا بلدم بنویسم. می‏نویسد و پی می‏برد که این کاره نیست! شعر قیصر نیز اساسا شعری حماسی نیست. نگاه و بیان قیصر پرخاشجو، شورشی و حماسی نیست. البته فرازهایی در شعر معروف «شعری برای جنگ» این‏گونه است که کمیاب است. شعر او، اگر بخواهیم درباره وجوه حماسی آن حرف بزنیم، جایگاهی ندارد. اما شعر جنگ که ابتدای امر، حماسی بود، بعدها کاملا رمانتیک شد. هر چه از التهاب و هیجانات جنگ کاسته می‏شد بخصوص پس از آزادسازی خرمشهر، از حماسی به رمانتیک تغییر می‏کرد. از اینجا به بعد، این شعر مبتنی بود بر نگاهی انسان‏گرایانه. تغییر عنوان شعر جنگ به شعر دفاع مقدس نیز بر همین اساس اتفاق افتاد. هرچند در نگاهی کلی این دو از یک‏جنس‌هستند، اما در ماهیت تفاوت عمده‏ای دارند. از جایی به بعد ما در شعر گفتیم که نمی‏جنگیم بلکه دفاع می‏کنیم. چنانچه می‏بینیم طیف شاعران دفاع مقدس به مقوله عاشورا نظر دارند، چون این مفهوم، مفهومی سوگ‌مندانه بود. از این روست که شعر دفاع مقدس ما بیشتر نرم و عاشقانه است تا حماسی و پرخاش‏طلب. قیصر امین‏پور بی‏شک به همراه سلمان هراتی از منظر شعر دفاع مقدسی رمانتیک، مهم‌ترین شاعران ما هستند. از این روست که شعر دفاع مقدس، بی‌قیصر جای خالی بزرگی را حس می‏کند. سلمان هراتی از آنجا که زود درگذشت تا پایان عمر به همین روال شعر نوشت و طبعا کمیت شعرهای این‏گونه قیصر هر چه به پایان عمر می‏رسید، کمتر می‏شد.

میراث امین‏پور برای شاعر امروز

شعر شاعران تاثیرگذار، اغلب پیشنهادهایی به شاعران عصرهای بعدی می‏دهد. هر چند حمیدرضا شکارسری معتقد است که این پیشنهاددهندگی، لزوما شاعران را بزرگ و معروف نمی‏کند. او در این باره می‏گوید: «بسیاری از شاعران بزرگ در زمانه خودشان آثار بزرگی خلق کرده‏اند، اما برای آیندگان پیشنهاد چندانی به جا نگذاشته‏اند». اما از این رهگذر، شعر قیصر چه میراثی برای شعر پس از خودش به یادگار گذاشته است.

شاعر کتاب «عصر پایان معجزات» در این باره معتقد است: شعر امین‏پور، قابل پیش‏بینی است، برعکس احمدرضا احمدی، موج نویی و یدالله رویایی، شعر حجم در دهه 40. با این حال حرف برای گفتن بسیار دارد و امروز می‏بینیم توجه به قابلیت‏های شعر نیمایی او، سبب‏ساز جان‏گرفتن دوباره این قالب شده است، چنانچه‏ من نیز مدتی است به این قالب می‏پردازم. شعر قیصر برای نیمایی‏نویسان امروز پیشنهاد دارد. به عنوان مثال من از نوع بیان قیصر در شعر نیمایی که مبتنی است بر قافیه‏های فراوان و قابل‏پیش‏بینی‏بودن، فاصله می‏گیرم، اما همین ویژگی‏ها باعث شده امروز دوباره به شعر نیمایی پرداخته شود. همان‏طور که امروز تجربیات او در احیای شعر نیمایی تاثیرگذار است در دهه 60 نیز رباعی‏های او جریان رباعی‏سرایی را در ایران احیا کرد.

احیای نیمایی‌نویسی با واژگانی نامحدود

این‌که مهم‌ترین شناسه قیصر امین‌پور در شعر معاصر فارسی، توجه او به جنسی از نیمایی‌نویسی بوده، قولی است که تقریبا همگان بر آن اذعان دارند. عبدالجبار کاکایی نیز بر همین باور است. او که بین مخاطبان صداوسیما بیشتر به خاطر سرودن ترانه برای تیتراژ مجموعه‌های تلویزیونی شناخته شده است در این باره می‌گوید: مهم‌ترین کاری که قیصر کرد، احیای قالب نیمایی بود. او البته در این راه تنها نبود و محمدرضا عبدالملکیان را می‌توان کنار او نشاند. احیای قالب نیمایی به دست قیصر در حالی رخ می‌داد که او از اوزان روان و حتی بحر مضارع استفاده و دیگر ظرفیت‌های این قالب را نیز یادآوری می‌کرد. این‌گونه بود که شعرهای او را هم عوام دوست داشتند و هم خواص. از سوی دیگر، او دایره واژگانی وسیعی داشت که به مطالعات گسترده‌اش مربوط بود. جز دایره واژگانی، این مطالعات وسیع را با استفاده او از تلمیحات در شعرش نیز می‌توان دریافت.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها