به گزارش جام جم آنلاین ، زمانی که آقازاده های فوتبالی با کمک پدرانشان می توانستند در سطح اول فوتبال ایران به میدان بروند کسی چندان انتقاد نمیکرد. یکی مثل علی پروین با توجه به میراث ماندگاری که از خود در پرسپولیس به جای گذاشت حق خود میدانست پسرش را به عضوی از باشگاه تبدیل کند.
دیر زمانی نبود که آتیلا حجازی، امیرعابدزاده، محمد پروین و ... بدون بهره مندی از استعداد ذاتی در فوتبال ایران در باشگاههایی چون استقلال و پرسپولیس به میدان می رفتند. آتیلا حجازی اگر کمک های پدرش نبود حتی توانایی بازی کردن در دسته یک باشگاه های کشور را هم نداشت اما افتخار پوشیدن پیراهن استقلال را پیدا کرد و حتی پنالتی زن اول تیم شد. در زمانی که مطبوعات ورزشی به گستردگی امروز نبودند انتقاد چندانی به حجازی نمی شد.
امیر عابدزاده که نیز از همان کودکی با پدرش به تمرینات می رفت برای مدت زمان کوتاهی هم که شده بازی در پرسپولیس را تجربه کرد. البته او در خارج از کشور هم فرصت بازی کردن پیدا کرد اما هرگز به گرد پای پدرش هم نرسید و تا امروز هم هرگز دروازه تیم ملی ایران را ندیده است.
محمد پروین هم به لطف پدرش در 17 سالگی موفق شد برای نخستین بار برای باشگاهی چون پرسپولیس به میدان برود، بازیکنی که به تعبیر پدرش قرار بود در 18 سالگی بهترین بازیکن ایران شود اما در 26 سالگی پس از تجارب ناموفق در تیم های مختلف لیگ برتری و دسته یکی فوتبال را کنار گذاشت. البته علی پروین علت زود کنار رفتن پسرش را حسادت هایی می داند که باعث شد محمد پروین با وجود تمام استعدادهایش راهی برای پیشرفت پیدا نکند و به دلیل پسر پروین بودن خیلی زود کنار رفت.
«سهم خواهی» پسران چهره های سرشناس ورزش ایران از فوتبال و سایر رشته ها اما بیشتر شد. آنها دیگر فقط نمی خواستند صرفا یک فوتبالیست یا یک بازیکن باشند، آنها حالا با کمک نام پدرشان به موضوعاتی مثل مربی گری، باشگاه داری و انتقال بازیکن فکر میکردند.
صدای پای آقازادههای ورزشی بلند و بلندتر می شود. آنها اکنون سهم بیشتری از فوتبال می خواهند. شاید هم میخواهند حق پدرشان را از این ورزش بگیرند، سهمی که شاید پدرشان قبلا تمام و کمال گرفته است.
امتیاز باشگاه هم می خریم
پسر بیست و چند ساله یکی از چهره های سرشناس فوتبال ایران نه تخصص مدیریت دارد نه تحصیلاتش در این حوزه بوده. او نه در ورزش به چهره سرشناسی تبدیل شد و هرگز حتی پایش به تیم های لیگ های پایین هم نرسید چه برسد به لیگ برتر. اما این آقازاده همانند آتیلا حجازی آرزو نکرد پنالتی زن اول تیمی چون استقلال باشد یا مثل محمد پروین از سن کم و فقط با کمک نام پدرش برای تیمی مثل پرسپولیس به میدان برود. سقف آرزوهای او بلندتر است. حالا او با کمک پدرش می خواهد امتیاز باشگاه بخرد. البته باشگاه مورد نظر او در دسته دو باشگاه های کشور است. نفوذ پدر و پول های او روند را برای او تسریع می کند. باشگاه داری در بیست و چند سالگی موضوعی جنجالی در فوتبال ایران خواهد بود. آقازاده ها حالا فقط به بازی کردن در ترکیب یک تیم قانع نیستند. آنها از این فوتبال سهم خودشان و پدرشان را با هم می خواهند!
ترانسفر بازیکن به اروپا در 25 سالگی
این یکی در 25 سالگی مدرسه فوتبال مدیریت می کند. در تبلیغات باشگاه هم عنوان می کند که پس از اینکه بازیکنان در تست های مختلف موفق شوند و استعداد خود را در مراحل بعد نشان بدهند به اروپا ترانسفر خواهند شد. این 25 ساله پسر یکی از اسطوره های فوتبالی است. او با این ادعای دروغین بسیاری از نوجوانان و نونهالان را به مدرسه فوتبال خود کشانده است این در حالی است که وی نه ایجنت رسمی است و نه مربی با تجربه ای محسوب می شود. عجیب است که متولیان امر از او نمی پرسند با کدام مجوز در تبلیغات باشگاه خود عبارت «ترانسفر به اروپا» را قرار می دهد. آقازاده با کمک نام پدرش فعلا به هر چه که می خواسته رسیده. جالب است بدانید او هرگز به فوتبالیست موفقی تبدیل نشد. گفته می شود مدرک مربی گری خود را هم با نفوذهای پدرش اخذ کرده است. البته پسران متعدد دیگری هستند که با کمک پدران سرشناسشان موفق به راه اندازی مدارس فوتبال شده اند.
من پسر فلانی ام!
پسر این یکی چهره سرشناس فوتبالی هم خوب برای خود در فوتبال ایران برو و بیا پیدا کرده. او نیز بدون اینکه مدرک رسمی اینجنت داشته باشد بازیکن میان تیم های لیگ برتری و دسته یک جابجا می کند و به عبارتی به دلالی اشتغال دارد. بازیکن جابجا می کند و پورسانت خود را میگیرد، پورسانت هایی که بر طبق آخرین خبرهای درگوشی به 200 میلیون تومان هم می رسد. این آقازاده 27 ساله است. با کمک پدر فقط نمی توان یک بازیکن درجه چندم شد، می توان به دلال موفقی هم تبدیل شد. او در معاملاتش از نام پدرش کمک می گیرد. من پسر فلانی ام... و سپس معامله چرب چندین میلیونی و اصلا چند صد میلیونی جوش می خورد.
سلام به تیم ملی با کمک پدر
این موضوع دیگر ارتباطی به فوتبال ندارد. اگر اشاره مستقیم هم به رشته شود سریع همه متوجه می شوند منظور چه کسی است. در این مورد یکی از چهره های سرشناس ورزش ایران موفق شده پسر نوجوانش را راهی تیم ملی کند. این پسر اما از دیگر بازیکنان تیم ملی مورد نظر از لحاظ فنی بسیار پایین تر است. یک منبع آگاه می گوید یک تماس تلفنی، یک قرار ملاقات در دفتر پدر این پسر و یک گفت و گوی یک ساعته به دعوت پسر نوجوان این شخص به تیم ملی مورد نظر می شود. البته این برای نخستین بار نیست که پسر یک چهره سرشناس با کمک پدرش موفق می شود به چنین موقعیتی برسد. متاسفانه برای بار آخر هم نخواهد بود.
مورد مشابه دیگری در یک رشته دیگر سراغ داریم با این تفاوت که «پسر بابا» به یکی از باشگاه های مطرح لیگ برتری پیوست. این چنین حق بازیکنانی که از راه دور و از شهرهای محروم به تیم ملی و باشگاه های مختلف راه می یابند تضییع می شود. این بازیکنان و این ورزشکاران با تمام استعدادی که دارند غیرمنصفانه کنار می روند تا پسرهای نازپرورده پدرهای مشهور وارد میدان شوند.
پرونده پسرها قطورتر می شود
پسرها همراه تیم سفر مجانی می روند، درباره ترکیب با پدرشان حرف می زنند، در فلان نهاد پست می گیرند، مدرک مربی گری بدون دردسر اخذ می کنند، دلالی می کنند، دوست صمیمی شان را به باشگاه قالب می کنند، خوب پورسانت می گیرند و خوب هم از موقعیتی که با کمک نام پدرشان دارند استفاده می کنند. «پسر» های فوتبال ایران اما کم نیستند. یکی، دو تا، سه تا و... تعدادشان خیلی زیاد است. خدا به فوتبال ایران «پسر» زیاد داده است!
هیلدا حسینی خواه / جام جم آنلاین
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد