زمانی که مذاکرات شکل گرفت همه در شرایط بنبستی قرار گرفته بودند، ایران دچار تحریمها و دشواری در اقتصاد بود و جامعه بینالملل هم به بینتیجه بودن اقدامات خود پی برده بود، اما در عین حال امیدی به اخذ نتیجه نداشتند و احساس میکردند طرف ایرانی روی حرف خود ایستاده و انعطاف نشان نمیدهد. با توجه به این شرایط شاید هر دو طرف در جستوجوی بهانهای برای تغییر فضای مذاکرات بودند که این بهانه بر اثر انتخابات ایران و تغییراتی که در دولت دوم اوباما حاصل شد به دست آمد.
با روی کار آمدن دولت جدید ایران در سال 92، مذاکرات ادامه یافت و طرفین به این نتیجه رسیدند که با گشودن فصل جدید در مذاکرات به سمت اخذ نتیجه بروند.
بخش دوم تحلیل مربوط به شرایط حین مذاکرات است، موضوعی که طرفین بر آن اصرار داشتند اخذ نتیجه در اسرع وقت بود و به همین دلیل، روشنگری و شفافسازی در بخشهای دارای ابهام مذاکرات چندان صورت نمیگرفت و طرفین ترجیح دادند این بخشها در شرایط ابهام باقی بماند، اما مذاکرات دستاورد داشته باشد.
آمریکا میدانست که در صورت مبهم ماندن برخی از مسائل میتواند در آینده در صورت نیاز سیاستهایش را نرمتر یا تندتر کند، مبهم ماندن برخی از نقاط برای ایران نیز شرایطی فراهم میآورد که به جای خرید زمان زودتر به نتیجه برسد و نقاط مبهم را برای شرایط بعدی بگذارد. البته وجود چنین شرایطی غیرطبیعی هم نیست و در بسیاری از توافقها از کنار نقاط مبهم عبور میکنند تا در زمان مقتضی بتوانند آنها را تفسیر و منافعی به دست آورند.
اگر برجام را به سه فصل سیاسی، فنی و اقتصادی تقسیم کنیم، در بخش فنی به دلیل حضور چند ساله متخصصان انرژی اتمی تسلط خوب و ابهام کمتری در این زمینه بود، در بخش سیاسی هم چند دستاورد از جمله پذیرش حق غنیسازی و پیوستن ایران به مجموعه کشورهایی که حق غنیسازی دارند و همچنین نمایش توانمندیهای دیپلماتیک کشورمان بود.
این در حالی است که در بخش اقتصادی (بر خلاف هیات آمریکایی) به علت عدم حضور مکفی و تخصصی نیروهای اقتصادی بخصوص در بخشهای بانکی و تا حدی نفتی بیشترین ابهامات را داشتیم، در نتیجه فصل اقتصادی برجام ناقص، مبهم و قابل تفسیر تنظیم شد.
در بخش آخر باید به دوران پسا برجام پرداخت. در دوره پسابرجام با توجه به نقض عهدهای طرف آمریکایی شاهد مشکلات بسیاری هستیم که نیاز به هوشمندی طرف ایرانی در ابعاد حقوقی و برجسته کردن موارد نقض عهد در ابعاد دیپلماسی عمومی و سازمانهای بینالمللی از سوی طرف ایرانی دارد.
طرف ایرانی باید هوشمندی بسیاری در استفاده از فرصتهایی که ترامپ به واسطه سوءمدیریتش فراهم کرده است، داشته باشد. از جمله این فرصتها میتوان به نزدیک شدن ایران به روسیه، چین و اروپا اشاره کرد که میتواند عوامل موثری برای خنثی کردن توطئههای آمریکا برای اعمال تحریمهای جدید و نقض عهدهایش باشد و امیدواریم در دولت دوازدهم شاهد این هوشمندی باشیم.
البته باید توجه داشت که قطعا شاهد نقض عهدها و مشکلات بیشتر در مسیر اجرای برجام خواهیم بود، اما به این معنی نیست که نتوانیم مشکلات را به شرط هوشمند بودن حل کنیم. قطعا شرایط موجود در صحنه بینالملل در جهت تعطیلی برجام نیست، اما با تفاسیر خاصی که طرف مقابل از برجام میکند، مشکلات بیشتری پیش رو خواهیم داشت.
دکتر علیرضا شیخ عطار - سفیر پیشین ایران در آلمان
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد