
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
چرا راه دور برویم بسیاری از ما بین قدیمیها و جوانترهای دوست و فامیل کسانی را میشناسیم که قصه یک سفر را از زمانی شرح میدهند که چند وقت پیش خوابش را دیدهاند و بعد همه چیز دست به دست هم داد تا بالاخره به سفر مذکور بروند.
عادت به مقدمهچینی و تعارف و تفصیل حتی در رفتارهای روزمره و عاداتی که در دیدارها و ملاقاتهای دوستانه و کاری یا معاشرتهای خانوادگی داریم، کاملا مشهود است و کسی نیست که این ویژگی اخلاقی فرهنگی ما ایرانیها را نشناسد. بنابراین احتمالا طبیعی است که این ویژگی به رسانههای مکتوب، صوتی و بصری نیز راه پیدا کند و مثلا گاهی در یک ارتباط زنده تلویزیونی با گزارشگری در یک شهر یا کشور دیگر، دقایق قابل توجهی از فرصت این ارتباط به تعارفات و تشریح و تفاصیل غیرضروری اختصاص پیدا کند و بعد از همه اینها، اصل مطلب مطرح شود.
این ویژگی در قصهگویی و سریالسازیهای ما نیز رسوخ پیدا کرده و هنوز بسیاری از فیلمنامهها دستکم در دو قسمت به معرفی شخصیتها و موقعیتها میپردازند اما دنیای رسانهها و قصهها با معاشرتهای روزمره متفاوت است، ضمن اینکه حالا دیگر حتی زندگی ما ایرانیها هم ریتم پرشتابی گرفته و برای تعارف و تشریح وقت زیادی باقی نمیگذارد.
شخصیتپردازی، معرفی فضا و موقعیتهای داستان یک اصل و ویژگی مهم در هر اثر نمایشی است اما معمولا به یک اشاره میتوان این اطلاعات را به تماشاگر امروز که باهوش است و فیلمها و سریالهای زیادی دیده، انتقال داد. گاهی یک موقعیت حسابشده، یک نگاه دقیق یا بازی زیرپوستی به همراه یک دیالوگ کلیدی میتواند نکات و اطلاعات زیادی درباره شخصیتها و حتی قصه به مخاطب بفهماند. توقعی نیست که مانند فیلمها و سریالهای خارجی، آدمها بسرعت از کنار هم رد بشوند و با یک دیالوگ کوتاه مسیر قصه تعیین شود یا تغییر کند اما اصرار و پافشاری برای گفتن حرفی به وسلیه تاکیدهای بصری و دیالوگهای مکرر مخاطب را کسل و کلافه میکند و شاید حتی بازیگران را!
بهترین بازیگران ما اگر قرار باشد در طول یک سریال تعداد خیلی زیادی از صحنهها را در نمای (بسته) کلوزآپ یا مدیومشات بازی کنند و در بهترین حالت دیالوگها را در نمای دونفره (تو شات) بگویند، حتما لحظاتی از حس واقعی موقعیتها فاصله خواهند گرفت و بازی تصنعی و غیرقابل باوری به نمایش خواهند گذاشت که بر تمام نقشآفرینی آنها سایه خواهد انداخت. هر صحنه و هر موقعیتی نمای مورد نظر خودش را میطلبد و هر قابی، معنای خاص خود را دارد و حس خاصی منتقل میکند؛ بنابراین باید سرجای خودش استفاده شود.
وقتی این شیوه نمابندی با تاکید، اصرار و پافشاری برای معرفی شخصیتها و موقعیتها همراه شود، به طور طبیعی قسمتهای اول سریالهای تلویزیونی از ریتم و رمق میافتد و در بهترین حالت مخاطب وفادار چارهای ندارد جز صبر کردن تا وقتی که به اصطلاح سریال جا بیفتد! در حالی که یک سریال تلویزیونی میتواند با یک صحنه کلیدی آغاز شود؛ صحنهای که گره یا نقطه عطف داستان است و بعد همچنان که ماجراها روایت میشود، شخصیتها با ظرافت معرفی شوند و موقعیتها مثل قطعات پازل در کنار هم شکل بگیرند. بدون تردید مخاطب میتواند کیفیت دستپخت عروسخانم را از نگاه مادرشوهر وقتی یک قاشق از آن میچشد، بفهمد و آماده تماشای بقیه قصه باشد.
آذر مهاجر
رادیو و تلویزیون
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
با مسعود کاویانی، درباره تاریخچه، روند شکلگیری و افقهای پیش روی رادیو معارف گفتوگو کردیم
گپوگفت «جامجم» با چند هنرمند رادیویی در آغاز سال جدید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با حجتالاسلام مصباحی مقدم دکتر پیغامی و دکتر صمصامی مطرح شد