به گزارش جام جم آنلاین از همشهری مشروح مصاحبه با علی شمخانی را می خوانید:
موضوع امنیت امروزه قابل انحصار به امنیت فیزیکی و یا محدود شدن در یک محیط جغرافیایی خاص نیست. امنیت بیش از آنکه عینی باشد، ذهنی است و بیش از آنکه محصول کار یک دستگاه یا نهاد و شخص باشد، محصول همکاری مشترک و جمعی است. بر این اساس حضور جمهوری اسلامی ایران در عراق و سوریه ضمن اینکه با هدف مقابله با تروریسم در کشوری فراتر از مرزها محسوب میشود، اما به شکل مستقیم به امنیت ایران نیز مرتبط است.
حضور چند عنصر تروریستی که اقدامی فاقد ارزش و کور در مجلس شورای اسلامی و حرم امام راحل(ره) انجام دادند یک نمونه است که نشان داد جامعه و بلکه کشور به لحاظ روانی میتواند درگیر ابعاد «احساس ناامنی» شود. این شرایط چند سال است که در مقیاسی فوق تصور در سوریه و عراق حاکم است. تروریستها نهتنها عملیات انجام میدهند بلکه برای خود دولت تشکیل دادهاند، انبارهای عظیمی از سلاح و مهمات در اختیار دارند و مهمتر از آن حمایتهای مالی، اطلاعاتی و انسانی نیز از آنها به عمل میآید.
لذا پیروزی بر تروریسم در عراق که دولت خودخوانده در موصل تشکیل دادند یک دستاورد بسیار مهم محسوب میشود که ارزش و موفقیت آن فراتر از مرزهای عراق است. البته این نبرد به پایان نرسیده است و اصولا باید مبارزه با تروریسم در عراق را به قبل و بعد از آزادسازی موصل تقسیم کرد که هر مرحله مشخصات و الزامات خاص خودرا دارد.
برای اینکه ارزش این اقدام در مرحله فعلی بیشتر مشخص شود بگویم که آمریکاییها برآورد روشنی از امکان آزادسازی موصل نداشتند و زمان حدود 7سال را پیشبینی میکردند. ضمن اینکه حضور ائتلافی متشکل از بیش از 60 کشور را نیز ضروری میدانستند. اما با فتوایی که مرجعیت دینی عراق بهویژه آیتالله سیستانی برای جهاد با تروریسم دادند و همچنین تشکیل نیروهای الحشدالشعبی در کنار ارتش عراق و تمرکز و حمایتی که دولت عراق داشت نهایتا موصل در مدت چند ماه آزاد شد.
با توجه به هم مرز بودن استان نینوای عراق با سوریه محدود شدن قدرت داعش در عراق بر کاهش توان آنها در سوریه هم اثرگذار بوده و انشاءالله بعد از بازپسگیری موصل، روند نابودی تروریسم در سوریه نیز با سرعت بیشتری ادامه خواهد یافت.
یکی از مولفههای قدرت، بحث ژئوپلتیک و وسعت سرزمینی است. انسجام داخلی و وحدت سیاسی نیز مولفه مهم دیگر در قدرت یک کشور است. ثروت، توان اقتصادی، دسترسی به منابع انرژی، نیروهای مسلح و امثال آن نیز در مراتب بعدی قرار دارند که میزان قدرت یک کشور را نشان میدهند. تقسیم شدن عراق تمام این عوامل و مولفههای قدرت را تحتتأثیر منفی قرار میدهد و واضح است که عراق تقسیم شده هرگز با قبل از آن یکسان نخواهد بود.
کردهای عراق امروز در حاکمیت عراق حضور مؤثر و گستردهای دارند و علاوه بر آن با محدودیتی در برخورداری از منابع اقتصادی در مقایسه با دیگر استانها و مناطق عراق نیز مواجه نیستند. اعتقاد ما این است که اختلاف کردها با دولت مرکزی عراق در چارچوب قانون اساسی عراق قابل حل و فصل است.
برداشت مااین است که موضوع همه پرسی بیشتر مبنایی برای امتیاز گیری در رقابتهای سیاسی داخلی شده و طرح آن اشتباهی راهبردی است که با تشویق و تحریک دشمنان عراق نیز همراه است. بهویژه رویکرد رژیم صهیونیستی در این خصوص بسیار حائز اهمیت است.
آنچه در یک مذاکره همواره مدنظر دیپلماتها و دستگاههای سیاست خارجی است، اراده و قصد تحقق اهداف ترسیم شده برای نشستهاست. اگر مذاکره برای مذاکره باشد صرفا فرصت سوزی است. هرچند در عرف دیپلماسی برای قطع نشدن نشستها گاهی لازم است به حداقلها نیز اکتفا شود. مذاکرات ژنو این خلأ را داشت که صرفا در مقاطع زمانی که تروریستها در تنگنا قرار میگرفتند و برای ایجاد فضا و تنفس برای آنها توسط سازمان ملل تشکیل میشد اما هیچ نتیجه عملی و ملموسی به همراه نداشت.
لذا مذاکرات آستانه شکل گرفت و از رهگذر آن بزرگترین دستاورد سیاسی از ابتدای شکلگیری بحران در سوریه یعنی برقراری آتشبس پایدار در بخش زیادی از مناطق نبرد حاصل شد.علاوه بر این بررسی وضعیت گروههای مسلح و مناطق آنها و همچنین اقداماتی که میتواند باعث نجات جان غیرنظامیان باشد و همچنین تعیین مناطق کاهش تنش بخشهای مهم دیگری از خروجی مذاکرات آستانه است.
معتقدیم این مذاکرات آستانه بود که باعث شد سازمان ملل و طرفهای دیگر نیز فعالتر در حوزه سیاسی وارد شوند. هرچند نباید منکر اثرگذاری دستاوردهای میدانی همچون آزادسازی حلب بود اما نبرد در سوریه در نهایت بایستی بهصورت سیاسی تمام شود. تلاش زیادی صورت گرفت تا معارضان دیدگاههای خود را به حکومت منتقل و پاسخهای لازم را نیز دریافت کنند. در مواردی نیز نتایج مفیدی داشت که از جمله تسلیم و خارج شدن بخشی از معارضه از شهرها و روستاهای اشغال شده را میتوان نام برد.
لازم است در این رابطه به نکته مهمی در این بخش اشاره کنم و آن عدمتمایل آمریکا و متحدینش به اتمام بحران در منطقه است. آنها بهدنبال هزینه کردن سرمایه کشورهای مسلمان و ویران کردن زیرساختهای این کشورها برای به یغما بردن منابع آنها هستند. متأسفانه برخی کشورهای منطقه نیز با این راهبرد آمریکا همراهی میکنند. لذا مسیر مذاکرات قطعا به سهولت پیش نخواهد رفت و با کارشکنی و مانع تراشیهایی از سوی حامیان تروریستها مواجه خواهد شد.
بهنظر من مدتهاست که گزینه تغییر بشار اسد در سوریه کنار گذاشته شده است و کشورهای زیادی بهصورت آشکار و پنهان این مسئله را پذیرفتهاند. این خطای محاسباتی از سوی آمریکا در ابتدای بحران سوریه دنبال میشدکه احساس میکرد با تروریسم وارداتی و فشارهای اقتصادی و تحریم میتوان دولت سوریه را ساقط و حکومتی وابسته و مورد پسند غرب را روی کار آورد تا به زعم خود محور مقاومت را تضعیف کنند. اما نتیجه این شد که این تروریستها پس از چند سال ناکامی به کشورهای خود بازگشتند و موجی از ترور را از جمله در اروپا به راه انداختند. هزاران آواره از سوریه به اروپا پناهنده شدند و اروپا را با بحران در پذیرش آنها مواجه ساختند. اکنون دولت سوریه محکمتر از گذشته به کار خود و مقابله با تروریستها ادامه میدهد.
اینکه آمریکا یا برخی دیگر از کشورها تلاش کنند به جای مردم سوریه تصمیم بگیرند یا بگویند چهکسی حق کاندیدا شدن دارد یا ندارد، مغایر با اصول دمکراسی و حق تعیین سرنوشت ملّتهاست. اگر قدرتهای منطقهای و جهانی همچنان به دمکراسی و بازگشت آرامش به سوریه میاندیشند، باید با کمک به نابودی گروههای تروریست، زمینه اعمال آرای مردم را فراهم آورند و صندوقهای رأی را بهعنوان معیار و راهگشای آینده سیاسی دراین کشور بپذیرند. بهنظر ما دمکراسی از لوله تفنگ و مسیر نظامیگری حاصل نمیشود.
صرفنظر از انگیزههای روسیه برای نقشآفرینی نظامی در معادلات سوریه ، باید گفت ورود آنها به این پرونده، موازنه میدان را به نفع سوریه تغییرداد. اما بیش ازآن نقش روسیه را بهعنوان یکی از 5 عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل، باید در تحولات سیاسی مربوط به سوریه و ایستادگی در برابرآمریکا جستوجو کرد. روسیه با تمام قدرت به پیروزی در سوریه میاندیشد.
این رویکرد علاوه بر دستاوردهایی که برای مردم سوریه داشته به توانمندیهای این کشور در برابر آمریکا در سایر معادلات نیز کمک کرده است. امروزهمکاریهای ایران و روسیه درقالب دو همپیمان راهبردی ادامه دارد و این همپیمانی آثار مثبتی در تحولات منطقه و حوادث سوریه در برداشته است. دریک جمع بندی کوتاه میتوان گفت، تأثیر جمهوری اسلامی ایران در معادلات میدانی مؤثرتر و توانمندی روسیه درعرصه سیاسی عمیق تراست،
این ظرفیتها در کنار یکدیگر توازن تحولات را به نفع محورمقاومت افزایش داده است و این روند با تقویت همکاریهای میدانی و هماهنگیهای سیاسی روبهافزایش ارزیابی میشود.
طبیعتا استفاده از پایگاه هوایی و فضای ایران یکی از ظرفیتهای قابل اشتراک برای تحقق اهداف راهبردی است و درصورت نیاز بهصورت موردی درخصوص آن تصمیمگیری خواهد شد.
قدرت موشکی ایران برای دشمنان بیش از داخل کشور شناخته شده و هراس آور است و از این حیث در برابر بسیاری از تهدیدات بازدارنده بوده است. باتوجه به اینکه ما در تأمین امنیت بهخودمان تکیه داریم و مانند برخی کشورهای ضعیف منطقه نیازمند جلب حمایتهای سیاسی و یا انبارداری تسلیحات آنها و هزینههای فوق العاده نیستیم، لذا برای هر نوع تهدیدی سلاح دفاعی منحصر به فردی را نیز طراحی و تولید کردهایم. اصولا قدرت موشکی نیز برای این فراهم شده که در شرایط مورد نیاز به درستی به کار گرفته شود.
بعد از جنگ تا به امروز یکی از منطقیترین زمینههای بهکارگیری قدرت موشکی ایران در عملیات موشکی اخیر سپاه شکل گرفت.
میان برجام و ماهیت سیاستهای خصمانه آمریکا بایستی تفکیک قائل شد. اصولا برجام بنا نداشته و ندارد که مانعی برای کاهش دشمنی آمریکا با ملت ایران باشد. ذات سیاست خارجی آمریکا اعمال نفوذ و فشار بهمنظور تسلیمسازی و تحقیر کشورهای مخالف خود است و در این مسیر تمامی ابزارهای نامشروع و شیطانی را نیز به خدمت میگیرد.
برای آمریکا مهم نیست که در ویتنام چند میلیون انسان کشته شود و یا از چه نوع سلاحهای ممنوعهای برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند. تنها با اتکا به قدرت و ظرفیتها و توانمندیهای مقابله است که میتوان منطق هزینه - فایده آمریکا برای پیگیری سیاست هایش را تغییر داد. لذا سعی ما این است که از جمیع امکانات و توان خود برای مقابله با سناریوهای آمریکا استفاده کنیم. فرصتی که پیش روی ما وجود دارد این است که هیچ نوع هوشمندی و ابتکاری در مجموعه هیأت حاکمه آمریکایی دیده نمیشود و تمام برنامههای آنها قابل حدس و پیشبینی است. لذا حتی پیش از امضای برجام نیز این رفتار آمریکا کاملا متصور بود.
مجموعهای از اقدامات در حوزههای فنی هستهای، اقتصادی و سیاسی پیش روی ماست که بهصورت موازی و هماهنگ دنبال میشوند. آمریکا هر بار در حوزههای غیرهستهای تحریمی علیه اشخاص و نهادهای ما وضع کرده، در همان حوزه یک دستاورد جدید را رونمایی کردهایم که بخشی از آنها رسانهای نیز نشده است.
تحریم چند شخص و شرکت تقریبا هیچ اثری بر استمرار مسیر یک کشور پهناور ندارد اما زمینه را کاملا برای اقدام ما فراهم ساخته و مشروعیت و حمایت بینالمللی را به همراه داشته است.
آمریکا بهدنبال خروج از برجام با هزینه ایران است که قطعا این فرصت از سوی ما در اختیار این کشور قرار داده نخواهد شد. البته بهصورت طبیعی ارزش برجام بهعنوان یک توافق بینالمللی که با قطعنامه شورای امنیت پشتیبانی میشود بستگی به احترام و اجرای آن از سوی همه طرفها دارد و منافع آن نیز باید برای کشورهای عضو قابل بهرهبرداری باشد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد