یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
زریندشت با این حال پر از بیابان است، پر از زمینهای بایر رها شده، سرزمینی که دیو خشکسالی به رویش چنگ انداخته و زخمیاش کرده است. این خوشههای زرین و این بیابانها، اما یک خانواده زریندشتی را بی تاب کرده است. آنها حیفشان میآید این تکه از استان فارس، آخرین زمینهای زیر کشت گندم و جو را از دست بدهند و تسلیم بیابان شوند. اینها برای همین، شدهاند یک گروه کوچک برای مقابله با بیابان، جمعی که هم و غم شان بیابانزدایی است.
بزرگترین اینها پیرمردی است 75 ساله که پدربزرگ خانواده است و روی حفظ حتی یک درخت تعصب دارد و کوچکترینشان دختری 23 ساله که نوه اوست. آنها قلمههای گزهای شاهی را در زمینهای شور و خشک زریندشت میکارند و صبورانه تیمارشان میکنند تا دشتِ زرینشان بیش از این خشک و بیابانی نشود. سوژه ما نیز عبدالله یوسفی 52 ساله است. پسر همان پیرمرد دوستدار محیط زیست، مردی که طرحی برای بیابانزدایی نوشته که محورش مشارکت مردم محلی است. عبدالله اما دلش پر است. او از همه سنگاندازیها و ناهماهنگیها خسته است. میگوید 99 درصد وقت و انرژیشان را گذاشتهاند برای عبور از این موانع. با این حال اما شرکت تعاونی جمع و جور آنها تا به حال صد هزار اصله درخت کاشته و صد هکتار بیابان را آباد کرده، کاری که زندگی را به زریندشت بازگردانده است.
شما عضو یک شرکت تعاونی خاص هستید و ارائهکننده یک طرح خاصتر. فکر تاسیس این شرکت تعاونی و ارائه چنین طرحی چرا و از چه زمانی به ذهنتان آمد؟
نام شرکت ما شرکت تعاونی تحقیقات احیاگر زریندشت است ومن مجری و ارائهکننده طرح بیابانزدایی با مشارکتهای مردمی هستم که هدفش استفاده بهینه از آب و خاکهای بلااستفاده است. ما به این حوزه وارد شدیم، چون علاقه شدیدی به احیای اراضی داشتیم، آن هم از قدیم بخصوص بعد از انقلاب که امام(ره) بر تولید و امنیت غذایی تاکید کردند.
میگویید ما، پس تعاونیتان خانوادگی است. درست است؟
بله. بانی اصلی کار پدرم است که از سالها پیش دریافت بیابانی شدن اراضی منشا تغییرات زیستمحیطی در منطقهمان شده و همه ما را نسبت به این موضوع حساس کرد. بعد از آن هم که جنگ روی داد و ما دیدیم در مناطق درگیر جنگ بویژه خوزستان زمینهای وسیعی بیاستفاده مانده و تبدیل به معضل شده، عزممان را جزم کردیم طرحی ارائه کنیم که به تولید و توسعه پایدار کمک کند. به عبارت دیگر، تهدیدها را تبدیل به فرصت کند. الان خانوادگی کار میکنیم؛ من همراه پدر، مادر، خواهر، برادر، همسر و فرزندان و همسر برادرم.
این طرح چه سالی نوشته شد؟
سال 82 .
و کلیاتش چه بود؟
تاکید این طرح بر بیابانزدایی از طریق مشارکت مردم محلی است، یعنی همان کسانی که در مناطق بیابانی زندگی میکنند و حیات آنها با بیابان عجین است.
طرحتان را به کدام ارگان دولتی ارائه کردید؟
به اداره منابع طبیعی زریندشت و سازمان جنگلها و مراتع.
استقبال کردند؟
نه چون میگفتند دولت در اجرای طرحهای بیابانزدایی موفق نبوده پس شما چطور میخواهید موفق باشید، آن هم در شرایطی که درآمدزایی این طرح کم است و انگیزههای مالی در آن قوی نیست.
چرا آن زمان گفته میشد دولت در بیابانزدایی موفق نبوده است؟
علتش ناهماهنگی میان دستگاههای دولتی بود که همه توپ را به زمین همدیگر میانداختند و همه نیز فکر میکردند فقط سازمان جنگلها مسئول بیابانزدایی است؛ در حالی که بیتوجهی همه ارگانهای دولتی به محیط زیست تکتکشان را درگیر کرده بود. حالا هم همین طور است؛ مثلا وزارت نیرو با بحران آب روبهرو شده، محیط زیست با تخلیه سفرههای زیرزمینی، خشک شدن چشمهها و تالابها، انقراض گونههای حیات و بحران ریزگردها و سیلاب و آلودگی هوای کلانشهرها و وزارت جهاد کشاورزی با بحران منابع آب و خاک، وزارت کشور با بحران تخلیه هزاران روستا و دستگاه قضایی با کثرت پروندههای برآمده از بحرانهای اجتماعی که به نوعی ناشی است از بحرانهای زیستمحیطی و بیکاری.
پس شما در این شرایط شروع به درختکاری در شورهزارهای زریندشت کردید؟
ما در بدترین نوع خاک و در لایههای نمک با آبی که درجه سختی زیادی دارد تاکنون صد هزار درخت کاشتهایم تا شمهای از توانمندیهای جوامع محلی را به نمایش بگذاریم.
شما در بیابان که جزو اراضی ملی است درخت میکارید. این برایتان مشکلی پیش نیاورده؟
بله ما در اراضی ملی بدون معارض، بلااستفاده و رها شده کار میکنیم. این زمینها به علت نداشتن پوشش گیاهی بشدت شسته شده و مستعد سیلاب است. ضمن این که سیلابها تاکنون غنای حیاتی خاک را از بین برده و باعث گسترش بیابان شده که خودش عاملی است برای ایجاد گرمای بیشتر.
چگونه گیاهی را میکارید؟
گزشاهی میکاریم که در مقابل گرما و کمآبی بسیارمقاوم است، عمرش هم طولانی است.
نهال میکارید یا بذر یا این که قلمه میزنید؟
گزشاهی بومی منطقه بیابانی است. برای همین ما عمدتا قلمه میزنیم و گاهی هم بذر میکاریم.
حال درختهایی که کاشتهاید، خوب است؟
خوباند، اما چون از آب محروم شدهاند کمتر از رشد واقعیشان بزرگ شدهاند.
چرا بیآب ماندهاند؟
ما از دو حلقه چاه با ردیف آماری یک استفاده میکردیم که قرار بود تعیین تکلیف شوند و به ما پروانه بهرهبرداری بدهند، ولی بلادرنگ این چاهها را پُر کردند در حالی که این چاهها مخصوص بیابانزدایی حفر شده است. بدتر این که اکنون از 250 چاه که ردیف آماری ندارند چشمپوشی شده است.
یعنی چاههای غیرمجاز را آزاد گذاشته و چاه حیاتی را پر کردهاند؟
بله، چاههای بدون ردیف آماری همچنان کار میکنند.
فکر میکنید این کار از روی ناآگاهی بوده یا از روی عمد؟
مسلما از روی ناآگاهی بوده است. وزارت نیرو باید به طرحهایی مثل ما سهمیه زیستمحیطی اختصاص دهد، چون ما از آب حفاظت میکنیم که فعلا ندادهاند.
الان که آب ندارید درختها را چطور آبیاری میکنید؟
گزشاهی گونه بسیار مقاومی است و در گرمای بالای50 تابآوری خوبی دارد. ولی به هر حال آبیاری نشدن درختها باعث شده ارزش اقتصادی آنها کم شود. درخت زنده میماند ولی رشد نمیکند.
قدیمیترین درختی که کاشتهاید چقدر رشد کرده؟
ده متر ارتفاع دارد و قطرش تقریبا 20 اینچ است.
اگر خوب آبیاری میشد چقدر رشد میکرد؟
قطعا چند برابر میشد و ما میتوانستیم بارها چوبش را برداشت کنیم. عدهای فکر میکنند ما بحث منفعت شخصی را دنبال میکنیم، ولی بیابانزدایی و ترسیب کربن وظیفه دولتها و در راستای منافع ملی است.
از چوب گزشاهی چه استفادههایی میشود؟
در تولید نئوپان و تامین خوراک صنایع چوب نقش مهمی میتواند داشته باشد، چون چوب مقاوم و سختی است.
پس کاشت آن توجیه اقتصادی دارد.
توجیه اقتصادیاش بسیار بالاست، به حدی که میتوان چوب را به قیمت یک سوم کرایهای که اکنون چوب را از بندرعباس به ساری حمل میکنند در اختیار کارخانههای چوب بری قرار داد. در واقع میشود چوب را با نازلترین قیمت در اختیار کارخانهها قرارداد و کاری کرد که کارخانههای چوببری از جنگلهای شمال که بشدت آسیب پذیرند به بیابان نقل مکان کنند.
قیمت هر کیلو چوب گز شاهی چقدر است؟
کیلویی80 تومان در حالی که فقط هزینه حمل چوب از بندرعباس تا ساری برای هر کیلو 250 تومان است.
خانواده شما موفق شده درصد هکتار بیابان بیش از صد هزار درخت بکارد. آیا توانستهاید با این کار زندگی را به منطقه برگردانید؟
بازگشت زندگی کاملا مشهود است؛ مثلا در کنار درختان گز، گیاهان مختلفی رشد کردهاند و جذب رطوبت بالا رفته.
حیواناتی مثل یوزپلنگ، گراز، کفتار، شغال، روباه، کبک و تیهو هم در این اراضی دیده شدهاند، در فصول مختلف نیز پرندگان مهاجر این تکه سبز را برای استراحت و اسکان انتخاب میکنند.
مسافران هم میآیند؟
بله، این صد هکتار تفرجگاه مسافران نیز شده بخصوص درفصل بهار، اما مهمتر از همه اینها تاثیری است که درختکاری در حفظ آب داشته است. سال گذشته در زریندشت 400 میلیمتر باران بارید که هم درختان آبیاری شدند، هم از بروز سیلاب جلوگیری شد و هم روان آبها جذب زمین شدند و از فرسایش خاک جلوگیری شد.
همه اتفاقاتی که میگویید چیزی نیست جز دمیدن امید و زندگی به منطقه، اما سازمان جنگلها معمولا به افرادی مثل شما که بیابانها را آباد میکنند انگ زمینخواری میزند. شما هم درگیر این مساله شدهاید؟
بسیار. برای همین بود ما پیشنهاد کردیم برای جلوگیری از زمینخواری، زمینها را به صورت اجاره30 ساله در اختیار ما و بقیه متقاضیان در آینده بگذارند. در واقع ما الان زمینها را از دولت اجاره کردهایم و تعهد دادهایم این اراضی جنگل بماند. با این حال متهم به تخریب شدهایم. حال آن که طبق اسناد بینالمللی و ملی، بیابانزدایی کاری عمرانی است، نه تخریبی.
الان زریندشت چقدر بیابان دارد؟
خاک زریندشت عمدتا بیابانی است، شاید بیش از 80 درصد.
احتمالا از ابتدا این طور نبوده، چون از اسمش برمیآید جای خرمی بوده.
بله شواهدی وجود دارد که این نکته را تائید میکند. الان در منطقهای به نام بن دشت، درختانی با قدمت بیش از500سال وجود دارد که نشان میدهد در گذشته اینجا جنگلی بوده. همچنین منطقهای به نام جنگل در حوالی زریندشت داریم که حتی یک درخت هم ندارد، ولی نامش جنگل است و نشان میدهد در گذشته منطقه مستعدی بوده ولی به واسطه عوامل انسانی و اقلیمی دستخوش تغییر شده است. در طول سالهای اخیر زریندشتیهای زیادی به خاطر خشکسالیها، گرم شدن هوا و از دست رفتن کشاورزی مهاجرت کردهاند، پس شاید بشود با توسعه طرحهای بیابانزدایی و حفظ منابع آب و خاک و ایجاد شغل، مهاجرت کردهها را
برگرداند.
شما از تعاونیای که راه انداختهاید درآمد هم دارید؟
تا به حال که هیچ سودی نبردهایم و فقط با ادارات مختلف درگیر بودهایم. گویی فقط سعی میشود طرح ما شکست بخورد. اگر این موانع نباشد درآمد هم بهوجود میآید.
پس چه چیزی شما را سرپا نگه داشته؟
این که بتوانیم یک یادگار ماندگار از خودمان به جا بگذاریم. ما باور داریم بیابانزدایی یک ضرورت اجتنابناپذیر است و دولت موظف و ناچار به انجام این کار در سطح کلان است. سالهاست سازمان ملل نیز مشارکت جوامع محلی را بهترین الگو برای مبارزه با بیابانزایی اعلام کرده است.
ماهانه معمولا چقدر خرج بیابانزدایی میکنید؟
هر چه داریم، همه درآمد و داراییمان را بیدرنگ در این کار هزینه میکنیم.
تا به حال با دفتر سازمان ملل در ایران مکاتبه داشتهاید؟
در حاشیه اجلاس تهران که با محور مبارزه با ریزگردها برپا شده بود با آقای گری لوئیس، نماینده سازمان ملل در ایران صحبت کردم و طرحم را برایش توضیح دادم که بسیار مورد توجهش واقع شد. او به نماینده اجرایی سازمان ملل در ایران گفت با ما همکاری کند، اما موضوع این است این همکاری باید از سوی دولتها باشد. ولی همان طور که گفتم به علت نبود هماهنگی میان ارگانهای دولتی طرح ما فعلا دچار چالش است.
مریم خباز
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد