به گزارش جام جم آنلاین ، هافینگتون پست نسبت به نتایج بازداشتهای اخیر در عربستان اشاره کرد و نوشت: عربستان در خاورمیانه ای که شاهد تحولات سریع است، اخیرا با بازداشت ۱۱ شاهزاده و وزیر سابق سعودی و نخست وزیر لبنان به استقبال بحران جدیدی رفته است.
عبور آل سعود از عقلانیت محافظه کارانه
مروری بر عملکرد هیات حاکمه عربستان سعودی در بیش از نیم قرن گذشته و مقایسه آن با آنچه در دو سه سال گذشته در این کشور روی داده است، حاکی از تغییری عمیق در مشی و رفتار سیاسی آل سعود دارد. برای درک بیشتر این تغییر باید ابتدا شاخصه های غالب حاکمان و الگوی حکومت داری عربستان سعودی در دوره های پیشین را شناسایی کرد.
1- محافظه کاری در حاکمیت
حکام سعودی از ابتدای شکل گیری کشور عربستان و به دست گرفتن زمام قدرت در این کشور چهره ای محتاط، محافظه کار و مقاوم در برابر تغییرات از خود نشان دادند و به ویژه مسائل حاکمیتی و موضوعات مربوط به جانشینی و توزیع و انتقال قدرت را به شکل سنتی حل و فصل کردند.
در این چارچوب پایبندی به توصیه موسس رژیم سعودی «عبدالعزیز بن سعود» در انتقال قدرت بر اساس سلسله مراتب سنی از یک سو و حفظ اسرار خاندان سعودی و سرپوش گذاشتن بر اختلافات و رقابت های داخلی قدرت، رویه معمول آل سعود در طول شکل گیری این رژیم در عربستان سعودی بوده است.
2- تقسیم قدرت با رهبران دینی
در سال 1744 میلادی پیمانی میان «شیخ محمد بن عبدالوهاب» و امیر «محمد ابن سعود» که در آن زمان امیر منطقه درعیه در حجاز بود بسته شد که به موجب آن، امیر سعودی از سوی خود و اعقابش پشتیبانی و اطاعت از شیخ محمد عبدالوهاب و اعقاب او و سایر علمای وهابی را پذیرفت و در مقابل شیخ محمد عبدالوهاب نیز قبول کرد که خود و اولاد و پیروانش پیوسته راهنما و مدافع و حامی امیران سعودی باشند و تمام نیرو و نفوذ خود را در حمایت از خاندان سعودی به کار گیرند.
حکام سعودی در طول حاکمیت سیاسی خود همواره به عهد آغازین با موسس فرقه وهابیت پایبند بوده و دست رهبران وهابی را در تصدی امور دینی باز گذاشته اند.
3- محافظه کاری در سیاست خارجی
سیاست خارجی عربستان سعودی هم در دهههای اخیر مبتنی بر غرب گرایی محافظه کارانه و پرهیز از رویکرد تقابلی آشکار با کشورهای همجوار و کشورهای عرب و مسلمان بود.
در این میان اگرچه حمایت از رژیم بعث صدام در جنگ تحمیلی علیه ایران نشان از تغییری نسبی در سیاست محافظه کاری آل سعود در حوزه منطقه ای دارد، اما باید توجه داشت که این حمایت بخشی از تخاصم منطقه ای و بین المللی علیه جمهوری اسلامی ایران قلمداد می شود که در چارچوب جبهه غربی – عربی علیه انقلاب اسلامی شکل گرفت، و به معنای تغییر عمیق در سیاست خارجی محافظه کارانه آل سعود ارزیابی نمی شود.
این سه رویکرد به عنوان بخشی از عقلانیت قدرت مدار آل سعود در طول حاکمیت این خاندان در عربستان سعودی به شمار می آید که در بیش از 250 سال گذشته سلطه سیاسی آل سعود و سلطه اجتماعی و مذهبی وهابیون را در سراسر عربستان برقرار کرد، و ضامن بقای قدرت موازی این دو طایفه در این کشور شد.
نشانههای پایان عقلانیت و محافظه کاری در عربستان
همزمان با اقدام ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان در انتخاب سلمان بن عبدالعزیز به ولیعهدی که در سال 2012 میلادی روی داد گمانه زنی ها درباره ناتوانی سلمان در ایفای درست وظایف خود مطرح شد.
تحلیلگران مسائل عربستان تاکید کردند که به علت ابتلای سلمان به بیماری زوال عقل، وی پس از رسیدن به سریر شاهی توان اداره درست امور را نخواهد داشت و تحت نفوذ کانون های قدرت در خاندان سعودی قرار خواهد گرفت.
این امر به درستی اتفاق افتاد، و از سال 2015 میلادی که سلمان به جای ملک عبدالله نشست، اداره واقعی امور این کشور در دستان فرزند جوانش محمد بن سلمان قرار گرفت.
به گونه ای که محمد 31 ساله بر خلاف روال تاریخی و سنتی انتقال قدرت در خاندان سعودی به صورت بی سابقه ای همه رقبای مسن خود را کنار زد و به جانشین بلافصل پدرش سلمان تبدیل شد. جانشینی که در عمل سکاندار اصلی قدرت در عربستان سعودی است.
رسیدن سریع محمد بن سلمان به اتاق انتظار پادشاهی در خاندان سعودی تنها نشانه عبور از عقلانیت محافظه کارانه در عربستان سعودی نیست، بلکه وی با اتخاذ سیاست های شتاب زده، و بعضا متهورانه در دو سال گذشته نشان داد که عجله زیادی برای تحقق رویاهای بلندپروازانه خود دارد، و آماده است که همه مبانی عقلانیت و مدارا در تصمیم سازی حاکمیت سعودی را در همه سطوح داخلی و خارجی زیر پا بگذارد.
تصمیم به حمله به یمن در بهار سال 2015 و زمانی که تنها دو ماه از انتصاب وی به سمت وزارت دفاع عربستان می گذشت نشان داد که وی تا چه میزان در اتخاذ تصمیم های راهبردی شتاب زده است. شتابی که این بار عربستان را علاوه بر تبدیل کردن به کشوری جنگ طلب علیه یک کشور مسلمان و همسایه، در ورطه ای سیاسی، نظامی و اقتصادی فرو برد که با گذشت بیش از دو سال نیم از این جنگ هنوز هیچ نشانه ای از خروج آبرومندانه عربستان از آن وجود ندارد.
این خطای راهبردی در صورتی روی داد که سیاست منطقه ای عربستان در سوریه و عراق هم راهی از پیش نبرد و با شکست تدریجی گروه های مسلح و تروریستی وابسته به عربستان در این دو کشور، جایگاه منطقه ای حکام سعودی بیش از پیش تضعیف شد.
در چنین وضعیتی اقدام شتابزده ریاض در تقابل با قطر، اشتباه ویرانگر دیگری بود که نشان داد حتی در حوزه سنتی نفوذ عربستان در حاشیه خلیج فارس هم حکام سعودی در انزوای راهبردی قرار گرفته اند، و بر خلاف رویای خامی که از ایجاد ناتوی عربی در سر داشته اند، هیچ دستاوردی از سفر پر هزینه و جنجالی رئیس جمهوری آمریکا و فراخواندن سران حدود 40 کشو عرب و مسلمان جهان به ریاض نداشته اند.
در عین حال، امضای قراردادهای متعدد تسلیحاتی و اقتصادی بی سابقه با آمریکا که ارزش آن را بیش از 500 دلار ارزیابی کرده اند، نشانه دیگری از بلندپروازی بی حساب شاهزاده جوان سعودی است که به باور کارشناسان اقتصادی بیش از آنکه چیزی عاید عربستان کند، صندوق دلارهای بادآورده نفتی و ذخایر ارزی این کشور را به سوی آمریکا گشود، و چنانکه دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا تصریح کرد، منابع مالی عربستان را بسان گاو شیردهی در خدمت صنایع راکد و درگیر بحران آمریکا قرار داد.
و جدیدترین تصمیم غیرمحافظه کارانه و غیرعاقلانه ولیعهد جوان سعودی، مداخله غیر متعارف و آشکار در لبنان و تحمیل استعفا به سعد حریری نخست وزیر لبنان بود، که برخلاف تصور بن سلمان نه تنها بحران را به سوی بی ثباتی و ناامنی سوق نداد که به عامل وحدت و همدلی مردم و احزاب و طوایف سیاسی در این کشور تبدیل شد و شکست دیگری را برای ریاض به ویژه در سطح افکار عمومی عربی و مردم لبنان رقم زد.
در کنار رویکردهای غیرمحافظه کارانه بن سلمان در حوزه منطقه ای و سیاست خارجی؛ رفتار وی در حوزه داخلی هم گویای شتاب نابخردانه و خروج از مشی محافظه کارانه و مدارا محور حاکمان پیشین سعودی است.
طرح بلند پروازانه توسعه عربستان موسوم به «چشم انداز 2030» که محمد بن سلمان ارائه کرده است، به باور بسیاری از تحلیلگران اقتصادی هیچ ارتباطی با واقعیت های اقتصاد و جامعه سنتی عربستان ندارد و تنها یک رویای شیرین برای یک شاهزاده بلند پرواز اما ناپخته و بی تجربه است.
تسویه حساب سیاسی با رقبای قدرت در داخل خاندان سعودی که به بهانه طرح مبارزه با فساد آغاز شده است، و موجب بازداشت دهها شاهزاده صاحب منصب و تاجر بزرگ عربستان شده است، آغاز تقابل و تنشی دامنه دار در دودمان سعودی است که نه تنها خاطر بن سلمان جوان را از رقیبان تخت پادشاهی اش آسوده نخواهد کرد که سنگ بنای نزاع و درگیری بر سر قدرت در عربستان به شمار می آید و آینده قدرت آل سعود در عربستان را به شدت تهدید خواهد کرد.
نظر به همین تحلیل پایگاه خبری هافینگتون پست نوشت: بعید نیست که سیاست جدید ملک سلمان و پسرش به فروپاشی سیاسی، اقتصادی و نظامی رژیم سعودی بینجامد.
هافینگتون پست نسبت به نتایج بازداشتهای اخیر در داخل عربستان که تنها به این کشور محدود نخواهد شد، هشدار داد و نوشت: گویی عربستان در خاورمیانهای که شاهد تحولات سریع است، این همه مشکلات برایش کافی نبود که اخیرا با بازداشت ۱۱ شاهزاده و وزیر سابق این کشور به استقبال بحران جدیدی رفته است. اقدامی که ملک سلمان و پسر جسورش محمد بن سلمان، ولیعهد این کشور اتخاذ کردهاند احتمالا آغاز پایان عربستان باشد.
یوسف اسماعیلی / جام جم آنلاین
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد