آسمان پاییز، زمستان و فروردین،خسیس بودند و نباریدن و برخی گمانهها خبر از این داشت که اردیبهشت امسال هم آسمان با زمین تشنه مهربان نخواهد بود ! اما ماه دوم بهار همه را غافلگیر کرد و از همان روز اول شروع به باریدن کرد و امید را به دلها برگرداند و حال را چنان خوش کرد که زمستان با همه خشکیاش فراموش شد.
اردیبهشت حال همه را خوب کرد مگر آنهایی را که چشم از آسمان برداشتهاند ! با افشین علاء شاعر و نویسنده و داماد زندهیاد مهدیه الهیقمشهای همصحبت شدیم تا برایمان از معجزههای اردیبهشت و از حال بد به حال خوب بگوید.
اردیبهشت و این همه حال خوب را چگونه ذخیره کنیم برای روزهایی که دیگر اردیبهشت نیست؟
برای پاسخ به این سوال تاسی میکنم به حضرت مولانا آنجا که میفرماید: گفت پیغامبر ز سرمای بهار / تن مپوشانید یاران زینهار / زانک با جان شما آن میکند / کان بهاران با درختان میکند. این توصیه به استفاده از حال و هوای بهار فقط به میزان شعر بستگی ندارد بلکه توصیه پیامبر اسلام(ص) را هم در این شعر میبینیم. در احادیث و اشعار زیادی این نکته ذکر شده که بهار رستاخیزی است که ما را به یاد روز قیامت و رستاخیز واقعی و حیات مجدد انسان و جهان میاندازد.اردیبهشت اوج بهار است.باید از بهار و مضامین نهفته در آن استفاده کنیم تا در راه رستگاری قدمبگذاریم.
اردیبهشت فصل رویش است و تابستان فصل برداشت اما همه فصلهای سال پربار نیست؛ مثل زندگی که گاهی به سختی میخورد. چگونه میتوانیم فصلهای خشک زندگی را با الهام از طبیعت سپری کنیم؟
همه فصلها لطف و زیبایی خاص خودشان را دارند و گذر این فصلها جزو الزامات حیات بشری است. زمستان با همه سختیها و سرمایش، زیباییهای مسحور کننده دارد برای همین است که شب یلدا را جشن میگیریم هر چند میدانیم سرما در پیش است.اما چون باور داریم سرما تمام میشود و بهار میرسد از زمستان نمیترسیم، زمستان هرقدر سردتر و پربرفتر ، بهار زیباتر و پر برکتتر خواهد بود. پاییز نیز چنین است، درختان خواب خود را آغاز میکنند اما این خواب به زیباترین شکل ممکن اتفاق میافتد و این زیبایی آنقدر شگرف است که زنده یاد اخوان ثالت از پاییز به عنوان پادشاه فصلها یاد میکند ! من نیز پاییز را بسیار دوست دارم؛ بعد از آن گرمای طاقتفرسای تابستان آرام آرام هوا رو به خنکی میرود و لذتی شیرین را پدید میآورد.در واقع پاییز مرگی زیبا را تداعی میکند چون میدانیم بهار از راه خواهد رسید.همه فصلها یک هدف دارند؛ آنها میخواهند نگاه انسان را نو کنند و امید را در دل ما زنده نگهداشته و یادآوری کنند که هر چه را از دست بدهیم، دوباره زنده خواهد شد و ما محصول، کِشتههای خود را برداشت خواهیم کرد .
همان آیه قرآن کریم که با تاکید میفرماید: بعد از هر سختی، آسانی است...
دقیقا ! قاعدهای است که اهل دل با تمام وجود آن را درک میکنند. همه آموزههای دینی به ما شیعیان یاد میدهد در هر سختی و حتی مصیبتی زیباییها را ببینیم.چنانکه در زیارت عاشورا ذکر میشود در واقعه کربلا جز زیبایی چیز دیگری وجود نداشت و اهل بیت بعد از این مصیبت به ما یادآوری کردهاند که حمد خداوند را از یاد نبریم.باور ما این است که سختی و دشواری هرقدر بزرگ باشد، شادی و گشایشی که در ادامه آن بروز خواهد کرد، بزرگتر و عمیقتر خواهد بود.این فلسفه آدمی را از سرخوردگی، پوچی، افسردگی و ... نجات میدهد و بهار نماد به بار نشستن شاخههای امید است.
گسترش حال خوب یکی از دغذغههای متفکران جامعه ماست چون مسائل مختلف مردم ما کشور ما را به سمت افسردگی و عصبانیت میبرد به نظر شما برای بهتر کردن حال اطرافیانمان چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم؟
جامعه ما نیاز به شادی دارد.شادی فقط به معنای برخورداری از مواهب مادی نیست.هر چند این روزها دغدغه معیشت و تنگناهای اقتصادی مردم را با مشکلات زیادی روبه رو کرده است و دولتمردان باید راهی برای خروج از آن پیدا کنند.اما به نظرم رسانهها، هنرمندان،نویسندگان و کسانی که تریبونی برای بیان حرفها دارند باید با بهرهگیری از آموزههای دینی و ادبیات کهن فارسی که سرشار از شادی و زیبایی است، چراغ امید را در دل مردم روشن کنند.صدا و سیما به عنوان رسانه رسمی کشورمان در این راه بسیار تاثیرگذار است.کشور ما اقلیمی بسیار زیبا دارد، این سرزمین از اندیشمندان و هنرمندان ناب سرشار است.فرهنگ ما ریشه در هزاران سال دارد که غبطهبرانگیز است.همه اینها میتواند در برنامهسازی صدا و سیما مورد استفاده قرار گیرد.معتقدم رسانه ملی بهتر است برای عمق بخشیدن به شادی و امیدواری در مردم فقط به تولید و پخش برنامههای فانتزی که زودگذر است اکتفا نکند.حضور افراد معروف در تلویزیون بدنیست اما اینها نباید جای اندیشمندان و متفکران را در برنامههای رادیو و تلویزیون بگیرند.اندیشمندان میتوانند احوال مردم را به شکلی عمیق تغییر دهند و آنها را با مفاهیمی مانند مهربانی، شادی و امیدواری بیشتر آشنا کنند.
میگویند درون آدمی اگر پر و عمیق باشد، زمانیکه شرایط بیرونی دشوار میشود، میتواند به درون خود پناه برده و صبر کند تا توفان تمام شود...
دقیقا درست است ! تا چند سال قبل که رسانههای به اندازه امروز گسترش پیدا نکرده بودند و تعدادشان زیاد نشده بود برنامهها عمیقتر بودند و مخاطبان را بیشتر متاثر میکرد. رسانههای زیاد شده و حواس پرتی ها هم بیشتر شده است ما روزانه در معرض هزاران پیام سطحی هستیم و ذهن بیشتر مردم پر شده از مطالبی که نمیتواند راهگشای آنها در دراز مدت باشد.در این شرایط کار اهالی فرهنگ و هنر و متفکران سختتر میشود چون باید از طریق رسانههای دیداری، شنیداری، مکتوب و مجازی به مردم یادآوری کرد که به جای شیفته شدن به دنیای بیرون که هر روز به رنگی در میآید، بهتر است به درون خود رجوع کند.باید به مردم گوشزد کرد که همه هستی با همه وسعتش پدید آمده تا در اختیار انسان باشد.خداوند انسان را به عنوان جانشین خودش در زمین معرفی کرده و این نشان میدهد ما چقدر ارزشمند هستیم.معتقدم زمان آن رسیده که خودمان را بشناسیم و باور کنیم که هر چه ما میخواهیم در دسترسمان است و ما فقط باید اندیشه خود را عمق بخشیم.متفکران میتوانند در عمقبخشی اندیشه ما را یاری کنند.وقتی پای صحبت بزرگانی مانند الهی قمشهای مینشینی ناخودآگاه به وجد میآیی چون آنها با بهرهگیری از قرآن پیامآور شادی و امید هستند.سخنان آنها به نوعی فطرت ما را بیدار میکند به همین دلیل بر جان و دل ما مینشیند.مرحوم خانم مهدیه الهی قمشهای و برادرشان به واسطه پدر بزرگوارشان به قرآن و عرفان متصل بوده و هستند به همین دلیل در همه اتفاقات خوب و بد دنیا جز شادی ، مهربانی و عشق چیز دیگری نمیبینند؛ مصداق شعر سعدی که میفرماید: به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست / عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست .
طاهره آشیانی - روزنامهنگار
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد