اهمیت کوچینگ در تشخیص اهداف و اولویت‌ها

کوچ‌ها معلم یا استاد نیستند و قرار نیست آموزشی به افراد بدهند؛ بلکه به تیم‌ها کمک می‌کنند که پاسخ مسائل را از درون خود پیدا کنند. همچنین نباید کوچ را با مشاور اشتباه گرفت؛ چون یک مشاور راهکاری تخصصی برای رفع یک مشکل یا درمان یک اختلال ارائه می‌کند. اما تمرکز کوچ بیشتر بر درون افراد و یافتن آگاهی در درون خود افراد است.

کوچ‌ها قرار نیست سرمشق باشند یا تجربه خاصی در زمینه مورد نظر داشته باشند بلکه مهارتشان یافتن پاسخ‌ها در درون تیم‌هاست. آنها با ترسیم یک آینده و به کمک پرسش‌هایشان، افراد را به یک بینش صحیح از آنچه می‌خواهند می‌رسانند.

کوچینگ همچنین با منتورینگ فرق می‌کند. از تفاوت‌های کوچینگ و منتورینگ می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1ـ منتورینگ به طور معمول فرآیندی طولانی است که ممکن است از زمان راه‌اندازی کسب‌وکار شما شروع شود و تا مدت‌ها ادامه یابد اما کوچینگ فرآیندی کوتاه مدت است که با تمرکز بر توسعه توانایی افراد در یافتن راه‌حل‌ها و تغییر نگرش‌ها و بهبود مهارت‌ها کار می‌کند و برای مشکلات مقطعی یا سردرگمی‌های آنی کاربرد بیشتری دارد.

2ـ یک منتور معمولا در کسب‌وکار تجربیات جدی داشته و بر مبنای راهی که خودش در گذشته رفته است به دیگران مشاوره می‌دهد یا در تصمیم‌گیری‌هایشان اثر می‌گذارد. اما یک کوچ الزاما دانش خاصی در موضوع ندارد.

3ـ وظیفه اصلی یک کوچ تسهیل فرآیند توسعه و عملکرد تیم یا افراد است. در حالی‌که منتور به‌دنبال توصیه دادن، راهنمایی‌کردن و حمایت از تیم در مسیر تمرکز بر ایده‌های جدید است. کوچ‌ها مسیر را شفاف می‌کنند، اما منتورها همراه تیم و افراد حرکت می‌کنند.

نگین یشمی