پدرام سلطانی، نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران در این زمینه معتقد است که درگیریهای اقتصادی اروپا با امریکا و همچنین جنگ اقتصادی فعلی در دهکده جهانی به نوعی باعث شده تا ایران در اولویتهای بعدی اقتصادهای بزرگی چون اتحادیه اروپا قرار داشته باشد. وی درباره اولویتهای اقتصادی ایران هنگام مذاکرات جدید برجامی بدون حضور آمریکا به جام جم آنلاین اینگونه میگوید.
قبل از سفر هیات ایرانی به اتحادیه اروپا محمدجواد ظریف نشستی با پارلمان بخش خصوصی داشت. اهمیت حضور وزیر خارجه در این شرایط چیست؟
در شرایط فعلی که بسیاری از تعاملات اقتصادی کشور، با مسائل ناشی از روابط بین المللی ایران با سایر کشورها، بهویژه برجام و رویکرد آمریکا به این توافق گره خورده است. ضروری بود آقای دکتر ظریف به پارلمان بخش خصوصی تشریف میآوردند تا در جریان دغدغههای اصلی بخش خصوصی و آثار ناملموس برجام بخصوص عرصه اقتصادی آن قرار میگرفتند.
به برجام اشاره کردید، واقعا دستاوردهای اقتصادی برجام قبل از خروج آمریکا برای کشورمان چه بود؟
علیرغم اینکه برخی از جناحهای سیاسی و همینطور عموم مردم آثار برجام را در عمل احساس نکردند؛ در فعالیتهای اقتصادی این آثار به صورت گشایشهایی در تعاملات ایران با سایر کشورها که زمان تحریمها مطرح شده بود، بروز کرد. البته این دستاوردها در اقتصاد و بازار قابل استناد بودند و در این جلسه نیز اثبات شد. اصولا با توجه به شرایط ایجاد شده قبل از اجرایی شدن برجام نمیتوانستیم انتظار تغییر یکباره داشته باشیم چون ابتدا لازم بود برخی بسترها و تعاملات شکل میگرفت تا تغییرات و گشایشهای بعدی تجربه میشد.
در جلسه یاد شده برخی شرایط برجام بدون آمریکا نیز بررسی شد، در این زمینه چه مواردی مطرح شد و نظرشما چیست؟
بازگشت آثار تحریمها بعد از روی کار آمدن آقای ترامپ و بهویژه طی چند ماه اخیر و مشخصا از زمان اعلام خروج آمریکا از برجام، به ظاهر سرعت بیشتری به خود گرفته که میتواند نگرانیهایی برای تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی داخل و خارج از مرزهای ایران به همراه داشته باشد. از این رو در بخشی از جلسه موانع، مشکلات، راهکارهای مدیریت آن مطرح شد.
منظور شما از فعالان اقتصادی خارجی در این شرایط چیست؟
مذاکرات و بعضا تهدیدهای اقتصادی شرکای تجاری ایران توسط آمریکا در این دوره نگرانیهای متعددی را در میان آنها – شرکای تجاری ایران - ایجاد کرده که تبعات اقتصادی ادامه همکاری و ارتباط تجاری این شرکتها با ایران اصلیترین نگرانی است. به عنوان مثال کشورهایی که در دوره قبلی تحریمها خریدار نفت ما بودند و ایران از محل فروش نفت به آنها، تعاملات تجاری و واردات کالاهای مورد نیازش را مدیریت میکرد، (کره، چین، ژاپن، هند تا حدی روسیه) در دوره جدید یعنی تحریمهای ثانویه به دلیل همین نگرانی تقریبا تصمیمگرفتهاند ضمن قطع خرید نفت از ایران همکاری خود با کشورمان را پایان دهند. به این ترتیب که ضربالاجلی برای طرف ایرانی درنظر گرفتند که تا قبل از آغاز تحریمهای ثانویه تکلیف قراردادها مشخص شود و پس از آن ارتباط تجاری قطع خواهد شد.
بازگردیم به حضور وزیر خارجه در اتاق بازرگانی؛ اهمیت اعلام این شرایط به آقای ظریف از نظر شما چیست؟
با ارایه این گزارشها قطعا وزارت خارجه و مسئولان میتوانند طی مذاکرات آتی خود با اتحادیه اروپا یا کشورهای طرف قرارداد تجاری ایران به مصادیق کارشکنی آمریکا اشاره کرده و شرایط تازهای برای ادامه همکاری چارهاندیشی کنند. البته مهمترین نکته این است که باید براساس این زمانبندی همکاری و مذاکرات فشردهتری با شرکای خارجی داشته باشیم، تا بتوانیم با همان سرعتی که تحریمها از راه خواهند رسید، سیاستگذاری دقیقتری داشته باشیم. من اعتقاد دارم اگر سرعت لازم را نداشته باشیم آثار تحریمهای آتی – تحریمهای ثانویه - میتواند اقتصاد کشورمان را بیشتر تحت تاثیر قرار دهد.
واقعا راهی برای مدیریت شرایط وجود دارد؟
مسیر سختی پیشرو داریم. چون در آمریکا با دولتی مواجه هستیم که چارچوبهای دیپلماتیک و تعهدات بینالمللی را به رسمیت نمیشناسد. نگاه دولت جدید آمریکا، استفاده حداکثری از قدرت اقتصادی، حتی نظامی برای تامین یکجانبه منافع و یا تامین خواستهها و تعهداتی که آقای ترامپ به رایدهندگان خود داده، تعیین شده است. بنابراین چون فضا از فضای متعارف دیپلماتیک خارج شده، کار بسیار سختی پیشروی ایران قرار دارد.
این رویکرد آمریکا خسارات اقتصادی قابل توجهی به شرکای تجاری ایالات متحده نیز وارد کرده است، به نظر شما این شرایط چه تاثیری در روند مذاکرات ایران با این کشورها خواد داشت؟
بله شرکای استراتژیک آمریکا مانند کانادا و اتحادیه اروپا از رویکردهای جدید این کشور لطمه دیدهاند و با خروج آمریکا از برخی معاهدات بینالمللی مثل نفتا، ترانس پاسفیک، یا بالا بردن تعرفههای واردات کالا، خسارات اقتصادی زیادی را تجربه کردهاند و چین، ژاپن و مکزیک نیز از آن مستثنی نیستند. لذا جامعه جهانی با پدیدهای مواجه شده که هنوز از راهبرد مشخص و ترجیحا یکپارچهای بر مدیریت این شرایط برخوردار نیست. بطور کلی شرکای تجاری آمریکا شاید هیچ وقت تصور نمیکردند قدرت اول اقتصادی دنیا اینگونه علیه متحدان خود و سایر کشورهای دنیا اقدام کند. به همین دلیل هیچگاه در استراتژیهای اروپا و سایر اقتصادهای بزرگ، اتخاذ اقدامات و برنامههای تدافعی برای مدیریت چنین رویکردی تدوین نشده است و اکنون این سردرگرمی در روابط با ایران نیز تاثیر گذار بوده است.
منظور شما از تاثیر در روابط با ایران چیست؟
تقریبا همه کشورها از جمله شرکای تجاری ایران به نوعی در وضعیتی غیرقابل انتظار نسبت به آمریکا گرفتار شدهاند. به همین دلیل دور از واقعیت نیست اگر بگوییم موضوع ایران به اولویت دست چندم برای دنیا تبدیل شده است. از این رو اگرچه همکاری و مبادلات اقتصادی ایران برای اروپا دارای اهمیت امنیتی است. چون معتقدند امنیت اروپا به امنیت خاورمیانه با محوریت ایران گره خورده و تلاش میکنند برجام را پرپا نگهدارند و یا مانع اقداماتی بشوند که ثبات ایران را بهم بزند، ولی نباید فراموش کنیم اروپا خود با چالشهای دسته اولی به نام سیاستهای آمریکا با مدیریت ترامپ مواجه شده است. در جمعبندی میتوان گفت شرایط بیسابقهای پیش روی ما قرار گرفته که میتواند از دوران جنگ هم سختتر باشد.
منظور شما سختتر از جنگ چیست؟
ببینید؛ باید با واقعیتها تصمیمگیری و سیاستگذاری کنیم، در دوران جنگ سرمایه اجتماعی کشور خیلی بالاتر از شرایط فعلی بود و لذا همراهی مردم و قدرت تحملشان در برابر مسائل و مشکلات احتمالی در اقتصاد کشورمان نیز بیشتر بود. اما اکنون بنا به دلایلی قدرت تحمل اجتماعی ایران فرسوده شده است و شاهد مثال آن هم موارد اخیر است. از این رو دولت هنگام تصمیمگیری محتاطانه عمل میکند تا بتواند باری را که روی دوش مردم قرار میگیرد کمتر کند.
این شرایط آیا در مذاکرات با غربیها نیز تاثیرگذار است؟
قطعا؛ زمانی که دولت ناچار شود برای حفظ سرمایههای اجتماعی خود محتاطانه عمل کند، بدون تردید لازم است هنگام مذاکره هم نرمتر و آهستهتر سر میز مذاکره بنشیند. البته من در مذاکرات بینالمللی نیز آن یکپارچگی و اجماع لازم را نمیبینیم. جناحهای مختلف سیاسی بیشتر از ادوار دیگر دچار اختلاف نظر هستند. در این بین برخی از کانونهای قدرت که در گذشته وجود نداشتند و امروز شکل گرفتهاند در شرایط فعلی منافع اقتصادی و سیاسی خود را دنبال میکنند که لزوما با منافع ملی و رویکرد دولت یکپارچه نیست. به هر حال کار را بسیار سخت میبینم و تصور میکنم مادامی که اجماعی جدی و کامل در کل ارکان کشور برای مواجه با مشکلات بینالمللی به وجود نیاید، در فرصت زمانی محدودی که تا سررسید تحریمهای ثانویه آمریکا برای ما وجود دارد، نمیتوانیم اقدامات مناسبی را انجام دهیم و یا به نتایجی برسیم که آن اثرات منفی کارشکنی آمریکا را تا حدی خنثی کند.
بزودی تحریمهای ثانویه از راه خواهد رسید، آیا واقعا بخش خصوصی میتواند بهترین گزینه برای دور زدن این تحریمها باشد؟
باید در نظر داشته باشیم که این تحریمها به بخش خصوصی نیز لطمه میزند. ولی چون بخش خصوصی یک شبکه مویرگی بسیار گسترده است و در مقایسه با شرکتهای دولتی از شرکتهای کوچک و متوسط در ابعاد بسیار کثیر و متعدد تشکیل شده است، دارای امتیازاتی است که میتوان از آن به نفع مدیریت شرایط در تحریمهای ثانویه استفاده کرد. اصولا تکثر و تعدد شرکتهای بخش خصوصی قدرت تعامل بیشتری را برای انجام فعالیتهای اقتصادی ایجاد میکند.
برخی مسئولان از ایرانیان خارج از کشور خواستند در این شرایط همراه کشور باشند؛ در این شرایط جایگاه و تاثیرگذاری آنها چیست؟
اجازه دهید اینگونه توضیح دهم که بالقوه هریک از شهروندان ایرانی که این امکان را دارند در کشورهای خارجی تجارتی را شکل دهند از این قاعده مستثنی نخواهد بود. بنابراین ایرانیان خارج از کشور که در حدود 5 یا 6 میلیون نفر برآورد شدهاند و بعضا دوملیتی هستند، میتوانند در شرایط تحریمهای ثانویه فرصتی برای افزایش تعاملات اقتصادی ایران با دیگر کشورها به حساب آیند و بدون اینکه حساسیت ویژهای ایجاد کنند با شرکای تجاری ایران همکاری کنند. در واقع همین افراد هستند که میتوانند کوچه پسکوچههای تجارت بینالمللی و تعاملات پولی و مالی ایران را تا حدی باز نگه دارند.
با توجه به گسترش کنترلهای مالی طی ماههای اخیر، آیا واقعا میتوانیم از همکاری ایرانیان دو ملیتی استفاده کنیم؟
به هر حال در این خصوص با توجه به اینکه سازوکارها و سامانههای بینالمللی کنترل مالی دنیا در بانکهای سراسر جهان مستقر شده و نظارت بر مقررات افایتیاف، مبارزه با پولشویی، مبارزه با تامین مالی تروریسم و امثال اینها بسیار هوشمندتر و جدیتر شده است. نکته اصلی این است که کشورهایی که در دور گذشته تحریمها خیلی در این چارچوب وارد نشده بودند و همکاری نسبی با ایران داشتند، امروز این قوانین را بیشتر بهکار گرفتهاند. به عنوان مثال در دوره گذشته، امارات، چین، ترکیه، روسیه و البته خیلی از کشورهای دیگر که ما از آن طریق نقلوانتقالات عظیم را انجام میدادیم، هنوز مقررات مبارزه با پولشویی و افایتیاف را به صورت جدی اجرایی نمیکردند، درحالی که اکنون این کار را انجام میدهند. به همین دلیل درجه حساسیت بانکها بر رصد و پایش تراکنشهای ارزی و ردیابی آنها خیلی بیشتر از گذشته شده است. بنابراین کار بخش خصوصی هم در مقایسه با دوره گذشته سختتر شده از این رو فکر میکنم بسته شدن منافذ تعاملات پولی و مالی ما با دنیا با سرعت بیشتری از دور گذشته قابل انجام است.
این اتفاق به دلیل سختگیری آمریکاست؟
خیر همه این سختگیریها به واسطه دقت، قدرت و هوشمندی دستگاهها و سازمانهای آمریکایی نیست. همانطور که اشاره کردم توافقات جهانی در سیستم مدیریتی و نظارتی نظام بانکی جهان، منجر به سختگیرانهتر شدن قوانین بانکی شده است. بنابراین دولتها و حتی بیش از آن بانکها برای حفظ روابط خود با سایر کشورها، تأکید بیشتری بر اجرای قوانین مبتنی بر شفافیت دارند تا بتوانند به این وسیله رتبه و جایگاه اقتصادی خود در سطح جهان را در شرایط مناسبی نگهدارند. بنابراین بانکها طبیعتا حسابها را رصد میکنند و هرجا که شکی برایشان به وجود بیاید، تصمیم مستقل خود را میگیرند. از این رو احتمالا طی ماههای آینده شاهد تصمیمات بیشتری از این دست خواهیم بود، پس موضوع صرفا آمریکا نیست. به عنوان مثال چندی پیش یک بانک دولتی چین، حساب یک شرکت چینی را به دلیل احتمال پولشویی مسدود کرد.
عماد عزتی / جام جم آنلاین
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد