سینما از نظر آوینی آنطور که از تألیفاتش برمی آید، هر چند صرفا در آن بلاک باسترهای پر سر و صدا و خیره کننده، اما اغلب در بطن خالی از فکر نمی گنجد و تسلیم و فریفته شان نمی شود، در عین حال نیز سینمای آمریکا و اروپا را به کل رد نمی کند. به قول نادر طالب زاده او با اشراف کاملی که حاصل سالها مطالعه در باب فلسفه و هنر غرب بوده، سینما را ابزاری پررونق و موثر برای فرهنگسازی و عمق بخشی به افکار عمومی و جامعه می داند. این جنس از منش و تفکر از آن جهت حائز اهمیت است که بدانیم او فرهنگ را بر توسعه صرف، مقدم می دانست. کلیدواژه هایی که متأسفانه شاید بتوان آنها را حلقه مفقوده سیاست گذاری های فرهنگی امروز کشور و بویژه نمودهای آن در سینما خواند. آوینی اعتقاد دارد سینما بویژه در مشرق زمین هر چند مختار است از عشق های مجازی و مناسبات عاطفی آدمهای فلک زده هم صحبت کند، اما قصدش باید رها ساختن آدمها از فلک زدگی باشد و رساندنشان به آزادی و استقلال و استغنا و نه اینکه آنان را در ضعف ها و نقص هایشان تأیید کنیم. جالب آنکه آوینی سینما را از جمله مظاهر تمدن بشری می انگارد که بشر برای گریز از وجود حقیقت خویش ساخته است. (نقد سینما، شماره22)
ظرفیت هایی که در ورای واکاوی افکار و آرای اندیشمندان پویا و متعهد در هر عرصه ای و بحث و گفت وگو درباره آنها پدید می آید، بی تردید راهگشای بسیاری از مجهولات و سردرگمی های زیست در عصر تکنولوژی زده و پرمخاطره حاضر است. نوشتن و گفتن از آدم های چند وجهی و ژرف اندیش در عین دشواری و ایجاد چالش های ذهنی، بسترساز طرح ریزی گفتمان هایی تازه و اندیشه ساز است. هرچند این مدخل را نباید در راستای اسطوره سازی از سید مرتضی آوینی تلقی کرد که اصولاً آن شهید بزرگوار خود نیز چندان اعتقادی به اسطوره گرایی نداشت و بدون دیدگاه فناتیک و از موضعی متواضعانه و اندیشه محور، ایده و هنر می ساخت.
در گذر از سالروز تولد سید شهیدان اهل قلم که مقارن با روز ملی سینماست، بهتر دیدیم این مباحث را با نادر طالب زاده مستندساز، تهیهکننده و مجری تلویزیونی و دوست و همکار شهید آوینی که سال 1371 مستند «خنجر و شقایق» را نیز – با موضوع نسلکشی مسلمانان توسط صربها– به طور مشترک تولید کرده اند، مطرح کنیم.
طالب زاده در خلال گفت و گوی حاضر ضمن موشکافی شیرین افکار و مطالبات آوینی از سینما و به طور کلی موارد فرهنگی، نکات شنیدنی و طرفه ای را نیز از شخصیت فردی آن شهید بزرگوار برای مخاطبان «جام جم آنلاین» در میان می گذارد. مثلا طالب زاده بر این باور است اگر شهید آوینی امروز زنده بود، حتما از سینماگرانی مانند نرگس آبیار و محمدحسین مهدویان بواسطه تلاش های مثمر ثمرشان در عرضه سینمایی فخیم و انقلابی، تقدیر می کرد. این گفت و گوی پرنکته را بخوانید.
یاد و خاطره شهید مرتضی آوینی بعد از گذشت سالها همچنان در ذهن بسیاری از مردم وجود دارد و تاثیر ایشان در حوزه های مختلف سمعی و بصری کماکان می درخشد. برای شروع مصاحبه از اینجا شروع کنیم که چه شد که رهبر معظم انقلاب ایشان را سید شهیدان اهل قلم نامیدند؟
آشنایی من با آقای آوینی برمی گردد به حدود سال ۱۳۵۹ و تماشای فیلم های ۱۶ میلیمتری شان. یعنی قبل از اینکه خودشان را ببینم آثارشان را دیدم. آثار ایشان به لحاظ مضمونی و ساختاری بسیار غیر متعارف بود. متن ها و روایتی هایی داشتند که برمی گشت به معنای ذات انقلاب اسلامی ایران. تقریبا بی نظیرترین نگاهی بود که من دیده بودم. انگار تنها صدایی بود که حقیقت انقلاب را انقدر بی تکلف به تصویر می کشید. او صاحب اندیشه بود و با قدرت قلمش در برابر هر انحرافی در مسیر انقلاب ایستادگی می کرد. اصل قدرت ایشان قلم بود و به همین خاطر رهبر معظم انقلاب ایشان را سید شهیدان اهل قلم نامیدند. من توفیق این را داشتم که با ایشان سریال ده قسمتی «خنجر و شقایق» را بسازم. فیلم مستندی که از نسلکشی مسلمانان توسط صربها سخن می گفت و در زمان خودش مستند بی بدیلی بود.
شما با پذیرش خطرهای بی شمار جانی به مناطق جنگ زده بوسنی در قلب اروپا رفتید و این مستند را ساختید. در حین ساخت این مستند چه مشکلاتی داشتید؟
مشکلات که زیاد بود. در سفری که به بوسنی داشتیم، به شهرهای مختلف آن رفتیم. خاطرم هست که در روزهای آخر به پیشنهاد یکی از دوستان وارد گراژده (یکی از شهرهای بوسنی و هرزگوین) شدیم. شهری که در محاصره صرب ها بود، اما ما وارد آنجا شدیم و در نهایت تصمیم گرفتیم که در آن منطقه بمانیم. این سفر برایمان بسیار خاطرهانگیز بود. قبل از سفر تمام متن تاریخنگاریها و نوشتن متن اصلی توسط سید مرتضی انجام شده بود و وقتی وارد بوسنی شدیم، زمان تصویربرداریها دقیقا میدانستیم که قرار است از چه چیزی تصویر بگیریم.
چه خاطراتی از ساخت این مستند دارید؟
هر قسمت که مونتاژ میشد شهید آوینی با حس و حال خودش پیش متنی را مینوشت و متن اصلی و اصیل عرفانی و حکمتی را برای بعدش مینوشت. به عنوان مثال در قسمت اول این مستند به قبرستان شهر «موستار» رفتیم. گورستانی که در آن مسلمان و مسیحی در کنار هم آرمیده بودند. ایشان به قدری با حزن نریشن ها این قسمت را خواند که هر کسی شنید به شدت تحت تاثیر قرار گرفت. متنهایی که مرتضی می نوشت بیزمان و مکان بود و در موقع خواندن متن بارها پیش میآمد که خودش متأثر میشد و گریه میکرد و به همین دلیل ضبط را متوقف می کردیم.
خصوصیات اخلاقی بارز ایشان از نظر شما چه بود؟
نماز اول وقت اش هرگز ترک نمیشد و همیشه می گفت; زندگی ات را بر اساس نماز تنظیم کن. یعنی مثلا اگر کسی می گفت فلان جلسه را برای ساعت ۱۲ بگذاریم! او حتما تذکر می داد که نه، این جلسه یا باید ساعت ۱۱ باشد یا ۱ که وقت نماز نیست. در واقع نماز در اولویت تمام کارهایش قرار داشت. او شب ها می نوشت و کار می کرد و دائم مراقبه داشت. بسیار مهریان و شوخ طبع بود، اما وقتی در حضورش بودی نمی توانستی هر حرفی بزنی یا هر کاری را انجام بدهی و همین جذابیت اش را بیشتر می کرد. ایشان یک سلوک بسیار متفاوتی داشت.
خودشان احساس می کردند که روزی به شهادت می رسند؟
من که چنین حسی نداشتم و رفتن شان بسیار را شوک زده کرد. ایشان برای ساخت مستندی راهی فکه شده بودند و در حین ساخت فیلم تنها کسی از گروه که پایش به مین خورد و به شهادت رسید ایشان بودند.
فاطمه ابراهیمی در کتاب هایی که درباره شهید آوینی و دلمشغولی هایی او به نگارش درآورده به روشنی به دغدغه های ایشان در حوزه فرهنگ و سینما پرداخته. از آنجا که روز ملی سینما مقارن با سالروز تولد ایشان است، به زعم شما اگر امروز در قید حیات بودند چه نظری درباره سینمای ایران داشتند؟
ایشان اشراف بسیار کاملی روی فرهنگ و هنر شرق و غرب داشتند. تقریبا تمام آثار روز دنیا را می دیدند و نقد می کردند. سلیقهای که مرتضی در سینما و موسیقی و کلا هنر داشت طوری بود که هم سینمای کوبریک را دوست داشت؛ هم فورد، هم هیچکاک و هم لئونارد کوهن. فیلم های کیومرث پوراحمد را دوست داشت یا زمانیکه «از کرخه تا راین» ابراهیم حاتمی کیا را دید بسیار به وجد آمد. آنجا که میآمد عروس افخمی را تأیید میکرد و میگفت این فیلم خوبی است، منظوری داشت. میخواست بگوید فیلم باید جذاب و سالم باشد. آنزمان انحرافات فیلم های مخملباف را می دید و با صراحت آنها را بیان می کرد. او زیبایی شناسی و بیان حقیقت را برای سینما اولویت می دانست. اگر امروز بود قطعا از رشد سینمای ایران لذت می برد. سینمای امروز ایران هم مانند سینمای هر کشوری تلفیقی است از فیلم هایی در ژانرهای مختلف که هر کدام با هدفی برای مخاطب ساخته می شوند. خوشبختانه در هر سال ۵-۶ فیلم خوب داریم و امروز اگر مرتضی بود قطعا از حضور جوان های مستعد در این حوزه خشنود میشد. به عنوان فیلم های محمدحسین مهدویان که بعضا در آنها از نگاه و کمک های برادر شهید مرتضی آوینی (سید محمد آوینی) هم بهره برده، بسیار به روز و آوانگارد است یا آثار خانم نرگس آبیار. فیلم هایی که ایشان در سینمای ایران ساختند در مقایسه با دیگر کارگردان های زن ایران بسیار متفاوت است. آوینی اگر بود از آثار اینگونه کارگردانان قدردانی می کرد و آنها را نمونه ارزشمندی برای رشد و پیشرفت سینمای ایران قلمداد می کرد.
گفتگو: ساناز قنبری